باسمه تعالی

اگر هفته گذشته از هر مطلع سیاسی این سؤال پرسیده میشد که «آیا افزایش ضربه‌ای قیمت بنزین به جامعه ایران شوک وارد خواهد کرد یا نه؟»، پیش‌بینی غیر از آنچه که در روزهای اخیر رخ داد، را نباید انتظار می‌داشتید. بنابراین جواب این سؤال باید پیدا شود که هدف از ایجاد بحران و تحریک مردم به تظاهرات و اغتشاش، چیست؟ و چه جریانی دنبال بحران‌سازی است؟

نکته اول

فروردین سال ۹۷ درباره عزم آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران، اطلاع‌رسانی کردم. با بسته شدن پنجره فرصت، آمریکا نتوانست این طرح را پیگیری کند؛ لذا با حمایت از کودتای داخلی سعی کرد با هزینه کمتری تغییرات دلخواه خود را اعمال کند.[1] آمریکایی‌ها از پایان تابستان سال ۹۷ از نتیجه دادن کودتا نیز ناامید شدند؛ و تمرکز آنها به مسائل داخلی و مرزهای خود جلب شد. در حال حاضر نیز با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست‌جمهوری، عملاً آمریکا توان و انگیزه درگیری خارجی را ندارد.

اما هنوز اهل سیاست ایران عادت دارند که هر اتفاقی را به دشمنان خارجی و نیت شوم آن‌ها نسبت دهند. در حالی که عامل اصلی اغتشاشات اخیر دشمنی دشمنان خارجی نیست، و باید عامل آن را در ایران پیدا کرد. اگر شرایط داخلی ایران به طرف هرج و مرج پیش برود، احتمال اینکه بازیگران متعدد بین‌المللی بخواهند اهداف خود را پیگیری، و برنامه‌های خود را پیاده کنند، قطعاً بالا خواهد رفت. اما چنین چیزی به این معنی نیست که شروع هر تحولی در ایران را به آن‌ها نسبت دهیم.

نکته دوم

قیمت بسیاری از مواد غذایی در ایران، و هزینه اجاره و مسکن، در حد قیمتهای جهانی است؛ در حالی که درآمدها تفاوت فاحشی دارند.

در ونکوور کانادا قیمتهای اجناس یکنواخت نیست، و مغازه‌ها در قیمت‌گذاری اجناس آزاد هستند؛ اما مغازه‌های ارزان‌فروش نیز پیدا میشوند. به عنوان نمونه چند روز پیش سیب را به قیمتی معادل ۳۷۰۰ تومان برای هر کیلو خریدیم. قیمت گوشت قرمز در ونکوور، طبق ادعای لینک [2] حدود ۱۶۷ هزار تومان است؛ و ارزان‌تر از این نیز می‌شود خرید. قیمت برنج خوب کیلویی ۳۷ هزار تومان، و قیمت آرد گندم کیلویی ۶ هزار تومان است. تمام هزینه‌های درمانی، به غیر از دارو و دندان‌پزشکی، بر عهده دولت و مجانی است. اکثر کسانی که شاغل هستند، بیمه‌های تکمیلی دارند، که هزینه دندان‌پزشکی و دارو را نیز پوشش میدهند.

حداقل دستمزد ساعتی در ونکوور، برای کارهایی که تجربه و آموزش خاصی نیاز ندارند، ۱۳۶ هزار تومان است. کسی که حداقل دستمزد را در این شهر دارد، براحتی میتواند با ۵۰٪ حقوق خود خانه قابل قبولی را اجاره کند.

این ارقام را ذکر کردم تا به این نتیجه برسم که مردم ایران دلایل خیلی موجهی برای اعتراض دارند. زمانی که هزینه‌ها در حد بقیه کشورها است، پایین نگه داشتن دستمزدها و خدمات قابل توجیه نیست. بطور طبیعی، اگر فساد گسترده و اختلاف طبقاتی شدید در جامعه پدید نیاید، باید بین هزینه‌های مردم و درآمد آن‌ها تناسبی برقرار باشد. به هم ریختن نسبت هزینه به درآمد نشانه فساد گسترده و سیستماتیک است.

