باسمه تعالی

عنوان این نوشته این سئوال را در ذهن ایجاد میکند که بمباران بیمارستانی در قندوز چه ربطی میتواند به یک فیلم داشته باشد؟ آنچه که این موارد را به هم ربط میدهد تلاش مذبوحانه آمریکا برای حفظ هژمونی خود است. آمریکا بطور روزافزونی باید برای حفظ متحدان جهانی خود تلاش و هزینه کند. هم باید آنها را تشویق به ماندن در زیر چتر خود کند و هم چنان بترساند که هوس حرکتهای مستقلانه نکنند. قبل هم در همین وبلاگ درباره سقوط هواپیمای آلمانی آورده بودم که احتمال این وجود دارد که آمریکا برای زهر چشم گرفتن از آلمان در این حادثه خرابکاری کرده باشد. آلمان به دلیل این که 50% GDP خود را از راه صادرات بدست می آورد، بیش از همه از سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران و روسیه، صدمه میبیند. هر چند صدراعظم کنونی آلمان جرات تخطی از اوامر آمریکا را ندارد، اما زمینه و انگیزه روی کار آمدن رهبرانی که به یکباره 180 درجه راه خود را از همراهی با آمریکا برگردانند، وجود دارد.

احتمالا هفته گذشته خبر بمباران بیمارستان متعلق به پزشکان بدون مرز (Médecins sans Frontières) در قندوز افغانستان را شنیده اید. اخبار و تحلیل های زیادی درباره اینکه اساسا چنین اتفاقی نمیتواند غیر عمد باشد، پخش شد. درباره علت این بمباران گفته شد که چون سیاست سازمان پزشکان بدون مرز این است که همه مجروحین را، صرفنظر از اینکه متعلق به کدام جبهه باشند، مداوا میکند و بیشتر بیماران این بیمارستان، مجروحین طالبانی بودند، کل بیمارستان را بمباران کردند. البته این مطلب نمیتواند درست باشد. چون آمریکا واقعا طالبان را دشمن خطرناکی تلقی نمیکند. اخیرا ژنرال پتریاس، رئیس سابق سیا و فرمانده جنگ عراق و افغانستان، اظهار نظر کرد و دعوت به این کرد که از القاعده برای شکست مخالفان آمریکا در عراق و سوریه و یمن بیشتر استفاده شود. وجود طالبان و دیگر گروههای تکفیری در افغانستان، بستری را برای رشد این گروهها در چین و روسیه بوجود می آورد و این فرصتی نیست که آمریکا از دست بدهد.

تحرکات اخیر طالبان در افغانستان هم احتمالا با کمک و یا غفلت عمدی آمریکا همراه بوده است و به آنها بهانه ای برای تمدید مدت حضور نظامیان خود را داد.

اما در مورد علت اصلی بمباران این بیمارستان گفته شد که سازمان پزشکان بدون مرز، که توسط فرانسوی ها ایجاد شده و مدیریت میشود، یکی از مهمترین منتقدان توافق نامه اخیر آمریکا با یازده کشور حوزه اقیانوس آرام، به غیر از چین، به نام Trans-Pacific Partnership و یا TPP است.

این توافق نامه که به ظاهر برای سهولت همکاری های بیشتر بین این کشورها و حذف هزینه های گمرگی تبادلات تجاری آنها است، در واقع به استثمار بیشتر این کشورها و نفوذ بیشتر شرکتهای آمریکایی منجر خواهد شد. یکی از موارد این توافق این است که سیاست این کشورها در رابطه با حق مالکیت معنوی یا Intellectual Property یکسان شود و ثبت اختراعات یکدیگر را محترم بشمارند. همین مطلب باعث میشود که این کشورها دیگر نتوانند مشابه ژنریک داروهایی که شرکتهای آمریکایی تولید میکنند را تولید و یا از کشورهایی مانند هند تهیه کنند. بنابراین هزینه های دارو و درمان در این کشورها بالا خواهد رفت و مردم فقیر زیادی نخواهند توانست هزینه های درمان را بپردازند و همین مطلب به گسترش مرگ و میر آنها منجر خواهد شد.

