انفجار موشک SpaceX محدودیت های فنی بشر را به رخ میکشد
تاریخ نشر:باسمه تعالی
سه روز پیش تلاش ناسا، سازمان فضایی آمریکا، برای ارسال محموله ای به ایستگاه فضایی توسط موشک SpaceX بار دیگر با شکست مواجه شد. اکتبر سال گذشته، ارسال محموله توسط موشک Orbital-ATK Antares نیز ناموفق بود و این موشک همان لحظه شروع پرتاب منفجر شد. در ماه آوریل امسال نیز محموله ای که توسط موشک Progress روسی قرار بود ارسال شود، به مقصد نرسید و این موشک پس از پرتاب از کنترل خارج شد. محموله بعدی قرار است چند روز دیگر با یک موشک روسی دیگر ارسال شود.
شرکت SpaceX که داعیه این را داشت که موشک هایی را طراحی کرده که میتوانند پس از پرتاب به فضا، در زمین فرود آیند و مجددا مورد استفاده قرار گیرند، هر سه پرتاب اخیرش با شکست مواجه شده است. اکثر شکستهای موشکهای این شرکت و دیگر موشکها در همان مراحل اولیه پرتاب رخ داده است و خود همین مطلب علاوه بر اینکه حاکی از پیچیدگی مهندسی پرتاب موشک است، از ابتدائی بودن تکنولوژی بشر در این زمینه خبر میدهد.
متاسفانه فیلم های سینمائی هالیوودی و همچنین بازیهای کامپیوتری، یک واقعیت مجازی را در ذهن بشر معاصر ایجاد کرده و اکثر مردم برداشت به شدت اغراق آمیزی از توان بشر در زمینه تکنولوژی های فضایی دارند. این تصورات اغراق آمیز را نه فقط در ذهن عوام، بلکه در بین اساتید دانشگاه و حتی علمای حوزه هم میتوان یافت. بعضی ها واقعا فکر میکنند که بشر در سیارات مجاور ترمینال های فضائی درست کرده و مرتب به آنها رفت و آمد میشود.
بنابراین بهتر است چند موضوع در اینجا توضیح داده شود:
اول: ایستگاه فضایی یا ISS در مداری در ارتفاع حدود 350 کیلومتری زمین در حال گردش است. و بنابراین داخل محدوده جو زمین محسوب میشود. فضانوردانی که از ایستگاه فضایی خارج شده اند و بیرون آن گردش کرده اند، گزارش کرده اند که پس از بازگشت به ایستگاه، لباسهای آنها بوی خاصی میگیرد. این به این معنی است که هنوز در آن ارتفاع خلاء مطلق نیست.
دوم: لایه محافظ مغناطیسی زمین که بعضی ها آنرا با نام ون آلن میشناسند، از حدود هزار کیلومتری شروع میشود و چند ده هزار کیلومتر قطر دارد. در حال حاضر هیچ تکنولوژی که بتواند انسان را در برابر تشعشعات شدید و کشنده این لایه، هنگام عبور از آن حفظ کند، وجود ندارد. قطعا چنین تکنولوژی 50 سال پیش نیز وجود نداشته است و اگر وجود داشت، در این 50 سال نمیشد آنرا مخفی نگه داشت و بالاخره در بین مقالات علمی میشد ردی از آن را پیدا کرد. فیلمهایی هم که از راه رفتن بشر بر روی کره ماه وجود دارد، بوضوح در استودیو تهیه شده و اشتباهات فراوانی در ساخت آن وجود دارد. بنابراین قدم گذاشتن بشر بر کره ماه و سفرهایی فضائی به کرات دیگر، فقط یک افسانه هالیوودی است و هیچوقت چنین چیزی رخ نداده و در آینده قابل پیش بینی نیز رخ نخواهد داد.
نشانه این مطلب هم این است که دهها سال است که نه آمریکا و نه کشور دیگری در زمینه ارسال بشر و یا حتی موجودات زنده دیگر به خارج از جو زمین اقدام عملی نکرده است. البته هر چند وقت یکبار سیاستمداران زیرک درباره چنین پروژه هایی تبلیغ میکنند و بعد به دلیل اینکه صرف این بودجه در جایی دیگر اولویت بیشتر دارد، پروژه را بایگانی میکنند.
