صنعت به اسارت کشیدن تمرکز حواس
تاریخ نشر:باسمه تعالی
یکی از بیماریهایی که در دوران معاصر نام آن بر سر زبانها افتاده است، بیماری اختلال حواس و یا Attention Deficit Disorder است و بسیاری از کودکان دانش آموز را برای بهبود این بیماری درمان میکنند. قبلاً در مقاله دیگری توضیح داده بودم که اساساً چنین بیماریی وجود ندارد و شرکتهای دارویی فقط برای سوءاستفاده بیشتر چنین نامهایی را اختراع میکنند. اما آنچه که کمتر درباره آن حرف زده میشود، صنعت بزرگ به اسارت کشیدن تمرکز حواس است. اسارت فکری که به غلط حواس پرتی نام گرفته، در بین مردم معاصر بسیار شایعتر از قدیم است و جا دارد که درباره عوامل آن اطلاع رسانی شود و یک بسیج عمومی برای مقابله با آن انجام شود.
حدود 15 سال پیش آزمایشها نشان میداد که متوسط حضور ذهن یا Attention Span مردم 12 ثانیه است. در حال حاضر این متوسط به 8 ثانیه تقلیل پیدا کرده که از میزان 9 ثانیه حضور ذهن ماهی قزل آلا هم کمتر است. مشاهدات سطحی خود ما هم با این نتایج همخوانی دارد. در قدیم میشد آدمهایی را پیدا کرد که با یک و یا دوبار خواندن یک کتاب شعر، همه اشعار را حفظ کنند. معمولاً مردم صدها و یا هزاران بیت شعر حفظ میکردند. در دوره معاصر مسأله این نیست که مردم دیگر شعر دوست ندارند. بلکه توان حفظ کردن شعر ندارند. یکی از دلایل آن هم این است که توان به خاطر سپردن معانی کلمات و درک مردم از کلام کم شده و همین مطلب باعث شده که درک معانی اشعار و لذت بردن از عمق ادبی آن کم شود. بعضی نقلهایی که از قدما میشنویم برای ما خیلی دور از ذهن است. مثلاً نقل است که در قرنهای پیش در صحن نجف قبل از اذان صبح میشد چند صد نفر را یافت که دعای معروف به دعای ابوحمزه را در قنوت نماز وتر بخوانند. خواندن این دعا حدود یک ساعت طول میکشد. در دوره معاصر حتی در بین علما نیز به سختی میشود کسی را پیدا کرد که معنی همه کلمات این دعا را بداند، چه رسد به اینکه آنرا از حفظ داشته باشد و چه رسد به اینکه آنرا در قنوت نماز بخواند.
کامپیوترها و افزایش سرعت ارتباطات و انتقال اطلاعات به خودی خود عامل مهمی در این حواس پرتی هستند. آمار جدید در غرب نشان میدهد که بطور متوسط مردم روزی ۲۲۱ بار تلفن موبایل خود را چک میکنند. طبیعتاً کسی که هر ۴ دقیقه یکبار تلفن موبایل را چک کند، نمیتواند روی هیچ مسأله علمی و فنی دقیقی تمرکز داشته باشد.
اما مهمتر از آن این است که پرت کردن حواس مردم از چیزهای دیگر و به اسارت کشیدن تمرکز حواس در این دوره یک صنعت شده است.
تلاش همه شرکتهای بزرگ این است که بتوانند بخش بیشتری از تمرکز حواس مردم را به خود و محصولات خود جلب کنند و ذهن آنها را به اسارت بگیرند. این صنعت چنان پیشرفته شده که حتی مراکز دانشگاهی هم روشهای به اسارت کشیدن ذهن را تحقیق کرده و به عنوان مبحثی تحقیقی در نظر میگیرند. فن Captology به توسعه روشهایی میپردازد که با آن بتوان از کامپیوترها برای دزدیدن حواس مردم و مجبور کردن آنها به کاری مورد نظر استفاده کرد. اصطلاح Machine Zone یا حیطه ماشین یک اصطلاح فنی برای توصیف حالتی است که فرد خود را جزئی از فضای مجازی میداند و حاضر به ترک آن فضای مجازی نیست. در کتاب Addiction by Design خانم Schüll درباره روشهایی که برای اعتیاد به قماربازی در کازینوها بکار گرفته میشود و روشهایی که برای طراحی اعتیادهای جدید استفاده میشود، بحث میکند. این اعتیادها بهقدری فرد را درگیر میکند که دیگر نمیتواند بین خود و آنچه که به آن معتاد شده، مرزی و فرقی حس کند. وقتی افراد معتاد به بازیهای کامپیوتری و یا قماربازی در کازینو خود متوجه هستند که آنقدر سرگرم بازی میشوند که دیگر نمیتوانند به دستشویی بروند و لباس خود را خیس میکنند، لذا باید به نحوی لباس بپوشند که کسی متوجه این مطلب نشود، نشان از این دارد که شدت اعتیاد کمتر از خطرناکترین انواع مواد مخدر نیست.
اگر در قدیم مسئله اعتیاد محدود به مواد مخدر بود، در دوره معاصر میشود تقریباً از هر چیزی یک عامل اعتیاد درست کرد که ترک آن محال باشد. همه شرکتهای بزرگ دنیا مشتری چنین روشهایی هستند و بنابراین در مراکز دانشگاهی بطور آکادمیک روی توسعه این روشها کار میشود. این درواقع فرم جدیدی از بردهداری است که به مراتب فراگیرتر از مدلهای بردهداری قدیم است.
سایتهای اجتماعی، بازیهای کامپیوتری و در کل شرکتهایی که میتوانند در مردم احساس نیاز به محصولات خود را ایجاد کنند، همه از چنین روشهایی بهره میگیرند و روز به روز توان آنها در به اسارت درآوردن مردم و معتاد کردن آنها به محصولاتشان بیشتر میشود. این سودجویی و فرصت طلبی طبعا تا ابد نمیتواند ادامه پیدا کند و باعث میشود کل جوامعی که درگیر چنین مشکلاتی هستند، سقوط کرده و از بین بروند.
[…] درباره بعضی از موضوعات مرتبط با این بحث نوشتهام.[10,11,12] [1] صنعت به اسارت کشیدن تمرکز حواس [2] Vatican Hosts Conference Touching on Transhumanism [3] Human Progress Accelerator [4] […]