باسمه تعالی

بعضی تحلیلگران چنین برآورد می کنند که با تلاش های دیپلماتیک روسیه و پیشنهاد تحت کنترل سازمان ملل قرار گرفتن سلاح های شیمیایی سوریه، خطر حمله آمریکا رفع شده است و اعتبار این اتفاق را به پوتین داده اند که توانسته اوباما را مجبور به پیروی از خود کند و نقش یک رهبر جهانی را ایفا کند. در نوشته پیش سعی کردم حقایقی درباره روسیه را بیاورم تا راحت تر بتوان نشان داد چرا چنین تحلیل هایی نمیتواند صحیح باشد. اما چه چیزی واقعا در حال اتفاق افتادن است؟

آمریکا تا زمانی که امتیاز مجانی بگیرد، دلیلی برای حمله ندارد

هرگونه عملیات نظامی هزینه سنگینی برای آمریکا دارد و تا وقتی که بشود مجانا از سوریه امتیاز گرفت و آنرا تضعیف کرد، چه احتیاجی به حمله نظامی است؟ از طرفی سلاح های شیمیایی سوریه میتوانست صدمات فراوانی را به آمریکا در حمله احتمالی بزند. اما با محروم کردن ارتش سوریه از این سلاح ها، عملا قدرت بازدازندگی قابل توجهی نخواهند داشت.

این دقیقا همان سناریویی است که در عراق در مقابل صدام حسین اجرا شد و آن قدر با تهدید حمله به صدام فشار آوردند تا همه سلاح های کشتار جمعی خود را تحویل بدهد و نابود کند. بعد از اینکه اطمینان حاصل کردند که دیگر صدام توان مقابله را ندارد، با بهانه اینکه او سلاح های خود را مخفی میکند، حمله کردند.

روش پختن قورباغه در آب جوش، بدون اینکه به بیرون بپرد

میگویند اگر قورباغه را به یکباره در ظرف آب جوش بیاندازند، به این دلیل که توان عکس العمل نشان دادن را از دست نداده، سریعا به بیرون از ظرف می پرد. لذا برای پختن قورباغه او را در ظرف آب با حرارت معمولی انداخته و ظرف را به تدریج گرم میکنند. قورباغه به جای اینکه خطر را حس کند و تا هنوز توانی دارد، عکس العملی نشان دهد، سعی میکند خود را با شرایط تطبیق دهد و با خوش بینی امید دارد که شرایط بدتر از اینکه هست نشود. اما لحظه ای که گرما غیرقابل تحمل شود و بخواهد به بیرون بپرد، در می یابد که دیگر توان این کار را ندارد.

برنامه آمریکا در قبال سوریه و در کل ایران بر اساس همین روش است. یعنی با زیاد کردن فشار تدریجی، نمی گذارند رهبران سوریه خوش بینی خود و امید به حل مساله از طرق دیپلماتیک و بر سر میز مذاکره را از دست بدهند.

خلع سلاح اعراب به نفع اسرائیل

اگر به آمار ملاقات های پوتین با رهبران جهان در سالهای اخیر دقت کنیم، خواهیم یافت که تعداد ملاقات های او با نخست وزیر اسرائیل، بیش از تعداد ملاقات های او با هر رهبر دیگری از کشورهای اسلامی و یا آسیایی است. بنابراین احتمال اینکه به معاملات پشت پرده با اسرائیل مبادرت ورزد را نباید از نظر دور داشت.

در قضیه خلع سلاح شیمیایی سوریه، برنده اصلی اسرائیل است و این خلع سلاح مورد استقبال اسرائیل قرار گرفته است. چون در هر برخوردی با سوریه، احتمال اینکه اسرائیل در معرض تهاجم با این سلاح ها قرار بگیرد، بالا است. این مطلب بالاخره مورد توجه تحلیلگران سیاسی ایرانی واقع شده و این لینک نمونه آن است.

