پاسخ به شبهه ای درباره مثال های قرآن از طبیعت
تاریخ نشر:باسمه تعالی
معمولا این شبهه به این صورت مطرح میشود که چون پیامبر مکرم اسلام فرد امی بوده و در سرزمین بیابانی حجاز زندگی میکرده، تمام نمونه هایی که از طبیعت در قرآن آورده شده، محدود به همان سرزمین است. مثلا از شتر بعنوان نمونه در قرآن یاد شده ولی از برف حرفی زده نشده است.
در مورد برف در سوره مرسلات، آیه 27 میفرماید:
وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا
یعنی: و در زمین کوههای استواری قرار دادیم و شما را بدینوسیله آبهای گوارایی نوشانیدیم.
در اینجا واضح است که از سیستم بارش برف در کوهستان و ذخیره آن برای فصول گرمتر سخن میگوید.
در مورد شتر هم باید گفت که شتر اختصاص به عربستان ندارد و از صحراهای آفریقا تا مغولستان و حتی در استرالیا یافت میشود. چهار گونه دیگر از خانواده شتر هم در آمریکای جنوبی زندگی میکنند. در آمریکای شمالی هم فسیلهای قدیمی شتر نیز یافت میشود. بنابراین آوردن مثال شتر، دلیل محدودیت دید و شناخت پیامبر نمیتواند باشد.
در مورد ابر و تگرگ هم در سوره نور آیه 43 میفرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ
یعنی: آیا ندانسته ای که خدا ابری را [به آرامی] می راند، آن گاه میان [اجزای] آن پیوند برقرار می کند، سپس آن را انبوه و متراکم می سازد، پس می بینی که باران از لابلای آن بیرون می آید، و از آسمان از کوه هایی که در آن ابر یخ زده است، تگرگی فرو می ریزد، پس آسیب آن را به هر که بخواهد می رساند، و از هر که بخواهد برطرف می کند.
تشبیه ابرها به کوهها در زمانی که مسافرت هوایی قابل انجام نبوده و نمیشده ابرها را از بالا نگاه کرد، دور از ذهن است. از طرفی دیگر کوههای مرتفعی نیز در آن اطراف نبوده که بشود احتمال داد پیامبر از بالای کوههای مرتفع به ابرها نگاه کرده و توانسته آنها را به کوهها تشبیه کند.
اما مثالهای دیگری نیز از طبیعت آورده شده که اساسا چنین چیزی به ذهن بشر آن دوران امکان نداشته خطور کند. در سوره نمل آیه 88 میفرماید:
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّـهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ
و کوه ها را می بینی [و] آنها را [در جای خود] بی حرکت می پنداری، در حالی که آنها مانند ابر گذر می کنند. آفرینش خداست که [آفرینش] هر چیزی را محکم و استوار کرده است؛ یقیناً او به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
در واقع همین اشاره قرآن پیش زمینه تئوری هایی مثل حرکت قاره ها و تشکیل رشته کوهها شده است. افراد غیر مذهبی یا نمیدانند و یا سعی در مخفی کردن این مطلب دارند که قرآن مورد مراجعه بسیاری از دانشمندان غربی است و ایده اصلی تئوری های فیزیک و زیست شناسی معروف از قرآن اتخاذ شده است. در این زمینه مستندات بسیاری وجود دارد که انشاء الله در آینده ارائه خواهم کرد.
مثال های بسیار دیگری از طبیعت در قرآن وجود دارد تا توجه انسان را به زیبایی و پیچیدگی خلقت جلب کند و یادآوری کند که چنین خلقتی صرفا در اثر تصادف و اتفاق نمیتواند بوجود آمده باشد.
سلام
با تشکر از مطلب تاثیر گذارتون
منتظر ارئه مستندات بیشترهستم
البته باید بگم که در این زمینه حرفی برای گفتن ندارم
با تشکر
یک مثال دیگر در این زمینه تشبیه کوهها به میخ های زمین است در آیه هفت سوه نبأ. اکثر کوهها به خاطر خروج مواد مذاب از زمین شکل گرفته اند که باعث میشود ارتفاعی معادل سه یا چهار برابر ارتفاع کوه از مواد مذاب، زیر کوه سرد شده و نقش یک میخ بزرگ فرو رفته در زمین را داشته باشد. وجود کوههای بزرگ به خاطر همین ویژگی حرکات پوسته زمین را کم کرده و از زلزله ها تا حد زیادی جلوگیری میکنند. عکس این قضیه در بیابان ها مشاهده میشود که حرکات پوسته فراوان بوده باعث زلزله های پیاپی میشود
مثال دیگه ای از اشاره قرآن به طبیعت در آیه شش و هفت سوره نباء هست که زمین به گهواره تشبیه شده و کوه ها به میخ.
تشبیه زمین به گهواره میتونه اشاره به حرکت پیوسته ی و متناوب اون داشته باشه.
از طرف دیگه کوههایی که از طریق فوران مواد مذاب ساخنه شکل میگیرن که دسته ی عمده ناههمواریها رو نشکیل میدن، حجم بزرگی از مواد مذاب سخت شده رو در لایه زیرین خودشون دارن که گاه به سه یا چهار برابر ارتفاع کوه میرسه. مثل یک میخ که فقط قسمت بالایییش بیرونه. این حالت باعث کم شدن حرکات پوسته زمین و کاهش زلزله میشه. عکس این قضیه تو بیابونها مشاهده میشه که به خاطر حرکات زیاد پوسته زلزله هم زیاده.