سوم: برای پرتاب هر موشک به مقصد ایستگاه فضائی و یا هر موشک ماهواره بر دیگر، ماهها برنامه ریزی میشود و همه چیز قبل ار پرتاب مورد بازبینی قرار میگیرد. شکست هر پرتاب موشک، هزینه سنگینی برای اعتبار ناسا و شرکتهای طرف قرارداد دارد. با این حال شاهدیم که در قرن 21 و سال 2015 هنوز درصد بالایی از این پرتابها ناموفق هستند.
پرتاب موشکهای بالستیک بین قاره ای یا به اصطلاح Intercontinental Ballistic Missiles که تا حدود هزار کیلومتری ارتفاع میگیرند، از نظر فنی حداقل هم تراز پرتاب موشکهای ماهواره بر است و برای پرتاب هر یک آنها باید به همان اندازه برنامه ریزی و بازبینی انجام شود. جایگزینی سوخت مایع با سوخت جامد تنها عاملی نیست که سرعت آماده شدن برای پرتاب را تعیین میکند. بلکه صحت و دقت سیستمهای کنترل پرواز و سلامت تمام اجزاء موشک باید بازبینی شود. بنابراین این تصور که آمریکا و یا روسیه میتوانند با فشار یک دکمه، بارانی از موشکهای قاره پیما را بر سر حریف بریزند، ناشی از جنگ روانی است و نمیتواند صحیح باشد.
قبلا در مقاله دیگری توضیح داده ام که در مورد این سیستم های delivery اغراق شده و اینها نمیتوانند کارآیی ادعایی را داشته باشند. موشکهای قاره پیما هیچگاه در هیچ جنگی استفاده نشده اند و عملا کارآیی آنها تست نشده است. وقتی هر سه مورد ارسال محموله توسط موشکهای ماهواره بر ناسا به ایستگاه فضایی، در همان لحظات اولیه، پشت سر هم شکست میخورد، میتوان با اطمینان ادعا کرد که احتمال عدم موفقیت و انفجار موشکهای بالستیک قاره پیما که بعضا برای بیش از ده سال در سیلو آماده شلیک باقی میمانند و زنگ میزنند، باید به مراتب بالاتر باشد.
سلام
خیلی ممنون از توضیحات روشنگرانه شما.
پس با این وجود در ارسال کاوشگرهای فضایی مانند voyager هم باید شک کرد. چون عملا احتمال اینکه در زیر سیتم های اون در هنگام گذر از لایه محافظ مغناطیسی زمین، اشکال بوجود بیاد خیلی زیاده.
من وقتی در رسانه های خودمون میدیدم که غربی ها از فرستادن یک میمون به فضا توسط ایران ابراز شگفتی میکنند، واقعا تعجب میکردم! حالا کمی این مساله برام قابل هضم شد.
با سلام و عرض تشکر از لطف شما،
محافظت مدارات نیمه هادی از تشعشع با محافظت بدن انسان فرق میکند. اولا مدارات نیمه هادی نظامی درجه حرارت میتوانند تا حدود 125 درجه سانتیگراد را تحمل کنند و میشود آنها را هنگام قرار گرفتن در معرض تشعشع خاموش کرد. اما انسان نه توان تحمل حرارت را دارد و نه صدمات وارده به او قابل جبران است.
در کل امکان پرتاب ماهواراه بدون سرنشین به سیارات دیگر ممکن است. اما ابعاد چنین پروژه ای باید درست درک شود. بگذارید با یک مثال منظورم را تشریح کنم: فرض کنید به آدم پلی روی یک جویبار نشان دهند و ادعا کنند که کسی که روی این جویبار پل ساخته میتواند از یک طرف خلیج فارس به طرف دیگرش هم پل بسازد. فرض کنیم که چنین ادعایی درست باشد، اما ابعاد کار را هم باید در نظر داشت.
