باسمه تعالی

دیروز همه‌پرسی درباره ماندن و یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، مشهور به Brexit، انجام شد و ۵۲ درصد مردم به جدا شدن از اروپا رأی دادند. این همه‌پرسی باعث شد که مردم دیگر کشورهای اروپایی نیز تشویق شوند تا درباره استقلال از اروپا فکر کنند. درباره اینکه این همه‌پرسی چه اثری بر اروپا و بقیه جهان خواهد داشت، حرفهای زیادی زده شده که در اینجا قصد دارم درباره بعضی از آن‌ها بحث کنم.

یکی از شگردهای طرفداران بقای بریتانیا در اتحادیه اروپا در هفته‌های اخیر این بود که عواقب اقتصادی وخیمی برای بریتانیا و بقیه دنیا در اثر خروج از اروپا پیش‌بینی کنند. مثلاً رئیس صندوق بین‌المللی پول IMF پیش‌بینی کرد که بریتانیا ۵ درصد تولید ناخالص داخلی خود را از دست خواهد داد. بعضی‌ها هم پیش‌بینی کردند که این خروج به سقوط بازار سهام دنیا و دوره depression جدیدی منجر میشود.

طبیعتاً خروج بریتانیا از اروپا تأثیرات اقتصادی زیادی در خود بریتانیا خواهد داشت. مثلاً شرکتهای بین‌المللی زیادی هستند که برای حضور در بازار اروپا و عدم پرداخت مالیات، اقدام به راه اندازی کارخانجات تولیدی خود در بریتانیا کرده اند. با خروج بریتانیا از اروپا، این شرکتها مجبور می‌شوند کارخانجات خود را در بریتانیا تعطیل کنند و آنها را به یک کشور اروپایی منتقل کنند تا مالیات صادرات نپردازند. طبعا چنین امری باعث از دست رفتن مشاغل زیادی در بریتانیا خواهد شد.

از طرف دیگر سیاست پذیرش مهاجر اروپا باعث شده است که بریتانیا در حدود سالانه ۵۰۰ هزار مهاجر جدید بپذیرد. ورود این مهاجران باعث می‌شود که مردم بومی بریتانیا مشاغل خود را ازدست بدهند و این مشاغل به مهاجرانی که دستمزد کمتری طلب میکنند داده شود. همین مطلب در سالهای اخیر باعث شده است که سالانه حدود ۲۰۰ هزار نفر بریتانیایی بومی از این کشور به دیگر کشورهای دنیا مهاجرت کنند. همین عوامل باعث شده که ترکیب جمعیتی بریتانیا بشدت تغییر کند و اگر این سیاست ادامه داشته باشد، بزودی مردم بومی بریتانیا در اقلیت قرار خواهند گرفت. طرفداران خروج از اروپا چنین استدلال میکنند که تغییر سیاست مهاجرپذیری به تنهایی میتواند تمام مشاغلی که با خروج از اروپا از دست خواهد رفت را جبران کند.

به علاوه بریتانیا هیچ‌وقت واحد پول را به یورو تبدیل نکرده و پوند را حفظ کرده است. بنابراین خروج از اروپا باعث نخواهد شد که سیستم مالی این کشور فرو پاشد. احتمال سقوط بازار سهام دنیا در اثر جامه عمل پوشیدن این خروج، بسیار پایین است. بازارهای مالی و سهام دنیا در دست سردمداران نظم نوین جهانی است و تنها در صورتی که آن‌ها به عمد بخواهند تنشی در این بازارها ایجاد کنند، این اتفاق رخ خواهد داد. چنین تنشهایی هم به منظور خارج ساختن ثروت از دست طبقات پایین جامعه و تجمیع آن در دست ثروتمندان ایجاد میشود. اگر آمار درآمد ثروتمندان بزرگ دنیا را ملاحظه کنید، خواهید یافت که در سالهای رکود اقتصادی درآمد آن‌ها چند برابر میشود.

