باسمه تعالی

در این مقاله قصد دارم درباره پیامدهای حوادث تروریستی پاریس، تحولات اخیر منطقه و عواملی که باعث تحریک ترکیه برای تشدید تنش با روسیه و سرنگونی هواپیمای سوخوی 24 آن شده بحث کنم. چندی پیش در مقاله ای نوشته بودم که پیش نیاز شعله ور شدن آتش جنگ جهانی سوم، حرکت بیشتر نظام های حکومتی غربی به سمت فاشیسم و حکومت پلیسی است و حس برتری نژادی نیز باید تقویت شود. به این دلیل که تکنولوژی های موجود در حدی نیست که قدرتمداران عالم را برای پیروزی در میدان جنگ از سرباز بی نیاز کند و با توجه به عدم زمینه اعتقادی قوی در غرب، تنها راه بسیج مردم، خلق دشمن خارجی و ایجاد انگیزه ای برای مبارزه است. وقتی که حوادث تروریستی پاریس رخ داد، شواهد زیادی بدست آمد که نشان میداد که این حادثه توسط خود سازمان های اطلاعاتی غربی برنامه ریزی شده است و دقیقا همین اهداف را دنبال میکند.

به فاصله چند روز از حوادث پاریس، بیش از 130 مورد نیروهای امنیتی اهدافی را در فرانسه مورد حمله قرار دادند تا تروریستهای شناسایی شده را دستگیر کنند. البته تقریبا تمام این موارد با تیراندازی و اعدام افراد شناسایی شده در محل ختم شد. حال این سئوال پیش می آید که سیستم اطلاعاتی فرانسه چطور توانست تنها با گذر چند روز از یک حادثه تروریستی تمام شبکه های تروریستی را شناسایی کند؟ اگر از قبل این افراد را شناسایی کرده بودند و احتمال میدادند که دست به عملیات تروریستی بزنند، چرا قبلا آنها را تحت کنترل درنیاورده بودند؟ ظاهرا حاکمان فرانسه این حادثه را بهانه ای برای پاکسازی مخالفان خود و معترضین سیاسی قرار دادند تا فضای سیاسی را آماده برقراری هرچه بیشتر فاشیسم کنند. کسانی هم که مورد حمله قرار گرفتند، کشته شدند و دیگر نمیتوانند در دادگاه از خود دفاع کنند. در یکی از موارد اعلام شد که دختری با جلیقه انفجاری خود را منفجر کرده تا بدست نیروهای امنیتی نیافتد. اما بعدا شاهد عینی اظهار کرده بود که صدای فریاد کمک خواهی آن دختر را قبل از انفجار میشنیده است. به علاوه دوستان آن دختر گفته بودند که آن فرد به افراط در مصرف مشروبات الکلی معروف بود و همکاری او با گروههای جهادی قابل باور نیست. بهرحال از این افرادی که به اسم تروریست کشته شدند، کسی باقی نماند که واقعیت ماجرا را و علت هدف قرار گرفتن توسط نیروهای امنیتی را تعریف کند.

از طرف دیگر حاکمان فرانسه توانستند با این کار خود را در دفاع از ملت خود قوی نشان دهند و احساسات مردم را رادیکالیزه کنند. بطوریکه در آمارگیری هفته پیش، 84 درصد مردم فرانسه اعلام کرده بودند که حاضرند به خاطر مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت، از آزادی های اجتماعی خود صرفنظر کنند و 75 درصد آنها خواسته بودند که دولت در سرکوب متهمان به تروریسم شدیدتر عمل کند. فاشیسم دقیقا همین است.