بعضی از این پروژه های فضائی چنان بزرگ است که امکان ندارد با بودجه و نیروی انسانی اختصاص داده شده آنرا به ثمر رساند. وقتی ما در محیطی که با آن آشنایی داریم، برای یک پروژه مهندسی معمولی مجبوریم بارها آزمایش و خطا کنیم تا به نتیجه برسیم، در محیط ناشناخته خارج از جو و جاذبه زمین نمیشود انتظار داشت که کار درست مطابق انتظار پیش رود. به عنوان نمونه پروژه مریخ نورد چند مرحله دارد که هر مرحله دهها بار پروژه را نسبت به قرار دادن ماهواره در مدار زمین پیچیده تر میکند:
1. خروج موفق از کمربند حفاظتی زمین
2. رسیدن به مریخ
3. فرود آوردن سالم مریخ نورد روی مریخ
4. طراحی مریخ نورد به نحوی که در شرایط جوی مریخ کار کند.
یعنی چنین پروژه ای صدها برابر قرار دادن ماهواره در مدار زمین پیچیده است. اگر هنوز تکنولوژی بشر در حدی است که ناسا 3 بار پشت سر هم نمیتواند محموله ای را به ایستگاه فضایی برساند، این یعنی که توان انجام پروژه مریخ نورد را ندارد و این داستان فقط سیاه بازی است.
فرستادن میمون به مدار زمین، از آن جهت که هنوز خارج از جو زمین محسوب نمیشود، شدنی است. البته شخصا فرصت راستی آزمایی آن را نداشتم و فرد دخیل در این پروژه را ندیده ام که بتوانم از جزئیات فنی کار سئوال کنم.
واقعیت این است که همه کشورهای دیگر به جای اینکه سعی کنند دست آمریکا را در دروغهایی که گفته رو کنند، از فرصت استفاده کرده اند و خود هم با همین دروغها سر مردم را شیره مالیده اند. به عنوان نمونه چندی پیش چینی ها یک صحنه راه پیمایی فضایی را نشان دادند که در آن از کنار کلاه فضانوردان هر از چند گاهی یک حباب خارج میشد، که شاهدی بر این بود که کل صحنه داخل یک استخر بزرگ در حال فیلمبرداری است و بیوزنی فضانوردان به خاطر شناور بودن در آب است. فرود ماه نورد آنها بر روی ماه هم کاملا مشخص بود که تقلبی است.
خدا رو هزارمرتبه شکر چندوقت پیش به سلامت فرود آوردند...اینا دست رو دست نذاشتن که برادر!علم به روز پیشرفت میکنه! کم کم
اونجوری که بنده فهمیدم در مورد نظریات شما این هست که باید در دانشگاه و مدرسه و تخته کرد دیگه همگی بریم دعای جوشن کبیر بخونیم خلاصه یک فرجی میشه!!!!
این فقط یک آزمایش برای فرود یک موشک بود که چندروز گذشته با موفقیت فرود آوردند.
البته فقط یک آزمایش نبود. بلکه بارها قبل از آن هم برای ارسال محموله به ایستگاه فضایی بکار گرفته شده بود.
فرض کنید با موفقیت فرود اخیر، درصد موفقیت ماموریتها از ۶۰ درصد به ۶۵ درصد رسیده باشد. باز هم اصل حرف غلط نیست که آنچه در ذهن عوام از دستاوردهای فضایی ترسیم شده با واقعیت فاصله زیادی دارد.
متن خوبی بود. اما به نظر من حتی اگه واقعا بشود در جنگ هسته ای صدها موشک و اژدر و بمب هسته ای را از لانچرها زیردریاییها کشتیها و بمب افکنها شلیک کرد نتیجه نابودی حیات در زمین یا حتی کشته شدن بخش اعظم انسانها نخواهد بود.
این متن رو چند وقت پیش در این باره نوشته بودم:
ali:
جنگ هسته ای تمام عیار:
فرض کنید هم اکنون بین امریکا و اروپا و ژاپن از یک سو و چین و روسیه از دیگر سو یک نبرد هسته ای تمام عیار رخ دهد.
صدها و بلکه هزاران مگاتن تی ان تی بمب هسته ای و هیدروژنی بر ساحل شرقی امریکا، کالیفرنیا، شهرهای اروپای غربی، بخش اروپایی روسیه، ژاپن و مناطق ساحلی چین ریخته شود.