هشدار پزشکان بدون مرز درباره TPP

بمباران بیمارستان پزشکان بدون مرز در واقع هشداری بود به تمام سازمان های غربی که بدانند هیچ کس از آنها نمیتواند سیاستهای آمریکا را زیر سئوال ببرد، بدون اینکه هزینه هنگفتی بپردازد. به علاوه به فرانسه هم هشدار داده شد تا سیاستهای خود را بیشتر با آمریکا همسو کند.

پریروز هم John Kirby سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به ژاپن هشدار دادکه هنوز زمان مذاکره با روسیه بر سر مسائل باقی مانده از جنگ جهانی دوم، نرسیده است و ژاپن را از ادامه این گفتگوها بر حذر داشت. پس از گذشتن 70 سال از جنگ جهانی دوم، هنوز مسائل حل نشده زیادی بین این دو کشور باقی مانده که بالاخره روزی باید تکلیف آن روشن شود.

همه این مطالب به جای اینکه نشان دهنده این باشد که آمریکا دست برتر را در صحنه جهانی دارد، نشان از این دارد که هر روز هزینه حفظ متحدان آمریکا در یک اردوگاه بالاتر میرود و وقتی که اولین کشور خود را از زیر این چتر بیرون بکشد و مسیر خود را از آمریکا جدا کند، دیگر متحدان نیز انگیزه های زیادی برای ترک این اردوگاه خواهند داشت.

3 سال پیش در مقاله ای نوشته بودم که:

آیا تا بحال شنیده اید که ایتالیایی ها درباره موسولینی و یا آلمانی ها درباره هیتلر فیلمی بسازند و آنها را همچون یک دلقک نشان دهند؟ قطعا پیدا کردن چنین چیزی کار راحتی نیست، چون برای همه روشن است که مردم یک کشور از تاریخ آن کشور جدا نیستند و مسخره کردن رهبران و پادشاهان قدیم، در واقع تمسخر مردم یک کشور است و سودی در این کار نیست.

این اتفاق بالاخره همین هفته افتاد و فیلمی به نام 'He's Back'  ویا 'Er ist wieder da' در آلمان به روی پرده سینما رفت و واضحا هدف آن تحقیر مجدد مردم آلمان و یادآوری شکست آنها در جنگ بود.

hitler: He's Back

 این فیلم براساس کتاب داستانی که 3 سال پیش توسط Timur Vermes نوشته شده بود، ساخته شده است. داستان فیلم این است که هیتلر به نحوی که من نمیدانم توانسته به جامعه امروز آلمان برگردد و در برابر همه تغییراتی که آلمان پس از رایش سوم کرده، عکس العمل نشان دهد. علی الخصوص او از اینکه یک زن توانسته به صدراعظمی برسد و لهستان نیز هنوز یک کشور مستقل است، خیلی متعجب شده است. در صحنه هایی از این فیلم بازیگر نقش هیتلر، Oliver Masucci در خیابان راه میرود و بدون اینکه صحنه از قبل طراحی شده باشد، با مردم برخورد میکند و عکس العمل های آنها در فیلم نشان داده میشود. هنرپیشه در مصاحبه چنین بیان کرده بود که بازی کردن نقش هیتلر بدون نوشته قبلی اصلا کار سختی نبود. چون مردم بدون اینکه متوجه باشند که 70 سال از شکست رایش سوم و فرار یا مرگ هیتلر گذشته است، به سادگی بازگشت هیتلر را قبول کردند و مانند کودکان یتیمی که پدر خود را یافته باشند، او را در آغوش میگرفتند و گریه میکردند و تقاضا میکردند حکومت را دوباره به دست بگیرد و اردوگاههای کار اجباری را به راه بیاندازد و عزت و شرف از دست رفته را به آنها بازگرداند. هنرپیشه چنین بیان میکرد که در چنین شرایطی خود او هم به سادگی نقش خود را میتوانست باور کند و اصلا احتیاج به بازی کردن نبود.

البته برای حفظ جنبه کمدی و تحقیرآمیز این فیلم، چنین این صحنه هایی از نسخه نهایی فیلم حذف شده است. اما همین مطلب به همه نشان داد که چقدر جامعه آلمان آماده پذیرش هیتلری دیگر است و اگر چنین اتفاقی بیافتد، چقدر سریع و راحت این رهبر جدید میتواند مردم را دوباره متحد کند و سازمان بدهد.