نکته سوم

در ایران همه مشکلات اقتصادی را به تحریم‌های آمریکا نسبت میدهند. در حالی که این بهانه قابل قبول نیست. بسیاری از کشورهای دنیا هستند که هیچکدام از منابع طبیعی ایران را نداشته، و حتی دسترسی به آبهای آزاد ندارند؛ اما وضع اقتصادی آن‌ها خیلی از ایران بدتر نیست. به عنوان نمونه سرانه درآمد ناخالص ملی، (PPP)GDP per capita، کشور بلاروس در حد ایران است، در حالی که نه نفت و گاز دارد و نه دسترسی به آبهای آزاد.[3] کشور بوتان نیز هیچ‌کدام از مواهب طبیعی ایران را ندارد، اما همین شاخص برای این کشور در حدود نصف ایران است.

اگر تمام اقتصاد ایران تحریم شود، و هیچ کشتی ایرانی حق رفت‌وآمد در دریاهای آزاد را نداشته باشد، تأثیر آن روی سرانه درآمد از ۲۰٪ تا ۵۰٪ بیشتر نیست؛ و با تمهیداتی می‌شود تأثیر آن را خیلی پایین آورد. اما در صورت رفع فساد سیستماتیک در اقتصاد، قاعدتاً باید سرانه درآمد به ۴ برابر رقم موجود افزایش یابد.

نکته چهارم

هر چند آقای خامنه‌ای گرانی بنزین را تصمیم جمعی سران قوا خواندند و گفتند «وقتی یک چیزی مصوّبه‌ی سران کشور است، آدم باید با چشم خوشبینی به آن نگاه کند»؛ اما آقای رئیسی، رئیس دستگاه قضایی، مخالفت خود را با نحوه اجرا و عدم اطلاع مجلس از آن،‌ اعلام کردند.

پایین نگه داشتن قیمت بنزین به میزان ۱۰٪ قیمت جهانی طبعا مفاسد زیادی، مانند قاچاق سوخت به کشورهای همسایه، را باعث میشود. به علاوه تنها ثروتمندان میتوانند از این رانت استفاده کنند. بنابراین اصل عرضه بنزین به قیمت جهانی، کار درستی است؛ اما در کنار آن باید فکری برای اختلاف درآمد فاحش مردم نسبت به درآمدهای جهانی نیز بشود.

افزایش ضربه‌ای قیمت بنزین نشان از تعمد دولت در ایجاد بحران دارد، و باید انتظار این را داشت که دولت گلوبالیست تا رسیدن به اهداف سیاسی خود به بحران‌سازی ادامه دهد.

نکته پنجم

راه‌حل‌هایی که برای مقابله با افزایش شدید قیمتها ارائه میشوند، به هیچ وجه امیدوار کننده نیستند. نظارت بر بازار و قیمت کالاها به معنی این است که بخشی از تولیدکنندگان را مجبور خواهند کرد که علیرغم افزایش قیمت مواد اولیه و هزینه‌ها، محصولات خود را بدون سود و یا با ضرر عرضه کنند. چنین کاری یا به ورشکستی بعضی تولیدکنندگان منجر خواهد شد، و یا نارضایتی اجتماعی دیگری را رقم خواهد زد.

اگر به فرض همه تولیدکنندگان برنج داخلی را مجبور کنند که محصول خود را به نصف قیمت واقعی و با ضرر بفروشند، آیا چنین چیزی شرعاً و عقلاً مجاز است؟ این سیاست که بخشی از جامعه را قربانی کنند تا بخش دیگر آرام بگیرد، را نمیشود راه‌حل نامید.

وقتی قیمت کالاها در ایران در حد قیمتهای جهانی است، باید راه حل بحران اقتصادی را در توازن دستمزدها با هزینه‌ها یافت. در بسیاری از کشورهای دنیا بین دستمزدها و هزینه‌ها ربط منطقی برقرار است و اقتصاد گردش طبیعی خود را دارد. اگر این روش همه جای دنیا کارآیی خود را نشان داده، در ایران نیز کارآیی خواهد داشت؛ و دیگر عرضه چند قیمتی کالاهای اساسی و کنترل قیمتها بیمعنی خواهد شد.

[1] خطر کودتا در ایران را باید جدی دانست https://shakeri.net/3549

[2] https://www.numbeo.com/food-prices/in/Vancouver

[3] https://photius.com/rankings/2019/economy/gdp_per_capita_2019_0.html