باسمه تعالی

یکی از دلایلی که معتقدم عوامل استعمار در مطبوعات ایران نفوذ گسترده ای دارند، این است که بعضی خبرها را، با اینکه اهمیت زیادی دارند، هیچکدام از خبرگزاریها گزارش نمیکند. ممکن است پخش بعضی اخبار بر خلاف مصالح ملی باشد و مراجع قانونی جلوی پخش آنرا بگیرند. اما خبرهای دیگری هستند که مصالح ملی ایجاب میکند که مردم از جزئیات آن بدقت باخبر شوند، اما بازهم چنین خبرهایی را می‌شود یافت که هیچ خبرگزاری و یا سایت ایرانی آنرا بازتاب نمیدهد. تعمیق روابط روسیه و اسرائیل در هفته‌های اخیر نمونه‌ای از این قبیل اخبار است که علیرغم اینکه بطور جدی باید زنگ خطر را برای مقامات سیاسی ایران به صدا درآورد، همه طوری از کنار این خبر گذشتند که انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است. لذا بر آن شدم که این خبر را، هرچند که زمانی از آن گذشته، مرور کنم.

برداشت شخصی ام این است که بسیاری از سیاسیون ایران روش مستقلی برای کسب خبر از منابع متنوع ندارند و منابع خبری آن‌ها یا سایتهای ایرانی است و یا خبرگزاری های رسمی خارجی. با کنترل پخش خبر در این سایتها می‌شود فکر چنین افرادی را جهت دهی کرد.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی، نتانیاهو در ۲ ماه گذشته دوبار به مسکو سفر کرده است و در کل در یک سال اخیر اعداد سفرهایش به مسکو ۴ بار بوده است. خود همین مطلب نشان از این دارد که روابط این دو کشور همیشه خوب بوده است. سفر بین این دو کشور به ویزا احتیاج ندارد و تعداد پروازهای روزانه بین آن‌ها بسیار زیاد است. اما سفر اخیر نتانیاهو کمی با سفرهای قبلی متفاوت بود. در این سفر پوتین به مناسبت سالگرد بیست و پنجمین سال شروع روابط سیاسی بین دو کشور مراسمی را برگزار کرد که عکس فوق نماد آن مراسم است. این نماد قلبی را نشان میدهد که با پرچمهای روسیه و اسرائیل شکل پذیرفته است.

خبرهای اولیه از این سفر بیشتر بر گسترش روابط تجاری مانند دعوت از شرکتهای نفت و گاز روسی در پروژه های اسرائیل تمرکز داشت، هرچند که بحث بر سر سرنوشت سوریه و هماهنگی نیروهای نظامی دو کشور برای جلوگیری از درگیری ناخواسته نیز در عناوین مذاکرات گنجانده شده بود. اما خبرهای بعدی نشان از هماهنگی های استراتژیک عمیق این دو کشور دارد.

سایت دبکا گزارش داد که در این مذاکرات توافق شده که مانورهای نظامی مشترک دریایی و هوایی بین این دو کشور انجام شود. سایت آلگماینه نیز خبری را از قول مقامات اسرائیلی درج کرده بود مبنی بر اینکه حتی اگر آمریکا قطعنامه های ضد اسرائیلی را وتو نکند، روسیه توافق کرده که از حق وتوی خود برای عدم تصویب چنین قطعنامه هایی استفاده کند. این خبرها حاکی از این است که معامله ای بسیار بزرگ بین این دو کشور رخ داده است.

