باسمه تعالی

خبر اعلام تصمیم آمریکا در حمله به مواضع داعش در سوریه و عراق، درست درشب یازدهم سپتامبر توسط اوباما را همه شنیده اند. اما لازم است این مطلب روشن شود که تصمیم حمله آمریکا به داعش، آیا در نهایت به تقویت دولت سوریه  منجر خواهد شد و یا آمریکا برنامه دیگری را دنبال میکند.

جواب ساده این سئوال این است که هدف آمریکا از حمله به داعش، کمک به دولت سوریه نیست. دلیل آن هم این است که در فراخوان اتحاد کشورها برای مبارزه با داعش، هیچ دعوتی از ایران و سوریه و حتی روسیه به عمل نیامد. در حالی که اگر واقعا قصد امریکا از بین بردن داعش باشد، ساده ترین راه این است که دولت سوریه را تقویت کرده و با حمایت سیاسی و نظامی و اطلاعاتی ایران، ریشه های داعش را در عراق و سوریه خشک کنند.

پس باید بررسی شود آمریکا چه هدفی را دنبال میکند.

درباره سمبلیزم بکار رفته و اینکه چرا این تاریخ را برای اعلام حمله انتخاب کرده اند، قصد ندارم بحث کنم، اما فقط به ذکر این مطلب اکتفا میکنم که این اعلام پر از سمبل های شیطانی بود. مثلا عکس زیر اوباما را در حال سخنرانی نشان میدهد.

Obama_Speech_ISIL_1

در حالیکه اکثر خبرگزاری های رسمی آمریکا مانند نیویورک تایمز این عکس را به عنوان عکس نمونه در بالای گزارش خود آورده اند.

Obama_Speech_ISIL_2

آنچه در این عکس تلویحا به مخاطب القا میشود مشابه سازی اوباما با Baphomet یا سمبل شیطان است. چنین چیزی نمیتواند یک شوخی و یا نتیجه رقابت حزبی باشد. قبلا هم بارها در همین وبلاگ ذکر کرده بودم که گروه های شیطانی در اعلام صریح برنامه های خود و نشان دادن امضایشان در طرح های خود تعمد دارند.

Obama_Speech_ISIL_3

در ماههای اخیر در خبرگزاری های ایران خبرهای پیشرفت های نظامی دولت سوریه و رسیدن به مرحله ثبات و خروج از وضعیت اضطراری آن زیاد به گوش میرسد. اما نقشه های میدانی حکایت دیگری را بیان میکنند. نقشه زیر آخرین وضعیت سیطره گروههای منازع را نشان میدهد:

Syria_Map_2014_09_13

اگر نقشه بالا را با نقشه زیر که مربوط به اواخر دی ماه سال 1392 است مقایسه کنیم، پسرفت قابل توجهی را در مواضع دولت سوریه خواهیم یافت.

Syria_Map_2014_01_18

اگر در بسیاری از خبرهایی که از موفقیت ارتش سوریه در عقب راندن معارضین شنیده میشود دقت کنیم و نام آن مناطق را روی نقشه پیدا کنیم، خواهیم یافت که اکثر آنها در حومه دمشق قرار دارند. مثلا الملیحه و دخانیه متصل به دمشق هستند و حتی مناطقی مانند القلمون فاصله زیادی با دمشق ندارند. خبرهای روزهای اخیر نیز حاکی از حمله معارضین غیر داعشی به خود دمشق دارد. خبرهای دیگری هم حاکی از این است که گروههای معارض کوچکتر با داعش پیمان عدم تعرض بسته اند و حتی در حمله به پایگاه هوایی دیرالزور به داعش کمک میکنند. این گروه های معارض همان گروه هایی هستند که آمریکا آنها را میانه رو میخواند و اعلام کرده قصد دارد با کمک رساندن به آنها، باعث از بین رفتن داعش شود. بنابراین تصور اینکه ارتش و دولت سوریه دست برتر را در میدان عمل دارند، فقط جنبه تبلیغاتی دارد.

