باسمه تعالی

تصور رایج این است که خون انسان به دلیل مایع بودن، همگون است و هر قطره‌ خونی که از هر جای بدن گرفته شود، با قطرات دیگر برابر است. اخیراً به تحقیقی برخورد کردم که نشان داده بود این فرض صحیح نیست. این تحقیق نشان داده بود که وقتی به سر انگشتی سوزن بزنیم، میزان هموگلوبین و گلبولهای سفید و دیگر مقادیر مانند کلسترل و قند، در هر کدام از قطرات خارج شده با دیگری متفاوت است.

یکی از تصورات غلطی که در دوره معاصر رایج شده است این است که علم بشر به حدی رسیده است که نه تنها توان درک تمام پدیده‌های دنیا را دارد، بلکه حتی میتواند درباره کل نظام خلقت و چگونگی شروع آن نظریه‌ای قابل اعتنا ارائه کند. به همین دلیل یکی از موضوعاتی که در این وبلاگ دنبال میکنم این است که محدودیت علم بشر را یادآور شوم.

البته از قبل این مطلب ثابت شده بود که وقتی سر انگشتی را بفشاریم تا قطره‌ای خون از آن خارج شود، نتایج آزمایشی که از آن قطره خون بدست می‌آید بی‌اعتبار محسوب میشوند. چون خود عمل فشار دادن باعث می‌شود قطره خون از اعتدال و همگونی خارج شود.

قبلاً رسم بود که خون لازم برای آزمایش خون، با فرو کردن سوزنی به رگ اصلی بازو گرفته میشد. یکی از تحقیقات نشان داده است که برای اینکه بتوان با همان دقت این آزمایش را با گرفتن خون از سر انگشت انجام داد، باید بین ۶ تا ۹ بار این آزمایش را تکرار کرد و نتایج آن را میانگین گرفت.

نتیجه‌ای که میتوان از این مطلب گرفت این است که رفتار خون در بدن بسیار پیچیده‌تر از آن است که تا کنون فرض میشد و هنوز بشر درک درستی از ساز و کار آن ندارد. چون با فرض اینکه خون مایعی همگون است، هیچ دلیلی برای پدیده فوق نمیتوان پیدا کرد. به علاوه نتایج آزمایش‌ خونی که از طریق سوزن زدن به نوک انگشت بدست می‌آید دقیق نیست.

تنها ابزار شناختی که تمدن غربی برای آن اعتبار قائل است، علم تجربی است و ادعا میشود که با همین ابزار میشود به همه حقایق عالم دست یافت. اما محدودیت های این ابزار به درستی باید شناخته شود. آزمایش خون از طریق نمونه گیری از سر انگشت ، چند ده سالی است که مرسوم شده است و از همان زمان این امکان وجود داشت که با انجام آزمایشاتی میزان دقت این روش با روش اصلی مقایسه شود. اما چند ده سال طول کشید تا چنین تحقیقاتی انجام شود. به فرض که اساسا راهی برای اثبات تئوری های مطرح علمی با روش علم تجربی وجود داشته باشد، انتظار اینکه در طی چند نسل آینده بشود آنها را اثبات کرد، بجا نیست. پس از طی چند نسل هم احتمال زیاد وجود دارد که تئوری های دیگری جایگزین تئوریهای موجود شوند.