در ماههای اخیر حوادث ناگوار زیادی در دنیا رخ داد. مثلا بیمارستانی در قندوز افغانستان توسط نیروهای آمریکایی مورد حمله قرار گرفت و تمام بیماران و خدمه آن که به نقلی بیش از 200 نفر بودند، قتل عام شدند. یا هواپیمای مسافربری روسی در صحرای سینا منفجر شد. اما چنین حوادثی باعث نشد که موجی از همدردی با جان باختگان راه بیافتد. اما متعاقب حادثه پاریس، تمام کشورهای غربی با برافراشتن پرچم فرانسه و نورپردازی ساختمانهای مهم به رنگ آن پرچم ابراز همدردی کردند و شبکه های اجتماعی کاربران خود را تشویق کردند که برای همدردی با آنها این پرچم را پس زمینه عکس خود قرار دهند. چنین کاری واضحا تحریک احساسات برتری نژادی است. در واقع به مردم القا میشود که اگر در عراق حادثه تروریستی رخ میدهد و صد نفر جان میبازند، جان آنها به قدری کم ارزش است که نه فقط به همدردی، بلکه به ذکر آن در اخبار هم نیاز نیست. اگر هواپیمای فرانسوی مدرسه ابتدایی را در موصل بمباران میکند و 28 دانش آموز را میکشد، جان این کودکان به اندازه حشرات هم ارزش ندارد. اما اگر جان یک فرانسوی و یا آمریکایی و یا انگلیسی تهدید شود، تمام دنیا باید همدردی کند.

یکی دیگر از علائمی که نشان میدهد که حادثه پاریس برنامه ریزی شده بود، تحرکات غرب پس از این حادثه است. فرانسه با سوء استفاده از جو روانی بعد از حادثه تروریستی، برای پیشبرد برنامه های استعماری خود دست به تحرکات نظامی در عراق و سوریه میزند. متعاقب این حادثه در 20 نوامبر شورای امنیت در قطعنامه 2249 عملیات نظامی برعلیه داعش را در خاک عراق و سوریه مجاز اعلام میکند. این قطعنامه که با رای مثبت روسیه هم همراه بود، یکی از عجیب ترین حوادث حقوقی معاصر است. به این دلیل که حق حاکمیت دو دولت دموکراتیک و انتخاب شده با رای مردم عراق و سوریه را نقض کرده و به همه کشورهای جهان اجازه میدهد که به هر بهانه ای تا زمانی که دلشان خواست، در خاک این دو کشور عملیات نظامی انجام دهند. از طرفی دیگر کمیته حقوق بشر سازمان ملل صریحا حضور نظامی ایران را در سوریه برای مبارزه با همان تروریستها محکوم میکند. هر چند که برای همه واضح است که در دنیا قانون جنگل حاکم است، اما این دو قطعنامه اخیر اساسا تعریف جدیدی از بربریت و وحشیگری ارائه میکنند.

 آنچه در عمل در حال رخ دادن است این است که غرب و علی الخصوص فرانسه و آمریکا تمام تلاش خود را بر روی این متمرکز کرده اند که کردستان مستقل صهیونیستی هر چه زودتر ایجاد شود. عملیات اخیر کردها برای تصرف سنجار که با پشتیبانی غربیها انجام شد، و اینکه آنها به دیگر نیروهای عراقی اجازه ورود به این منطقه را ندادند، نشان از این دارد که این مناطق دیگر تحت حاکمیت دولت مرکزی برنخواهد گشت. کردها در حال تصرف مناطقی هستند که بطور تاریخی هیچگاه به کردها تعلق نداشته است و حداقل کردها در آن مناطق فقط یک اقلیت به حساب می آمدند. بنا بر آنچه تیری میسان، فعال سیاسی فرانسوی، نقل میکند اخیرا تلاش زیادی در جریان است که گروههای کرد سوریه و عراق را که بعضا سابقه درگیری و رقابت با هم را دارند، متحد کنند تا زمینه تشکیل یک کردستان واحد بوجود آید. امروز هم در خبرها دیدم که دهها نیروی نظامی آمریکایی به بهانه آموزش کردها به کوبانی وارد شده اند. تشکیل این کردستان واحد که همکاری وسیعی با صهیونیستها دارد، عملا در راستای اجرای نقشه تشکیل دولت صهیونیستی از نیل تا فرات است.

اما احتمال میدهم دلیل اینکه روسها به قطعنامه مذکور رای مثبت داده اند و از همکاری نظامی با فرانسه برای کمک به تشکیل کردستان مستقل استقبال کرده اند، این باشد که معامله ای با غرب انجام داده باشند تا غرب خصومت با نظام سوریه و بشار اسد را کم کند و در قبال آن روسیه درباره تشکیل کردستان مستقل ساز مخالفت نزند. روسیه بارها ثابت کرده که به هر مورد سیاسی به عنوان یک کارت بازی نگاه میکند و درنهایت بر سر میز مذاکره با غربیها، هر چیزی را میشود با آنها داد و ستد کرد. پشتیبانی روسیه از عملیات نظامی عربستان در یمن و کشتار شهروندان یمنی نمونه واضح و اخیر چنین مواردی است.