آیا این رأی نه به ماندن به خروج بریتانیا از اروپا منجر خواهد شد؟

این رفراندوم برای دولت الزام آور نیست و تنها در صورت رأی پارلمان به خروج، دولت مجبور به اجرایی کردن آن میشود. سابقه تاریخی نشان داده که دموکراسی و رفراندوم در کشورهای اروپایی فقط برای سرگرم کردن مردم است و تصمیم های اصلی در جای دیگری گرفته میشود. موارد زیادی بوده که مردم دیگر کشورهای اروپایی به حضور در اروپا رأی منفی داده‌اند و هیچ وقعی به آن داده نشده است. در عکس زیر بعضی از این رفراندم ها لیست شده اند:

eu-no-vote

خروج از اروپا به معنی خروج از ناتو نیست

برای اینکه ایده اروپای مستقل را مردم این قاره بپذیرند، چنین وانمود شد که اروپای مستقل نقش ابرقدرتی جدید را خواهد داشت که بتواند در صحنه جهانی نقشی مستقل از آمریکا، داشته باشد. البته فکر نمیکنم برای کسی مخفی مانده باشد که با بوروکراسی سنگین در اتحادیه اروپا و تشتت آرای زیاد، هیچ‌وقت این اتحادیه نخواهد توانست در صحنه جهانی تاثیرگذار باشد.

اما نکته‌ای که کمتر به آن توجه می‌شود این است که اساساً ایده اتحادیه اروپا توسط آمریکا دنبال شده تا راحتتر بتواند تسلط خود را بر هر یک از کشورهای این قاره اعمال کند و شانس اعمال سیاستهای مستقل را از آن‌ها بگیرد. ناتو هم بازوی نظامی آمریکا در آن قاره است و کشورهای عضو ناتو در‌واقع نقش سرباز پیاده را برای آمریکا دارند. بریتانیا حتی در صورت خروج از اروپا، هنوز یک عضو ناتو باقی خواهد ماند و همین مطلب تضمین کننده این است که نتواند سیاست مستقلی در صحنه جهانی داشته باشد. این تصور که با یک یا چند رفراندم، و یا روی کار آمدن یک حزب سیاسی، تغییر مهمی در سیاستهای کلان بریتانیا بوجود آید، تصور درستی نیست.

اتحادیه اروپا قابل دوام نیست

اتحادیه اروپا به شکل کنونی آن قابل دوام نیست. به این دلیل که هیچ انگیزه معتبری برای بقای آن، مانند ملی‌گرایی و یا مذهب واحد، وجود ندارد. پوچ بودن وعده‌هایی مانند ایفای نقش ابرقدرتی و یا تولید ثروت برای همه ساکنان اروپا نیز برای همه روشن شده است. بسیاری از کشورهای این اتحادیه، مانند یونان و اسپانیا و فرانسه، با مشکلات وخیم اقتصادی روبرو هستند و زمانی که دیگر پولی برای قرض دادن به آن‌ها و ماستمالی کردن مشکلات باقی نماند، این اتحادیه فرو خواهد پاشید. احتمالاً زمان فروپاشی این اتحادیه خیلی دور نیست، اما رفراندم خروج بریتانیا نمیتواند عامل روانی برای این فروپاشی باشد. بلکه عوامل واقعی مالی باعث آن خواهند شد.

کتاب دانیال انجیل عهد عتیق از ظهور مجدد امپراطوری روم در آینده خبر داده است و بعضی مفسرین مسیحی معتقدند که این امپراطوری از اتحاد ۱۰ کشور اروپایی تشکیل خواهد شد. عامل اتحاد هم قاعدتاً باید یک عامل قوی مذهبی مانند کلیسای کاتولیک باشد. در این اتحادیه دیگر اثری از دموکراسی باقی نخواهد ماند و حکومتی تماماً فاشیستی شکل خواهد گرفت. البته شخصاً انتظار ندارم که با فروپاشی اتحادیه اروپا به شکل کنونی، بشود انتظار تشکیل مجدد امپراطوری روم را داشت. مگر اینکه یک اتفاق مهم مانند جنگ جهانی سوم و یا سناریویی مانند جنگ تمدنها بین اسلام و مسیحیت رخ دهد.