باسمه تعالی

شاید شما قبلا جواب این سئوال را در کتابهای درسی و یا به اصطلاح علمی و تاریخی یافته باشید و بدون درنگ بگوئید که فوت برابر با طول کف پای یکی از پادشاهان انگلیسی تعیین شده، یارد به اندازه قدم او بوده، و اینچ هم قطر شست آن پادشاه بوده است. افسانه ای هم که برای واحد مایل بین مردم رایج است، از اینها مضحکتر است. چنین ادعا میشود که قدمهای رومیان برابر با 5 طول کف پایشان بوده و مایل در آن زمان برابر با هزار قدم آنها بوده است. بعدا با تغییر اندازه فوت و چند اشتباه تاریخی دیگر، واحد مایل برابر با 5280 فوت انتخاب شده است. اگر در دیکشنری ها و سایتهای اطلاعات عمومی فارسی و یا انگلیسی بگردید، چیزی جز قصه هایی از این قبیل پیدا نخواهید کرد. هر کس که چنین مطالبی را بشنود، اولین نتیجه ای که خواهد گرفت این است که مردم قدیم بهره ای از دانش و تکنولوژی نداشتند و علمی که ارزش آن را داشته باشد که برای یادگیری آن تلاش کنیم، در دست قدما نبوده است.

اما آیا واقعا چنین برداشتی درست است؟

تمدن موجود غرب که بعد از دوره رنسانس بوجود آمده است، تلاش زیادی کرده است که به جهان بفهماند که حرف جدیدی برای گفتن دارد. اما زمانی که برای خود آنها مشخص شد که چنین ادعایی گزافه ای بیش نیست، تلاش خود را بر تمسخر دستاوردهای علمی ملتها و فرهنگهای دیگر و قطع کردن رابطه مردم با تاریخ خود و علوم به ارث رسیده از قدما، متمرکز کرده اند. نتیجه این بود که هر روایتی که در دوره معاصر از تاریخ قدیم در کتابهای درسی و سایر کتب علمی ایران پیدا میشد، آن چیزهایی بود که از مستشرقین غربی که در سرزمین های اسلامی پخش شده بودند، روایت شده بود. این مستشرقین هم علاوه بر اینکه تعمدی در تمسخر و به لجن کشیدن تاریخ شرق داشتند، در بسیاری موارد به دلیل سطحی نگری و کم سوادی، توان درک مباحث علمی و فلسفی قدما را نداشتند.

نتیجه این سیاست این شده که کسی از اهل علوم جدید، هوس مطالعه آثار قدما را نمیکند و اگر هم در این رابطه بحثی پیش بیاید، معمولا انتظار چیزی بیش از یک لبخند تمسخرآمیز را نمیتوان داشت.

کلمه هندسه در واقع معرب کلمه اندازه که کلمه ای فارسی است، میباشد. هندسه علم اندازه گیری طولها، زوایا و انحناها است. در بعضی متون دینی، کلمه مهندس، مانند اسم طبیب، به عنوان اسم افعالی برای رب جلیل آورده شده است. لذا اینکه کسی فقط با گذراندن چند واحد درسی دانشگاهی جرات کند که خود را مهندس یا طبیب بنامد، بیشتر به سفاهت نزدیک است. معادل کلمه هندسه در انگلیسی کلمه Geometry است که از دو کلمه Geo به معنی زمین و Metry به معنی اندازه گیری تشکیل شده است. یعنی این کلمه به معنی فن اندازه گیری بر مبنای مشخصات زمین است. بنابراین این کلمه این مطلب را تداعی میکند که باید ربطی بین واحدهای اندازه گیری و ابعاد زمین و خورشید و ماه وجود داشته باشد. عجب این است که چرا این نکته مورد غفلت بسیاری از اهل فن قرار میگیرد.

تعداد روزهای سال شمسی 365.242 و تعداد روزهای سال قمری 354.367 است و میانگین این دو عدد حدودا 360 میشود. بنابراین بعضی تقویم های قدیمی عدد 360 را به عنوان تعداد روزهای سال انتخاب کرده اند و همین عدد به عنوان مبنای تقسیم دایره انتخاب شده است. محیط زمین در خط استوا طبق محاسبات جدید حدود 40075 کیلومتر برآورد شده است که اگر بخواهیم با واحد فوت آن را اندازه بگیریم، برابر 365.242 ضربدر 360 ضربدر 1000 میشود. اگر واحد فوت و روش فوق را برای تعیین اندازه محیط استوا مبنا فرض کنیم، به رقمی برای محیط استوا میرسیم که با 99.994% دقت با محاسبات جدید سال 2003 IERS مطابق است. اما این محاسبات جدید و دقت های ادعایی برای تعیین محیط استوا از سال 1995 به بعد با بکارگیری ماهواره های GPS عملی شده است.

اگر واقعا واحد فوت فقط بر مبنای طول پای یک پادشاه انگلیسی بود، چطور میتوانست این قدر دقیق باشد؟ در مستندات تاریخی چیزی درباره اینکه واحد فوت واقعا از کجا امده نمیشود پیدا کرد. همین قدر میتوان ادعا کرد که این واحد هزاران سال سابقه دارد و هر کسی که آن را تعیین کرده، از رقم دقیق محیط استوا باخبر بوده است.

واحد مایل هم بر مبنای ابعاد زمین تعیین شده است. محیط دایره محیطی زمین که از قطب شمال و جنوب میگذرد (meridian circumference) ، طبق محاسبات جدید حدود 40008 کیلومتر است که اگر آن را به مایل تبدیل کنیم 24859.82 مایل میشود. این رقم تقریبا برابر عدد 12 به توان 5 تقسیم بر 10 است که با دقت 99.7% مطابق محاسبات جدید است. یعنی برای بدست آوردن طول واحد مایل باید محیط دایره ای که از قطبین زمین میگذرد را 5 بار تقسیم بر 12 و بعد ضربدر 10 کنیم.

