باسمه تعالی

در دهه های اخیر درباره این ایده که روزی روبوتها تمام مشاغل انسان را برعهده خواهند گرفت، زیاد بحث شده و کتابهای زیادی در این باره نوشته شده است. بعضی از نظریه پردازان چنین تحولی را مثبت دانسته و آنرا عامل بالا رفتن اوقات فراغت انسانها و تمرکز بر خلاقیت و نوآوری دانسته اند. در حالی که دیگران این تحول را عامل از دست رفتن منبع درآمد اقشار آسیب پذیر دانسته که در نهایت به ازدیاد فاصله طبقاتی منجر میشود. هر چند سرمایه های زیادی از طرف افراد و شرکتهای مختلف مثل گوگل در این راه صرف میشود تا بتوان انسانهایی که مریض و پیر و خسته و ازکار افتاده میشوند را با روبوتها جایگزین کرد، اما آیا واقعا این کار عملی است؟

جوابی که چند ده سال پیش، قبل از تجربه جایگزینی انسان با روبوتها، میشد ارائه کرد این بود که جایگزینی مشاغل انسانها با روبوتها حتی اگر در طول یک قرن انجام شود، تحول بسیار تندی محسوب میشود و هیچ گاه در طول تاریخ بشر، تحولی با چنین شتابی که در نهایت بتواند پایدار مانده و موفق شود، نمیتوان یافت. حتی اگر با عینک نظریه تکامل به این قضیه نگاه کنیم، چنین تحولی به قرنها زمان نیاز داشته تا انسانها به تدریج بتوانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند.

اما پس از چند ده سال تجربه جایگزینی کارگران با روبوتها میتوان جواب دیگری نیز ارائه کرد.

همان طور که مستحضرید ژاپنی ها پیشتاز بکارگیری روبوتها در صنایع هستند و از نظر تعداد روبوت صنعتی مقام اول را در دنیا دارند. در ژاپن سالها است که در خطوط مونتاژ ماشین، کارهایی مانند جوشکاری و نصب قطعات را روبوتها انجام میدهند. اما نکته اینجاست که محول کردن کارها به روبوتها و آموزش آنها فقط زمانی قابل انجام است که نیروی انسانی ماهر و کارآزموده که بتوانند همان کارها را به نحو احسن و بهینه انجام دهند، وجود داشته باشند. آخرین خبر رسیده از شرکت تویوتا این است که محول کردن کارهای اجرایی در چند دهه گذشته به روبوتها و بازنشسته شدن نسل استادکاران قبلی، در نهایت به این منجر شده که نسل کنونی کارمندان شرکت از مهارتهای کافی برای آموزش روبوتها محروم باشند و درکی از چگونگی انجام وظایف آنها نداشته باشند. بنابراین شرکت تویوتا تصمیم گرفته که کارگران را به خطوط تولید بازگرداند. به این امید که در بین آنها افرادی در کار خود چنان استاد شوند که بتوانند تجربه خود را به روبوتها از طریق آموزش و برنامه ریزی آنها منتقل کنند.

این خبر نشان دهنده این است که حداقل در آینده قابل پیش بینی، روبوتها توانایی به ارث بردن تخصص نسل قبلی روبوتها را ندارند و هنوز تکنولوژی برای این منظور طراحی نشده است. بنابراین اگر انسانهای متخصصی که بتوانند روبوتهای جدید را آموزش دهند وجود نداشته باشند، روند استفاده از روبوتها مختل میشود.

در کتاب The Singularity Is Near نوشته Ray Kurzweil نویسنده چنین ادعا کرده که تاحدود سال 2045 مرحله بعدی تکاملی یکی شدن انسان و ماشین نهایی شده و انسان میتواند دانش و تخصص خود را کاملا به ماشینها منتقل کند و نتیجه چنین تحولی به وجود آمدن هویتی جدید که از یکی شدن انسان و ماشین خلق شده، میباشد. نکته دیگری که باید در  نظر داشت، این است که هرگونه اتحاد بین انسان و ماشین فقط محدود به همان نسل انسان و همان نسل روبوت است و همانطور که برای انتقال تجربیات به نسل های بعدی انسانها باید ساز وکاری وجود داشته باشد، باید تکنولوژی های لازم برای انتقال توانایی ها به نسل های بعدی روبوت، بدون اینکه به انسانها برای برنامه ریزی مجدد آنها نیاز باشد، ایجاد شود.

اما در کل چنین سیستمی محکوم به فنا است. دلیل آن هم این است که استفاده بیشتر از ماشین ها و سیستم های خبره در نهایت به کمتر شدن تعداد انسان های متخصص در آن زمینه منجر میشود و با گذر زمان و تغییر نسلها و بازنشسته شدن متخصصان قدیمی، افراد کمتری یافت خواهند شد که بتوانند روبوتهای جدید که با تکنولوژی های جدیدتر ساخته شده اند را آموزش دهند و بنابراین کیفیت چنین سیستم های خبره ای پائین خواهد آمد و بعضی از توانایی های نسل های قبلی فراموش خواهد شد.

روبوت ها هم محدودیت های خودشان را دارند

شاهد این مطلب خود کشور ژاپن است که علیرغم داشتن بزرگترین صنعت روبوت سازی دنیا، در مواجهه با فاجعه اتمی فوکوشیما نتوانست هیچ روبوتی را در کنترل نشت مواد اتمی استفاده کند. دلیل آن هم این است که قطعات الکترونیکی استفاده شده در روبوتها وقتی در معرض تشعشعات رادیواکتیو قرار میگیرند، به سرعت از کار می افتند. لذا ژاپنی ها در این فاجعه هیچ مزیتی بر دیگر کشورهای عقب افتاده دنیا ندارند و مجبورند با قبول تلفات انسانی بالا و تا حد امکان به کار گیری بازنشسته ها و افرادی که در سن باروری نیستند، عملیات کنترل رآکتورها را انجام دهند.

بهر حال انتظار اینکه در چند ده سال آینده شاهد آن باشیم که روبوتها مشاوره قابل قبول روان پزشکی ارائه کنند و یا به جای پزشک نسخه بپیچند  ویا حتی همه وظایف خانه داری را به عهده بگیرند، بیش از اندازه خوش بینانه به نظر می آید.