هر چند در اتفاقات اخیر و علی الخصوص دیدار اخیر پوتین با مقام رهبری چنین عنوان میشود که روسیه و شخص پوتین به عنوان شریک استراتژیک و قابل اعتماد هستند، اما در دام چنین تحلیل هایی نباید افتاد. قصد روسیه از دخالت نظامی در سوریه فقط دفاع از منافع خودش است. به علاوه روسیه روابط مستحکمی با اسرائیل دارد و منفعتی در مخالفت با ایجاد کردستان صهیونیستی ندارد. اما برای ایران وجود کردستان مستقل صهیونیستی به اندازه خلافت سلفی داعشی خطرناک است. حمایت غرب از شکل گیری خلافت داعشی برای این بود که اولا چهره ای کریه از اسلام در ذهن جهانیان بسازد و دوما بتواند آنتی تز انقلاب اسلامی ایران را درست کند و با تضعیف مجموعه کشورهای اسلامی، توان حضور موثرتر در صحنه های جهانی را از آنها بگیرد. اگر روسیه منافع خود در سوریه را در خطر می بیند، گزینه دیگر کشورهای غربی این است که عجالتا داعش را کمتر تقویت کنند و روی پروژه کردستان مستقل تمرکز کنند، به نحوی که به جنگ داخلی و مشکلات امنیتی برای ایران منجر شود. با این کار روسیه هم میتواند منافع خود در سوریه را حفظ کند.

هنوز تحلیل نهایی درباره دلیل اینکه چرا ترکیه در این برهه زمانی تصمیم به تشدید تنش با روسیه گرفته، ندارم. قاعدتا با توجه به اینکه اجلاس سران G20 اخیرا در ترکیه برگزار شده بود، رهبران ترک فرصت هماهنگی با دیگران سران عضو ناتو را داشته اند و این حادثه نمیتواند فقط یک اتفاق قلمداد شود. به علاوه نحوه هدف قرار دادن سوخوی 24 نشان میدهد که ترکیه از قبل برای این کار کمین و برنامه ریزی کرده است. جنگنده روسی برای حدود 10 ثانیه از نزدیکی مرز ترکیه در خاک سوریه در حال عبور بوده که هدف قرار میگیرد. یعنی جنگنده های ترک باید از قبل در آن نقطه حضور داشته باشند تا بتوانند آنرا هدف قرار دهند. به علاوه درست بعد از این حادثه ترکها به جای اینکه با روسها تماس بگیرند تا احتمال تنش ها و درگیری های بعدی کم شود، اول با مقامات ناتو تماس میگیرند و خواستار تشکیل جلسه فوری ناتو میشوند. بعد از آن هم ماشین تبلیغاتی ترکها به راه می افتد و مرتبا درباره آمادگی نظامی ترکیه و تسلیحات پیشرفته آن پروپاگاندا پخش میکنند.

در پروپاگاندای آنها دیدم که موشک کروز ساخت Roketsan را که قادر است دفاع ضد هوایی S400 را منهدم کند، به رخ میکشند. مورد دیگری که روی آن تبلیغ میکنند سیستم جنگ الکترونیک Koral از شرکت Aselsan است که ادعا میکنند میتواند تا شعاع 900 کیلومتری تمام رادارهای هواپیماهای جنگنده و دفاعهای ضد هوایی را از کار بیاندازد. تصویری که ترکیه قصد دارد از خود نشان دهد این است که ابرقدرتی است که توان شکست هر ابرقدرت دیگری را دارد. در اینکه در صحنه عمل پوچ بودن چنین ادعایی بزودی معلوم خواهد شد شکی نیست. چون ترکیه مشکلات داخلی زیادی دارد که میتواند زمینه جنگ داخلی و ورشکستگی اقتصادی را برای آنها فراهم کند. تشکیل کردستان مستقل هم مشکلات فراوانی برای آنها ایجاد خواهد کرد. به علاوه هیچ کس این ژست ابرقدرتی ترکیه را جدی نمیگیرد. حتی ماه گذشته کره شمالی ترکیه را تهدید کرده بود که اگر به سوریه حمله کند، آنرا با موشکهای اتمی هدف قرار خواهد داد.