واحد مایل دقیقا برابر 5280 فوت است. اگر محیط دایره ای که از قطبین زمین میگذرد را 5 بار تقسیم بر 12 کنیم به طولی میرسیم که برابر 528 فوت است. عدد 528 از قدیم مبنای بسیاری از چیزهای دیگر هم بود. مثلا این عدد یکی از فرکانس هایی است که به نام solfeggio frequencies معروف هستند و سازهای مذهبی قدیم که در مراسم مذهبی نواخته میشد، روی این فرکانس ها تمرکز داشتند. یعنی فرکانس موسیقی ها هم به نحوی مرتبط با ابعاد و هندسه زمین بود.

سئوالی که پیش می آید این است که این واحدها چقدر قدیمی هستند؟

جواب دقیقی برای این سئوال در دسترس نیست. همین قدر میتوان گفت که سازندگان اهرام مصر چنین واحدهایی را مبنای کار خود قرار داده اند. احتمال دارد که مبانی ریاضی و مبداء پیدایش این واحدها هزاران سال قبل از فراعنه مصر موجود بوده باشد. نقل شده است که در قدیم در بالای اهرام مصر هرمی کوچک از جنس فلز وجود داشت که هنگام تابش خورشید بسیار درخشان بود. بعدها این هرم کوچک دزدیده شده است و اکنون بالای اهرام مذکور ناقص است. این هرم درخشان همان سمبلی است که روی اسکناس یک دلاری آمریکا رسم شده است و فاصله داشتن آن از هرم به این معنی است که پیروان فرعون قصد دارند با گذاشتن سر هرم به سر جای خود، همان حکومت را تجدید کنند. یکی از این اهرام، به فرض کامل بودن سر هرم، دقیقا 480 فوت ارتفاع داشته است و طول آن دقیقا 756 فوت است. عدد 480 معادل یک یازدهم 5280 است، پس ارتفاع هرم یک یازدهم مایل بوده است.

نسبت های ریاضی که بین واحدهای اندازه گیری و ابعاد و فواصل ماه و زمین و خورشید وجود دارد، بسیار بیشتر از آن است که بخواهیم در یک مقاله مختصر بگنجانیم. فقط به عنوان نمونه کتاب All Done With Mirrors نوشته John Neal را میتوانم معرفی کنم. در اینجا فقط مختصرا چند مورد را ذکر میکنم:

میدانیم که هر ساعت 3600 ثانیه دارد و تعداد ثانیه های روز برابر 86400 ثانیه است. قطر خورشید هم 864000 مایل است. یعنی نحوه تقسیم روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه، بر اساس یک نظم هندسی انجام شده است.

قطر خورشید دقیقا 400 برابر قطر ماه است و فاصله متوسط ماه از زمین دقیقا 400 بار کمتر از فاصله متوسط زمین از خورشید است. به همین دلیل هنگام خورشیدگرفتگی ماه میتواند دقیقا قرص خورشید را بپوشاند.

واحد کیلومتر از قدیم قرار بود یک تقسیم بر 40000 طول محیط دایره ای که از قطبین میگذرد، باشد. ظاهرا بعدا به دلیل بیدقتی در تعیین استاندارد در دوره جدید، حالا مقدار کیلومتر طوری تعیین شده که این طول 40008 کیلومتر محاسبه میشود. بنابراین واحد متر چیزی نبوده که در دوره جدید تعیین شده باشد و باید از روی سیستم های اندازه گیری قدیمی تر اخذ شده باشد. چون 300 سال پیش که بحث واحد متر پیش آمد، رقم دقیق محیط دایره مذکور محاسبه نشده بود.

نمونه دیگری در مورد اهرام این است که عرض جغرافیایی تالار اصلی درون هرم بزرگ 29 درجه و 58 دقیقه و 45.28 ثانیه است. اگر این عدد را به اعشاری بنویسیم عدد 29.9792458 درجه بدست می آید. سرعت نور بر حسب متر نیز 299792458 متر بر ثانیه است. اگر دقت کنید تمام ارقام این دو عدد با هم برابر است. شما خود میتوانید با Google Earth این مطلب را راستی آزمایی کنید. این اعداد نشان دهنده این است که سازندگان اهرام هم توان محاسبه سرعت نور را داشته اند، هم واحد متر را می شناختند، و هم محل هرم و تالار بزرگ درون آن را طوری انتخاب کرده اند که عرض جغرافیایی آن برابر این عدد باشد. شواهد دیگری هم حاکی از این است که ساخت اهرام نمیتواند مربوط به 5000 سال پیش باشد و باید حدود 12000 سال پیش ساخته شده باشد.

اینها که در اینجا بیان شد، فقط قطره ای از دریا است و نسبت های ریاضی بسیاری در رابطه با واحدهای اندازه گیری، معماری و موسیقی قدیم وجود دارد. همه اینها حاکی از این است که تصوری که تمدن جدید غرب سعی دارد از قدما به ما القا کند، خرافه ای بیش نیست. در تصویری که غرب ارائه میدهد، قدما فکر میکردند که زمین صفحه صافی است که بر روی شاخ گاو قرار دارد.

اما شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد که نشان میدهد سطح درک مردم قدیم از ریاضیات و اندازه گیری، حتی هزاران سال پیش از فراعنه مصر، حداقل کمتر از دوره معاصر نبوده است.