قبلاً خبرهایی پخش شده بود که یکی از درخواستهای اسرائیل از روسیه این بوده که جلوی نفوذ ایران و حزب الله را در مناطق نزدیک به جولان بگیرد. در جریان ترور شهید بدرالدین هم این احتمال داده شد که چنین تروری بدون کمک اطلاعاتی روسیه عملی نبود. مسأله فقط توافق روسیه و آمریکا بر سر تقسیم مناطق نفوذ در سوریه و اجازه دادن به نیروهای آمریکایی برای تاسیس پایگاه و حضور در خاک سوریه نیست. بلکه احتمال همکاری اطلاعاتی روسیه با آمریکا در این ترور وجود دارد. طبیعتاً حضور عناصر اطلاعاتی آمریکایی امکان جمع آوری اطلاعات برای ضربه زدن به ایرانی‌ها را به آن‌ها میدهد. بمباران مرکز عملیات ایران در خان طومان در ماه گذشته توسط جنگنده های آمریکایی و شهادت تعدادی از فرماندهان ایرانی، بدون حضور عناصر اطلاعاتی آمریکایی عملی نبود.

روسیه قرار بود که در میدان سوریه به عنوان شریک و متحد ایران و دولت سوریه باشد. اما ظاهراً سیاستمداران روسی این حق را برای خود قائل هستند که بر سر جان و سرنوشت متحدان خود در میدان جنگ با هر کسی معامله کنند. طبیعتاً ادامه چنین اتحادی حکیمانه نیست.

قبلاً هم در مقالات متعدد ( که با تگ روسیه مشخص شده) در این باره بحث کرده بودم که برداشت روسیه از حضور در میدان سوریه این است که سهم خود را از این کیک از دست ندهد. برای روسیه کنترل مناطق ساحلی و تضمین داشتن یک پایگاه دریایی در آن منطقه کافی است. بنابراین با اتحاد غربی عربی به این توافق رسیده که در سوریه هر کدام مناطق نفوذ خود را داشته باشند و در قبال آن غربیها موشکهای ضد هواپیما را در اختیار معارضین قرار ندهند و مزاحمتی برای جنگنده های روسی درست نکنند.

در مقاله‌ای که حدود ۲ سال پیش نوشته بودم، برآوردم این بود که دولت بشار اسد به علت ضعف بینش سیاسی رهبرانشان، توان و لیاقت ادامه حیات را ندارد. اگر در این دو سال این دولت هنوز برجا مانده است، به علت کمکهای بیدریغ ایران و حزب الله است. اما تصمیم دولت سوریه در بازگذاشتن دست روسیه در این کشور، چنان تبعات وخیمی به همراه داشته که امید تسلط دوباره این دولت بر سرزمین سوریه را صفر کرده است. در شرق سوریه آمریکایی ها و فرانسوی‌ها پایگاه نظامی زده‌اند و با شدت هرچه تمام تر پروژه استقلال کردستان و به تبع آن راه اندازی جنگ داخلی در ایران و ترکیه را دنبال میکنند. فروش اطلاعات حساس ایران و متحدانش توسط روسیه به شرکای غربی اش عملاً شانس تغییر شرایط در میدان جنگ را از آن‌ها میگیرد. در چنین شرایطی عملاً دولت بشار اسد راهی جز این ندارد که حاکمیت خود را فقط به مناطق علوی نشین تحت کنترل روسیه محدود کند.

باز گردیم به معامله اسرائیل با روسیه

طبعا جزئیات این معامله هیچوقت معلوم نخواهد شد و فقط میشود در این باره حدس و گمانهایی را مطرح کرد. برداشتم این است که اسرائیل در قبال محدود کردن حضور متحدان ایران در جنوب سوریه و دریافت اطلاعات حساس نظامی این نیروها از روسیه و همچنین کمک روسیه به پروژه استقلال کردستان، باید کالای خوبی را روی میز مذاکره گذاشته باشد تا روسیه را چنین مجذوب و شیدا کند. این کالا باید مثلا در حد اطلاعات حساس نظامی آمریکا باشد. روسیه اخیرا از تحرکات آمریکا و ناتو در مرزهای خود احساس خطر میکند و بنابراین به چنین اطلاعاتی به شدت نیاز دارد تا به کمک آن بتواند گزینه های ضربه متقابل و یا جلوگیری از حمله ناگهانی ناتو را تقویت کند.