باسمه تعالی

این روزها خبرهای موفقیت نظامی و سیاسی دولت بشار اسد زیاد به گوش میرسد. عقب نشینی معارضین از حمص، عدم موفقیت تقویت جبهه جنوب، آمادگی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهور همه حاکی از این است که اوضاع در سوریه به سمت آرامش پیش میرود. تسویه حسابهای خونین گروه های معارض با یکدیگر نیز شانس موفقیت آنها در تشکیل یک جبهه واحد را از بین برده است. اما آیا با در نظر داشتن همه این نکات میشود موفقیت بشار اسد را تضمین شده دانست؟ برای جواب این سئوال نکات بسیاری هست که باید آنها را هم در نظر داشت.

در مقالات قبلی این مطلب را تشریح کرده بودم که اوکراین ارزش خاصی برای غرب و علی الخصوص اروپا ندارد و طعمه ای نیست که بخواهد آنرا از روسیه برباید. بلکه تنها ابزاری است برای اینکه روسیه را در مرزهای خود درگیر و گرفتار کند تا فرصت رسیدن به مسایل خاورمیانه را نداشته باشد. هر چند احتمال دارد که درگیری ها در اوکراین از کنترل خارج شود و به نبرد جدی بین روسیه و ناتو تبدیل شود، اما هدف غرب از پروژه اوکراین ایجاد این درگیری نیست، بلکه هدف فقط زمین گیر کردن روسیه و مشغول کردن آن است. لذا بعید است غرب از بالا رفتن سطح درگیری در آن منطقه پشتیبانی کند.

میدان درگیری اصلی سوریه است.

قبلا هم این مطلب را بارها شرح داده ام که پشت ظاهر لیبرالیسم و دموکراسی غرب گروه های شیطانی قدرت را در دست دارند که هدف اصلی و برنامه اعلام شده آنها حذف ادیان توحیدی و علی الخصوص اسلام است. این مطلب را هم به انحا گوناگون، از تریبون های رسمی مجامع بین المللی تا بیان آن در قالب فیلم های هالیوودی و از زبان شخصیت های به ظاهر مذهبی مانند پاپ و دالائی لاما اظهار میکنند. همانطور که یکی از مقامات اسرائیلی اخیرا بیان کرده بود سیاست غرب این است که تا جایی که بتوانند کاری کنند که زمینه اختلاف و جنگ داخلی در بین مسلمین پدید آید تا آنها به دست خود همدیگر را از بین ببرند و یا حداقل ضعیف کنند تا هم وارد کردن ضربه نهایی برای غرب آسان باشد و هم بهانه کافی برای این کار داشته باشند.

ادامه درگیری در سوریه از این نظر برای غرب اولویت اول را دارد و تا این درگیری به جنگ داخلی تمام عیار بین مسلمین منجر نشود، دست بردار نیستند و مهم نیست در این راه چقدر هزینه کنند. این مطلب چیزی نیست که بشود انتظار داشت بر سر میز مذاکره با غرب حل شود. به موفقیت های مقطعی هم نباید دل خوش کرد، چون گروه های شیطانی پشت پرده از قربانی کردن نه تنها مال و جان مردم غرب بلکه هیچ چیزی دیگری دریغ نخواهند کرد.

اما اخباری که میرسد حاکی از فعالتر شدن غربی ها در این راه است. چند ماه پیش در مقاله ای آورده بودم که آمریکا تا زمانی که امتیاز مجانی بگیرد، دلیلی برای حمله ندارد. هرگونه عملیات نظامی هزینه سنگینی برای آمریکا دارد و تا وقتی که بشود مجانا از سوریه امتیاز گرفت و آنرا تضعیف کرد، احتیاجی به حمله نظامی نیست. حدود 1200 تن سلاح های شیمیایی سوریه میتوانست صدمات فراوانی را به آمریکا و اسرائیل در هر درگیری و حمله احتمالی بزند. اما حالا که آخرین محموله این سلاحها در حال خارج شدن از سوریه است، ارتش سوریه از این سلاح ها محروم شده و عملا قدرت بازدازندگی آن کمتر خواهد شد.

از دیگر نشانه های فعال تر شدن غربی ها مسئله به رای گذاشتن معرفی دولت سوریه به دادگاه جنایات جنگی است که با وتوی روسیه و چین مواجه شد. نشانه دیگر رزمایش مشترک اردن با نام «شیر در کمین» است که با همکاری ستاد مشترک ارتش آمریکا و مشارکت حدود 24 کشور جهان قرار است از روز 25 می (چهارم خرداد) تا 10 ژوئن برگزار شود. به بهانه این رزمایش، آمریکا 6000 سرباز خود را به اردن اعزام کرده است. همچنین آمریکا نیروهای خود را به اطراف لیبی اعزام کرده تا در شرایط اضطراری بتوانند سریعا واکنش نشان دهند. از طرف دیگر آمریکا و اسرائیل رزمایش مشترک خود به نام Juniper Cobra  را چند روز پیش شروع کرده اند که حداقل 1000 سرباز آمریکایی از اروپا برای این رزمایش به منطقه اعزام شده اند.

همزمانی اعزام این همه نیرو به بهانه های مختلف خود سئوال برانگیز است.

آنچه که بر این حساسیت ها می افزاید، خبری در مورد پاپ فرانسیس است که در خبرگزاری های ایران بازتاب چندانی نداشت. پاپ قرار است فردا به اسرائیل و اردن سفری 3 روزه داشته باشد. از نکات جالب این سفر این است که قرار است پاپ در مقبره حضرت داود، محلی که حضرت عیسی و حواریون شام آخر را گذرانده اند، حضور پیدا کرده و برای او در کنار حواریون دیگر صندلی مخصوص بگذارند که مورد اعتراض یهودیها واقع شده است و تهدید به قتل او کرده اند. پاپ هم قبول نکرده که از ماشین ضد گلوله برای خود استفاده کند. یکی از احتمالات این است که اینها همه جزء یک سناریوی ساختگی برای ترور نمایشی پاپ و گرد و خاک به پا کردن برای مخفی کردن کارهای دیگری است که غربی ها در منطقه قصد انجام آن را دارند.