باسمه تعالی

شاید خبرهایی درباره پیش گویی های حوادث مهلکی که در اطراف روز 23 سپتامبر امسال قرار است رخ دهد شنیده باشید. اگر اخبار چند سال اخیر را دنبال کرده باشید، در می یابید که تقریبا هر سال با چنین پیش گویی هایی مواجه هستیم که بارزترین نمونه آن پیش گویی پایان دوره ای از تاریخ در روز 21 دسامبر 2012 بر اساس تقویم مایا و همچنین پیشگویی رخداد حمله اتمی به مراسم المپیک لندن سال 2012 بود. کسانی که بخواهند ژست روشنفکری بگیرند، این موقعیت ها را از دست نمیدهند و هر کسی که از هر زاویه ای درباره این مطالب بحث کند، را خرافاتی و مرتجع میخوانند. این موقعیتها راحت ترین و ارزانترین موقعیتی است که آدمهای بی هنر و بیسواد بتوانند خود را روشنفکر نشان دهند.

درست است که آنچه که در لینکهای فوق گفته شده اعتباری ندارد. بیشتر آنها مطالبی است که سالهای قبل هم پخش شده بود و بعضا اعداد و ارقام و محاسبات نجومی به نحوی اصلاح شده که با تاریخ های جدید همخوانی داشته باشد.اما این موضوع را نباید ساده گرفت و ارزش آن را دارد که یک بحث جامع علمی در این باره ارائه شود. شخصا با توجه به محدودیت وقت، آنچه را که در توانم بود ارائه کرده ام.

نکته مهم این شایعات، صحت و سقم خبرها نیست، بلکه جواب چراها را باید پیدا کرد.

نباید این نکته را از نظر دور داشت که حجم تبلیغاتی که برای پخش این شایعات میشود، بسیار وسیع تر و عمیق تر از آن است که کار چند آدم خرافاتی که در کنج خرابه ای نشسته باشند، باشد. به عنوان نمونه اخبار مربوط به احتمال قریب الوقوع تخریب ساحل غربی آمریکا در اثر یک زلزله سهمگین به نام تحقیق دانشگاهی و از طریق رسانه های رسمی پخش شده است. اولا پخش این شایعات به میلیونها دلار سرمایه گذاری احتیاج دارد و دوما گنجاندن بعضی سمبلها و علامات در فیلم های هالیوودی نشان از این دارد که این برنامه ها از طرف گروههای قدرتمندی حمایت میشود. به علاوه بعضا پیش می آید که یک سازمان اطلاعاتی و یا گروه اعتقادی، نقشه عملیات خود را در قالب چنین خبرهایی پوشانده باشد و از طریق آن شایعات و یا قصه ها، افراد دخیل در آن عملیات را سازماندهی کند.

سایت beforeitsnew لیستی از این شایعات مربوط به 23 سپتامبر را جمع کرده است. این ویدیو کلیپ هم درباره بعضی از آنها بحث کزده است:

پس علت پخش این شایعات چیست؟

اول: Predictive Mind Programming

دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم بیشتر به واقعیت مجازی شبیه است. یعنی آدمها به نحوی برنامه ریزی میشوند که یک سری مطالب را چنان باور کنند که انگار خود به چشم خود دیده اند و توانسته اند آنها را راستی آزمایی کنند. این فقط مختص به مردم عادی نیست و بعضا اهل علم دانشگاه و حوزه را هم میتوان یافت که کم و بیش گرفتار این واقعیت مجازی باشند. مثلا مردم باور دارند که:

