پدافند هوایی لیزری: واقعیت یا تبلیغات؟
تاریخ نشر:باسمه تعالی
احتمالا در فیلم های سینمایی زیادی مشاهده کرده اید که با استفاده از سلاح های لیزری، هواپیماها و یا موشک های بالستیک دشمن را هدف قرار میدهند. این فیلم های هالیوودی موفق شدند که این ذهنیت را در مردم جهان بوجود آورند که اولا تکنولوژی چنین سلاح هایی موجود است و دوما غربیها چنین سلاح هایی را در اختیار دارند. پروژه جنگ ستارگان ریگان، رئیس جمهور دهه 80 میلادی آمریکا که خود هنرپیشه هالیوود بود، این باورها را تقویت کرد. در این پروژه با صرف هزینه های بسیار هنگفت قرار بود این سلاح های لیزری را به مدار زمین ببرند تا از آنجا تمام موشک های بالستیک شلیک شده در یک سناریوی جنگ اتمی را هدف قرار دهند.
شرکت های تولید محصولات نظامی متعددی هم تلاش کرده اند که از این باور غلط که حتی در بین تصمیم گیرندگان خریدهای کلان نظامی هم رایج است، سوء استفاده کنند و با عرضه چنین سیستم های دفاع هوایی لیزری، فروش خوبی داشته باشند. نمونه آن تبلیعاتی بود که سال گذشته برای سیستم Laser Weapons System ویا به اختصار LaWS انجام شد که چنین ادعا میکردند که این سیستم فقط با هزینه ای معادل 1 دلار که صرف انرژی لازم برای شلیک میشود، میتواند هواپیمای بدون سرنشین را از 2 کلیومتری ساقط کند. در حالیکه هزینه هر شلیک سیستم های موشکی دفاع هوایی حدود 400 هزار دلار است.
سال گذشته این سیستم بر روی ناو آمریکایی USS Ponce آزمایش شد و توسط آن هواپیمایی بدون سرنشین و قایقی تندرو را هدف قرار دادند و نتیجه اعلام شده حاکی از موفقیت صد درصد این سیستم بود. البته آقای Ghoshroy اخیرا در مقاله ای نتایج آزمایشات را زیر سئوال برده و چنین بیان کرده که اولا جنس و سایز قایق و هواپیمای بدون سرنشین به نحوی انتخاب شده بوده که با شلیک لیزر بشود آنرا تخریب کرد و دوما در فاصله ای کمتر از یک مایل مورد هدف قرار گرفته اند. بنابراین نمیشود این سیستم را آماده برای بکارگیری نظامی قلمداد کرد.
سیستم دیگری که توسط شرکت آلمانی Rheinmetall عرضه شده، از دو لیزر به قدرت 30 کیلووات و 20 کیلووات استفاده کرده که هنوز به اندازه کافی قدرتمند نیستند. حداقل توان لازم لیزر برای یک سیستم دفاع هوایی بر ضد پرنده های کوچک و در فاصله حدود 2 کیلومتر، حدود 100 کیلووات است. اما ساخت چنین لیزر پرتوانی که قابل حمل و قابل اعتماد و قابل شلیک پشت سر هم و مکرر باشد، هنوز عملی نیست و تنها گزینه موجود، لیزرهای شیمیایی است که انرژی هر شلیک آن از واکنش شیمیایی مقدار زیادی مواد بدست می آید. بنابراین نمیشود در صحنه جنگ بطور مداوم از آن استفاده کرد.
استفاده از لیزرهای شیمیایی در سالهای قبل مورد آزمایش قرار گرفته است. به عنوان نمونه در حدود سال 2007 روی یک هواپیمای بوئینگ 747-400 که توان حمل حدود 80 تن مواد شیمیایی لازم برای واکنش داشت، چنین سلاحی را نصب کرده بودند تا با استفاده از آن بشود موشک های بالستیک را در همان مراحل اولیه پرتاب مورد هدف قرار داد. تا جایی که به خاطر می آورم مواد شیمیایی که در هواپیما قابل حمل بود، فقط برای 3 شلیک کافی بود. در حالی که در صورت حمله موشکی واقعی قاعدتا تعداد بسیار بالاتری موشک بطور همزمان شلیک میشوند. مشکل دیگری که این پروژه YAL-1 با آن روبرو شد و چند سال طول کشید تا برآن فائق شوند، این بود که جو زمین باعث شکست نور میشود و بنابراین در مسافت های چند صد کیلومتری، هدف را در جایی غیر از آن که واقعا قرار دارد خواهیم دید. به علاوه وقتی پرتو لیزر شلیک شود، به خاطر شکست نور، از هدف کمی انحراف خواهد داشت. این به این معنی است که هدف قرار دادن موشک که در حال خارج شدن از جو است، توسط هواپیما که هنوز داخل جو است کار راحتی نیست. گذشته از همه اینها هواپیما باید در فاصله محدود حداکثر چند صد کیلومتری از هدف قرار داشته باشد و در لحظه شلیک موشکها هم در حال پرواز باشد. همه این عوامل دست به دست هم داد و باعث شد که کل پروژه متوقف شود و هواپیمای مذکور سر از قبرستان هواپیماها در Tucson آریزونا برای اوراق شدن درآورد.
مجموع این مشکلات فنی باعث شده که بعضی از طراحان نظامی، سلاح های لیزری را خیال پردازی های سر منقل و یا به اصطلاح Technological Pipe Dream بنامند. استفاده از این ایده ها در فیلم های سینمایی نیز باعث شده که برای مردم این ذهنیت پیش آید که سلاح های لیزری واقعیت غیر قابل انکار عصر حاضر است. در حالی که در آینده قابل پیش بینی هم نمیشود دستیابی به چنین تکنولوژی را تصور کرد. اما شرکت های نظامی با استفاده از ضعف درک فنی مقامات سیاسی و تصمیم گیران، درباره نتایج آزمایشات چنان اغراق میکنند تا بتوانند بودجه هایی را برای توسعه چنین سیستم هایی بگیرند و احتمالا محصولاتی را هم بفروشند. هرچند که در میدان جنگ نتوانند کارآیی داشته باشند.