Damascus_Map_2014_09_13

قبلا در همین وبلاگ در این باره زیاد بحث کرده ام که شکست ایران و از بین رفتن حکومت دینی آن هدف اصلی آمریکا است و به نکته واقفند که مقدمه حمله به ایران، سقوط دولت بشار اسد و از بین رفتن حزب الله است. روی کار آمدن فاشیستها در اوکراین و اغتشاش در هنگ کنگ و مسئله جزایر ژاپنی هم برای این است که روسیه و چین گرفتار مسائل حاشیه ای شوند و نتوانند در این مورد تاثیرگذار باشند. موفقیت در مسئله سوریه برای آمریکا امری حیاتی است و برآورد آنها هم این است که سقوط دولت سوریه کاری شدنی و قابل انجام است.

آمریکا در گذشته بارها به بهانه های مختلف قصد خود مبنی بر حمله به سوریه را اعلام کرده بود و هر بار به دلایلی منصرف شدند. نمونه بارز آن درست یک سال گذشته بود که قرار بود همان اوایل سپتامبر گذشته حمله شروع شود. سیاستمداران آمریکایی هم به این نکته واقفند که اگر قرار باشد داعش و النصره که از شاخه های القاعده است و دیگر مخالفان بشار اسد را بمباران کنند، در نهایت این امر به تقویت دولت سوریه منجر خواهد شد.

پس آمریکا در حمله به سوریه چه هدفی را دنبال میکند؟

آمریکا تا کنون نتوانسته کشورهای دیگر را در حمله به دولت سوریه متحد کند و مجوز حمله را از شورای امنیت سازمان ملل بگیرد. لذا داعش را بهانه قرار داده تا اولا در دید افکار عمومی جهان، دولت سوریه را یک دولت شکست خورده یا Failed State جلوه دهد که نتوانسته مسئله تروریسم را در خاک خود کنترل کند. دوما دولت سوریه دیگر نخواهد توانست حاکمیت خود را بر آسمان سرزمین خود اعمال کند و هر کشور دیگری به هر دلیل دیگری خواهد توانست در این سرزمین ورود و خروج داشته باشد. خود همین مطلب دستاورد کمی نیست. متاسفانه دولت سوریه هم سیاستهایی را پیش گرفته که به بوجود آمدن این تصور در ذهن جهانیان کمک میکند. مثلا بمباران مناطق مسکونی شهرهایی که تحت کنترل معارضان است که به منظور جلوگیری از عادی شدن شرایط در آن مناطق انجام میشود و همچنین گزارش هایی که از مناطق قحطی زده و شیوع بیماری در آنها منتشر میشود، ناتوانی دولت در اداره کشور را نشان میدهد.

البته برنامه آمریکا به بمباران محدود نخواهد بود و در صورتی که بتوانند این قدم را بدون مسئله بردارند، قدم بعدی حضور سربازان آمریکایی در سوریه است که به بهانه گردآوری اطلاعات جهت انجام موفق حملات هوایی انجام خواهد شد. [1]

مرحله بعدی برای آمریکا نیز کاملا قابل پیش بینی است. اگر آمریکا نیرو در سوریه داشته باشد، میتواند هدف حمله قرار گرفتنشان و حفاظت از آنها را بهانه کرده و به هر هدف دلخواهی حمله کند. اگر امروز آمریکا به مواضع دولت سوریه و یا حزب الله حمله کند، قطعا با واکنش سختی از سوی دیگر کشورها روبرو خواهد شد. اما اگر کار به آنجا برسد که پای سربازان و یا حتی نیروهای آمریکایی کمک رسانی به مناطق آسیب دیده سوریه باز شود، باید انتظار هدف قرار گرفتن مواضع دولت سوریه و همچنین حزب الله را داشت.

آمریکا بر این نکته واقف است که دولت ایران تا زمانی که امید به حل مسئله هسته ای و رسیدن به یک توافق جامع داشته باشد، واکنش شدیدی در برابر آمریکا نشان نخواهد داد. لذا آمریکا تا زمانی که بتواند پروژه تضعیف و در نهایت سقوط دولت سوریه را به پیش ببرد، دلیلی برای ختم مذاکرات و تحریک ایران ندارد. بنابراین امیدی به اینکه مذاکرات در ماههای آتی به نتیجه برسد، قطعا وجود نخواهد داشت.

[1] http://www.usatoday.com/story/news/world/2014/09/11/is-obama-bomb/15463535/?AID=10709313&PID=4003003&SID=96wqkdedhoem