  • بشر توانسته روی ماه راه برود و یا میتواند به مریخ برود.
  • هر روز اخبار کشف سیارات و ستاره هایی با مشخصات عجیب و یا حتی سیاراتی با آب و هوای مشابه زمین در دهها هزار سال فاصله نوری را میشنویم. در حالی که با اینکه دوربین های SOHO هر لحظه دارند از خورشید عکس میگیرند، نمیتوانیم دریابیم روی سطح خورشید که در معرض دید ما است، چه اتفاقی دارد می افتد. برای هیچ کس هم سئوال پیش نمی آید که وقتی نه از زمین زیر پای خود خبر داریم و نه از خورشیدی که هر روز جلوی چشم ما است، چطور این اخبار میتواند راست باشد.
  • مردم فکر میکنند بشر میتواند آب و هوای نه فقط هفته آینده، بلکه صد سال بعد را هم پیش بینی کند و میتواند محاسبه کند که آب دریاها در صد سال آینده چقدر بالا می آید. جالب توجه این است که هر چند سال یکبار کل پیش گوییهای صد سال آینده برعکس میشود و باز هم در این اعتقاد راسخ مردم خللی رخ نمیدهد. فرقی هم بین روایت ده سال پیش که همه میگفتند که قرار است آب دریاها بالا بیاید و روایت جدید که میگویند منتظر عصر یخبندان باشید، نیست. باور راسخ مردم این است که میشود آینده را پیش بینی کرد.
  • مردم باور کرده اند که بشر به جایی رسیده که میتواند عبور سنگهای آسمانی از کنار زمین تا صدها سال آینده را نقشه برداری کند. اگر هم احتمال این وجود داشت که آن سنگ تهدیدکننده باشد، بشر میتواند با سلاح های اتمی آنرا در فضا از بین ببرد. در حالیکه تقریبا هر ماه خبری مربوط به عبور یک شهابسنگ چند صدمتری از کنار زمین که تا قبل از آن کسی خبر از آن نداشت، را میشنویم. بسیاری از این شهابسنگها هم یا از کنار زمین رد میشوند و یا به دریا سقوط میکنند و هیچکس از آن باخبر نمیشود.
  • مردم باور کرده اند که بشر به تکنولوژی دست یافته که هر لحظه که اراده کند، میتواند فقط با فشار یک دکمه موشکی را شلیک کند و شهری 20 میلیونی در طرف دیگر کره زمین را از صحنه روزگار محو کند.
  • مردم باور کرده اند که UFO های موجودات فرازمینی مرتب در حال گشت زنی در زمین هستند و دولتها دارند اطلاعاتی را از آنها مخفی میکنند و احتمالا بزودی مجبور میشوند حقایقی در این زمینه را برای مردم بگویند.
  • مردم باور کرده اند که ماهواره های جاسوسی میتوانند پلاک تمام ماشین های خیابان را بخوانند و همه چیز را زیر نظر داشته باشند.

باور کردن هیچکدام از این موارد ممکن نبود مگر با استفاده از روشهای برنامه ریزی ذهن و یا به اصطلاح Predictive Mind Programming. این روش به این صورت است که حادثه ای یا خبری را که به طور عادی دور از ذهن می نماید و مردم به راحتی قبول نمیکنند در قالب فیلم سینمایی و برنامه های تلویزیونی ویا داستان و رمان، آن قدر تکرار میکنند که وقتی همان خبر یا حادثه یا مشابه آن را گزارش کنند، مردم آن را محتمل می انگارند و باور میکنند.

حادثه تروریستی یازده سپتامبر در فیلم ها و کارتون های بسیاری که سالها قبل از این حادثه ساخته شده بودند، ذکر شده است. اگر در جستجوگر های اینترنت دنبال 911 predicted in movies بگردید، موارد بسیاری از آنها را خواهید یافت. اگر این حادثه تروریستی بدون برنامه ریزی قبلی رخ میداد، باور اینکه یک گروه تروریستی در غارهای افغانستان، توان این را داشته باشند که عملیات به این بزرگی را در خاک آمریکا اجرا کنند، برای مردم سخت بود. طبیعتا مردم به چنین حرفهایی اعتماد نمیکردند و دخالت عواملی از سرویس های اطلاعاتی کشور خودشان را محرز میدانستند. اما با نشان دادن مشابه این حوادث در فیلمها و ایجاد یک پیش زمینه ذهنی درباره زمان رخداد این حادثه، مردم براحتی قبول کردند که گروه های تروریستی وجود دارند که هم انگیزه این کار را داشته باشند و هم توان عملیاتی آن را.

متولیان نظم نوین جهانی به این مطلب فکر کرده اند که اگر توانستند برنامه خود را پیش برند و تمام ملتها را به زیر سلطه خود درآورند و ادیان توحیدی را از بین ببرند و یا روایتی دگرگون شده از آن را به مردم بقبولانند، هنوز احتیاج به دشمنی دارند که بخاطر ترس از آن، بتوانند مردم را محدود کنند و زیر سلطه نگه دارند. لذا چند ده سالی است که داستان های مربوط به موجودات فضایی و سفینه های UFO را پخش میکنند. با این ترفند وقتی که هیچ دشمن قابل تصوری در روی زمین باقی نماند، دشمن فرضی فضایی در ذهن مردم ساخته اند که از ترس حمله آنها مردم باید از دستورات حاکمان خود اطاعت کنند. حضور موجودات فضایی در زمین و رفت و آمد آنها در ذهن همه تبدیل به یک مطلب عادی و قابل رخ دادن شده است و روزی که با هولوگرافی پیاده شدن موجودی فضایی از یک سفینه را نمایش دهند، بسیاری از مردم آن را باور میکنند. استفاده دیگری که این موجودات خیالی فضایی برای آنها دارند، این است که چنین روایت خواهند کرد که آنها نسل بشر را از روی خود کپی کرده اند و خلقت را در زمین بوجود آورده اند و معاذ الله پیامبران کسانی بوده اند که با آنها در ارتباط بوده اند و کتب آسمانی و وحی را آنها به پیامبران رسانده اند. باور این مطالب برای مردمی که در تمام طول عمر خود گاه و بیگاه خبرهایی از مشاهده UFO ها و دیدن موجودات فضایی شنیده اند، ممکن است و اگر این تبلیغات چند ده ساله نبود، امکان باور هیچ کدام از اینها وجود نداشت.