آیا ترکیه در تلاش است تا از تشکیل کردستان مستقل جلوگیری کند؟ اگر چنین است باید هدف اصلی خود را فرانسه و اسرائیل قرار دهد نه روسیه. احتمال دیگری که این روزها مطرح شد این بود که پوتین در اجلاس سران گروه 20 در ترکیه، عکسهای ماهواره ای از کاروان نفتکش هایی را نشان داد که از عراق و سوریه نفت را به ترکیه قاچاق میکنند. این کار باعث شرمندگی غرب شد و آمریکا برای حفظ وجهه خود مجبور به بمباران این نفتکش ها در عراق شد و روسیه هم همین کار را در سوریه انجام داد. اما نقل شده که مونوپولی قاچاق نفت از مناطق تحت کنترل داعش را در ترکیه پسر اردوغان دارد و بنابراین ضرر اصلی این کار پوتین مستقیما متوجه خود اردوغان است. اینکه ترکیه به دنبال تقویت داعش برای پیشبرد اهداف سیاسی خود است، برای همه روشن است. اما هدف قرار دادن این نفتکش ها و ضرر شخصی اردوغان نمیتواند عامل انتقام گیری از روسیه و هدف قرار دادن هواپیمای آن باشد.

اینکه در دیدار پوتین با مقام رهبری و مذاکراتی که انجام شد چه مباحثی مطرح شد، قطعا به این سرعت به اطلاع عموم نمیرسد. شاید هم برای همیشه شرح مذاکرات محرمانه باقی بماند. اما شخصا احتمال میدهم که نتایج آن بقدری مهم بوده باشد که حساسیت غرب را برانگیخته باشد و نگرانی آنها از عواقب همگرایی روسیه با ایران باعث شود که ترکیه را به چنین اقدامی تشویق کنند. دفاع ناتو از حق دفاع ترکیه از حریم هوایی خود و حتی توجیه تیراندازی به خلبانان در حال فرود با چتر نجات، توسط مقامات آمریکایی نشان از هماهنگی آنها با ترکیه دارد. رجزخوانی های ترکیه هم نشان از پشت گرمی اش به حمایت ناتو دارد.

احتمال دیگر هم این است که آمریکا وفرانسه با اطلاعات غلط دادن به ترکیه از نتایج مذاکرات ایران و روسیه، او را تشویق به اقدام علیه هواپیمای روسیه کرده باشند، تا روسیه بهانه ای برای جلوگیری از پرواز هواپیماهای ترکیه در سوریه و عراق داشته باشد. به این ترتیب ترکیه دیگر قادر نخواهد بود که خللی در نقشه غرب برای کمک به تشکیل کردستان مستقل صهیونیستی ایجاد کند. اگر این احتمال درست باشد، دیگر دلیل ندارد که مقامات ایرانی ترکیه را سرزنش کنند و از عملیات روسیه حمایت کنند. چون هدف اصلی استقلال کردستان، دردسر درست کردن برای ایران و بعد ترکیه است. بنابراین بهترین اقدام مقامات ایران این خواهد بود که ترکیه را تشویق به حل هرچه سریعتر خصومت با روسیه کنند، تا زمینه اقدام مشترک ایران و ترکیه در جلوگیری از نهایی شدن پروژه غرب ایجاد شود.

متاسفانه مقامات ترکیه اینقدر کند ذهن و عقب افتاده هستند که نتوانند این مطلب را درک کنند که سیاست غرب در حمایت از کردها منجر به جنگ داخلی در ترکیه خواهد شد و اگر واقعا آدمهای عاقلی بودند، باید کمتر به غرب اعتماد میکردند و با هماهنگ کردن سیاستهای منطقه ای خود با ایران و روسیه، حداکثر بر سر تقسیم منافع و بردن سهم بیشتر چانه زنی میکردند. در ویدیو کلیپ زیر اردوغان که میخواهد گولن را منکوب کند و بدترین توهین را در حق او انجام دهد، او را به شیعیان تشبیه میکند که دروغ گفتن و تقیه جزء دینشان است. خود همین مطلب نشان از عمق کینه این فرد و افراد همفکر او از شیعیان دارد. به علاوه نشان میدهد که هیچ بهره ای از هوشمندی و یا سیاستمداری نیز ندارد. بر این باورم که آمریکا با تشویق ترکیه به ماجراجویی در واقع از پشت به اردوغان و حزب او خنجر زده است.