باسمه تعالی

بعضی از مردم فکر میکنند اخبار مربوط به انحطاط اخلاقی جامعه و یا فساد مسئولین را باید در بین رازهای مگو و افشاگری‌ها پیدا کنند. در حالی که درست برعکس این قضیه صادق است. راستی‌آزمایی افشاگری ها معمولا کار ساده‌ای نیست و نمیشود با تکیه به آنها به جمع‌بندی خاصی رسید. از طرف دیگر آنچه که عیان و در معرض دید همگان قرار دارد، آنقدر واضح است که اصلا احتیاج به افشاگری نیست.

به عنوان نمونه وقتی یک مقام قضایی ادعا میکند که محاکمه یکی از مقامات دولتی و یا سیاسی به علت مصلحت و یا فشارهای سیاسی عملی نبود، در واقع خود همین حرف اعتراف به فساد سیستم قضایی است و آن مقام قابل تعقیب و محاکمه است. اصلا تعریف فساد این است که پرونده قضایی به خاطر مصلحت سیاسی به دادگاه نرود. تلاش همه سیستم‌های قضایی دنیا این است که چنین وانمود کنند که هیچ فشار سیاسی نمیتواند روی کار آنها اثر بگذارد. تاثیر سیاسی بر روی پرونده‌های قضایی در کشورهای دیگر ممکن است اتفاق بیافتد، اما اینکه یک مقام قضایی به آن اعتراف کند، آخرین چیزی است که میشود انتظار داشت.

حدود ۳ ماه پیش صحبتهای فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا، سردار عبدالهی، را در یک نشست خبری میخواندم که بخشی از آن چنین بود:

متأسفانه شنیده‌ایم که قراردادی به منظور ساخت 10 فروند کشتی با کشور کره جنوبی به امضا رسیده که امیدواریم این طور نباشد و این قرارداد هنوز امضا نشده باشد اما اگر این قرارداد امضا شده رئیس جمهور باید آن را لغو کند. چرا که اگر این کار صورت نگیرد دیگر نمی‌توان اعتمادی به حرف‌ها و شعارها کرد.

فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا افزود: کره‌ای‌ها 8 سال پیش 215 میلیون دلار گرفته بودند تا برای ما کشتی بسازند اما به تعهداتشان عمل نکردند و اینکه امروز با وجود توان داخلی و لزوم فعال‌سازی ظرفیت‌ها برای رفع مشکل بیکاری می‌توانیم در داخل کشور اقدام به ساخت کشتی کنیم بسیار جای تعجب است که نهادها و سازمان‌هایی اقدام به امضای چنین قراردادهایی می‌کند.

وی ادامه داد: ما حاضریم با ایجاد کنسرسیومی از شرکت های داخلی چون صدرا و ایزائیکو و ... به صورت EPCF با 85 درصد فاینانس و 15 درصد سهم اقایان، این قرارداد را برای ساخت 10 فروند کشتی در داخل کشور اجرا کنیم.

شخصا هرچه فکر کردم نتوانستم توجیه قابل قبولی برای عبارت ۱۵ درصد سهم آقایان پیدا کنم. صرفنظر از همه جنبه های دیگر این قضیه، همین مطلب که کسی از بکار بردن چنین ادبیات شبهه‌آلودی در ایران ناراحت نمیشود، خود جای تاسف دارد. فکر نمیکنم در فاسدترین کشورهای دنیا هم کسی بتواند به مقامات دولتی چنین واضح پیشنهاد سهم قرارداد بدهد.

اما موردی از انحطاط اخلاقی که مرا واداشت که این مطلب را بنویسم، رسمی است که چند سالی است در مصاحبه با شخصیتهای مطرح اجتماعی و سیاسی رایج شده است. این رسم این است که مصاحبه‌گر نام تعدادی از افراد مطرح در زمینه‌های مختلف را می‌آورد و از مصاحبه‌شونده میخواهد که نظر خود را درباره آنها بیان کند. شخصا کاری از این غیراخلاقی‌تر و فاسدتر سراغ ندارم. شاید در نگاه اول این نظر کمی افراطی بیاید. اما واقعیت این است که اگر این مطلب برای جامعه عادی شود که هرکس بتواند هرچه در مورد دیگران خواست به زبان آورد و بردن آبروی دیگران و اظهارنظرهای غیر محترمانه عواقبی را برای فرد به همراه نداشته باشد، آن جامعه توان بقا نخواهد داشت و فرو خواهد پاشید. با احتیاط ترین افراد هم وقتی بخواهند درباره ده نفر دیگر فی‌البداهه اظهارنظر کنند، امکان ندارد که حرفی بزنند که همه آن ده نفر راضی باشند و قطعا زمینه دلخوری پیش خواهد آمد. علی‌الخصوص که بعضی از افراد آن لیست مسئله‌دار باشند که تنها کار عاقلانه در مورد آنها سکوت باشد.

اولا تا بحال چنین چیزی را در هیچ کشور دیگری ندیده‌ام و فکر نمیکنم هیچ سیاستمدار عاقل غربی هم حاضر باشد بدون دلیل موجه درباره دیگر افراد مطرح جامعه، که بعضی از آنها اساسا ربطی به حوزه فعالیت او ندارند، اظهار نظر کند.

دوما بعضی از اظهارنظرهایی که در این مصاحبه ها میشود مصداق غیبت است. غیبت گناه کبیره‌ای است که برای نشان دادن شدت زشتی آن، در قرآن با خوردن گوشت برادر مرده همسان شده است.

سوما وقتی این گناه در تلویزیون و در برابر چشم همه انجام شود و به مردم القا شود که چنین چیزی کاملا عادی است، این کار جامعه را متلاشی میکند.

چهارم: وقتی کسی از ما بخواهد که درباره فرد ثالثی اظهار نظر کنیم، بهترین کار این است که از اظهارنظر خودداری کنیم و خیلی جدی از فرد مقابل بخواهیم دیگر چنین غلطی نکند. اصلا قرار نیست آدمهای یک جامعه در مورد همدیگر نظر بدهند و یا به آنها نمره بدهند.

پنجم: حتی اگر خود فرد هم بخواهد که ما درباره او بطور خصوصی نظر بدهیم، باید خیلی احتیاط کنیم. چون اولا باید در زمینه‌ای که میخواهیم نظر دهیم، صاحبنظر باشیم، و دوما باید مطمئن باشیم که این اظهارنظر نقش مثبتی در فرد مقابل دارد. اگر وجود این دو شرط ثابت نشده باشد، سکوت بهترین جواب است.