بعضی صحنه ها در فیلمها خیلی گذرا و لحظه ای نشان داده میشود، بطوریکه با اصل داستان فیلم ربطی ندارد، اما به هر حال در ضمیر انسان اثر دارد. از دهها سال پیش از این تکنیکها برای فروش محصولات هم استفاده میشد. مثلا در بین فیلم های سینما، برای یک دهم ثانیه عکس یک نوشابه نشان داده میشد، بطوریکه هیچ کس پس از فیلم نمیتوانست نشان داده شدن آن عکس را به خاطر بیاورد. اما پس از پایان فیلم میزان فروش همان نوشابه در اغذیه فروشی سینما بالا میرفت. فیلم زیر تبلیغ BMW است که به همین روش لوگوی خود را بدون اینکه کسی متوجه آن شود، در ذهن مخاطب حک میکند.

این لینک مواردی از این Subliminal Messages را آورده است که مخاطب حتی بدون اینکه متوجه شود، برنامه ریزی میشود.

دلیلی برای رخ دادن پیشگوئیهای آخرالزمانی 23 سپتامبر وجود ندارد، اما نتیجه این شایعات این است که مردم از نظر روانی آماده یک تحول بزرگ خواهند شد و اگر صحبت از جنگ جهانی سوم شد، آنرا امری اجتناب ناپذیر تلقی خواهند کرد.

دوم: نگه داشتن دائمی مردم عالم در ترسی موهوم

وقتی مردم گرفتار ترس میشوند، بخشی از ظرفیت مغزی شان به این مطلب اختصاص می یابد و فرصت فکر کردن درست و یا اعتراض و یا مطالبات اجتماعی را از دست میدهند. متوسط حضور ذهن یا Attention Span مردم این دوره و زمانه حدود 8 ثانیه است، در حالی که  15 سال پیش همین مقدار 12 ثانیه بود. زمان حضور ذهن ماهی قزل آلا 9 ثانیه است. یعنی متوسط حضور ذهن مردم از ماهی های داخل تنگ هم پائین تر است. همین حافظه خراب مردم باعث میشود که پس از گذر زمانی که در آن وعده یک حادثه ناگوار داده شده بود، همه چیز را فراموش کنند و تنها چیزی که از این ماجرا گیرشان آمده فقط ترسی موهوم است که به این راحتی رهایشان نمیکند. بعد از گذر زمان کوتاهی، درست مشابه همان قصه های قبلی را فقط با کمی رنگ و طعم متفاوت میتوان به خورد مردم داد و آنها را همیشه در ترس نگه داشت.

همیشه در ترس نگه داشتن مردم یک صنعت مهم است و بسیاری از حکومتها از آن برای آرام نگاه داشتن جوامع خود استفاده میکنند.

سوم: پخش این شایعات باعث میشود مردم سره از ناسره را نتواند تشخیص دهند.

بسیاری از آدمهای اهل فهم دنیا به این درک جمعی رسیده اند که دنیای کنونی به این شکل قابل ادامه نیست و ما در لبه یک تحول بزرگ هستیم. بسیاری از اخبار نگران کننده اقتصادی دنیا در ایران بازتاب چندانی ندارد. اخبار سیاسی اختلافات ژئوپلیتیک و بررسی زمینه های درگیری کشورهای مختلف عالم در اطراف جهان، در رسانه های ایران به ندرت دیده میشود. به همین دلیل شاید مردم ناپایدار بودن وضعیت جاری جهان را خیلی حس نکنند. همین برداشتها باعث شده که همه روایات مذهبی در مورد ظهور منجی  ویا بازگشت مسیح و یا پایان دوره Kali Yuga و امثالهم مورد توجه بیشتر واقع شود. یکی از مواردی که کمتر در ایران درباره آن بحث شده این است که بسیاری از افرادی که از گوشه و کنار عالم برای کمک به داعش میروند، در واقع در احادیثی که از طریق اهل سنت نقل شده، شنیده اند که حوادث سوریه مقدمه ظهور قائم است و برای کمک به تشکیل خلافت او به این کار دست میزنند.

پخش اخبار بی اعتبار آخرالزمانی مانند نزدیک شدن Nibiru ویا فرود موجودات فرازمینی و انواع و اقسام پیشگوئیهای هندی و سرخ پوستی و امثالهم، همه برای این است که مردم عادی که حوصله تمیز سره از ناسره را ندارند، خسته شده و هرآن چیزی که در باب اخبار آخرالزمانی میشنوند را یکجا خرافات فرض کنند.