1- دهها میلیون نفر در پکن، شانگهای، توکیو نیویورک سان فرانسیسکو سن پترزبورگ برلین مسکو لندن پاریس و نواحی دیگر بر اثر تشعشات نخستین، موج انفجار و حرارات ناشی از بمبها کشته میشوند. افراد بیشتری زخمی میشوند و تعداد بسیاری نیز آواره میشوند.
2- بر اثر انفجارهای هسته ای و آتشسوزیهای بسیاری که در شهرهای تحت هجوم رخ داده دوده و غبار بسیاری به جو میرود و برای مدتی طولانی(مثلا چند ماه) وضعیتی به نام زمستان هسته ای ایجاد میشود. و با جلوگیری از رسیدن نور خورشید به زمین دمای زمین کاهش می یابد. شاید وضعیتی شبیه سال بدون تابستان 1816 رخ دهد و یک سال عدم کشاورزی سبب قحطی در مناطقی شود که از آسیب بمب اتمی در امان مانده اند..
3- ممکن است بر اثر ذرات الکتریکی که بمباران هسته ای ایجاد کرده اند بر روی یونسفر، نوعی اثر تخریبی بر روی همه تاسیسات الکتریکی واقع در نیم کره شمالی حادث شود و برق همه نواحی نیمکره شمالی قطع شود و مشکلات بسیاری پدید آید.
4- گذر زمان سبب تضعیف اثر رادیواکتیو باقی مانده از انفجارهای هسته ای و پخش آنها میشود. و هرچند غلظت آنها در مرکز بمبارانها کاهش می یابد، ولی مناطق خیلی بیشتری را آلوده میکند و از طریق اقیانوسها و بادها و ... به همه جای زمین میرسد
5- انسانهای باقیمانده در مراکز انفجارها که تبخیر نشده بودند به سمت مناطق دیگر میروند. به همین دلیل افراد اروپایی به سمت افریقا روسیه ای به سمت خاورمیانه و چینی به سمت هند آسیای جنوب شرقی و استرالیا هجوم میبرند. مردم امریکا نیز به سمت ایالات مرکزی و مکزیک میروند. این انتقالها میتواند سبب بروز تنشها جنگها و خشونتهای بیشمار دیگری شود
6- یکی دو سال پس از جنگ هسته ای، میزان تشعشعات رادیواکتیو در همه جای جهان افزایش یافته ولی نه آنقدری که فرض میشد. میزان ابتلا به انواع سرطان در بین انسانها افزایش جهشواری یافته و با توجه به از بین رفتن امکانات در طی زمستان هسته ای و آسیب دیدن مراکز پزشکی بزرگ در مراکز انفجارهای هسته ای، امکانات درمان سرطان و ... کاهش پیدا کرده و بسیاری بخصوص در بین آوارگان میمیرند و امید به زندگی از 75 سال به 40 سال رسیده است.
7- حیات وحش جانوری در نقاطی که مراکز بمباران بودند رونق گرفته و آنها بدون انسانها زندگی خوشی را در ویرانه های اروپا امریکا و چین آغازیده اند. با این که آنها هم خیلی سریع سرطان میگیرند و موالید ناقص الخلقه فراوانی دارند، اما سرعت تولیدمثل و تعداد بیشتر موالید این نقصان را جبران میکند.
8-ده سال پس از جنگ اتمی جهان تقریبا به تعادل میرسد. میزان تشعشات کمتر شده(به سبب پخش بیشتر در همه جهان و همچنین گذشت زمان و فروپاشی اتمهای متشعشع رادیواکتیو) مردم بومی و مهاجر به سبب مرگ انسانهای بیشمار و کم شدن نسبی جمعیت با هم کنار آمده اند. میزان سرطان و موالید ناقص الخلقه کاهش یافته. با این وجود کسی جرات قدم گذاشتن به مراکز انفجارهای هسته ای را ندارد و آن مناطق علیرغم وجود چند میلیون برابری میزان تشعشعات به نواحی امن حیات وحش تبدیل شده اند.