قطعنامه سازمان ملل برای توجیه حمله به سوریه

در مقاله قبل توضیح داده بودم که در پشت ژست ابرقدرتی روسیه واقعا هیچ عزم و اراده ای در آنها وجود ندارد. بنابراین در نهایت بر سر پیدا کردن بهانه ای که بتوانند بوسیله آن از پشتیبانی سوریه شانه خالی کنند و آبرومندانه صحنه را ترک کنند، توافق خواهند کرد. ظاهرا قرار است قطعنامه ای توسط فرانسه به شورای امنیت پیشنهاد شود که در آن سوریه را ملزم به تحویل سلاح های شیمیایی خود کند و در صورت تخلف، براساس فصل هفتم منشور ملل متحد، مجوز اقدام نظامی بر علیه سوریه داده شود. واضح است که پس از تصویب قطعنامه، پیدا کردن بهانه ای برای نشان دادن اینکه سوریه قصد همکاری ندارد، خیلی آسان است.

به این ترتیب روسیه علاوه بر اینکه ژست خود را حفظ کرده، میتواند بدون اینکه مجبور به دفاع نظامی از رژیم سوریه شود، همه تقصیر را گردن بشار اسد انداخته و خود را کنار بکشد.

نتیجه تحولات اخیر چیست؟

در نوشته های قبل در این باره توضیح داده بودم که کشورهای غربی درست مانند دسته ای گرگ که به شکار خود میخواهند حمله کنند، رفتار میکنند. یعنی شکار را زیر نظر میگیرند تا ببینند چه زمانی از نظر روانی خود را میبازد و عقب نشینی میکند. بعضی وقتها هم خود را آماده حمله نشان میدهند تا عکس العمل شکار را ارزیابی کنند. زمانی که گرگ ها ضعفی را در شکار حس کنند، دیگر آنها را از حمله کردن و دریدن شکار نمیشود منصرف کرد، مگر اینکه اولین گرگی که حمله میکند چنان زخمی شود که دیگر گرگها دریدن و خوردن او را آسان تر از حمله به شکار اول بیابند.

در این ماجرا سوریه نشان داد که در اثر تهدید به حمله آسیب پذیر است و حاضر به دادن امتیاز برای فرار از درگیری است و این اشتباه مهلکی بود. نتیجه این شد که کشورهای غربی و علی الخصوص آمریکا سوریه را شکاری آسان بیابند. درست از همان روزی که سوریه اعلام کرد که حاضر است سلاح های شیمیایی خود را تحت کنترل سازمان ملل در آورد، لحن آمریکایی ها عوض شد. اگر تا روز قبل از آن هدف فقط تنبیه اسد برای انصراف او در استفاده از سلاح های شیمیایی بود، از آن لحظه به بعد حرف اصلی افرادی مانند سوزان رایس تغییر رژیم سوریه شد و مشخص شد که نقشه آمریکا برای حمله به سوریه تا آخر پیش خواهد رفت و دیگر برگشت پذیر نیست. حتی خبر رسید که ارتش آمریکا به بعضی واحدهای نظامی خود فرمان آماده باش برای اعزام به مصر و سوریه را داده است.

این ضعف سوریه در دید غربی ها به نحوی به ضعف ایران  نیز تعبیر شد، و اوباما به تهدید علنی ایران به حمله به تاسیسات هسته ای پرداخت. در حالی که مدتها بود حرف از حمله نظامی به ایران کمتر مطرح میشد.

جمع بندی شخصی ام این است که رژیم سوریه به این ترتیب مجبور به دادن امتیاز و عقب نشینی قدم به قدم است و دیگر سئوال این نیست که آیا پابرجا خواهد ماند یا نه. بلکه سئوال این است که چند ماه دیگر سقوط خواهد کرد. هرگونه ضعف دولت سوریه نیز ضعف ایران محسوب میشود. بنابراین اگر تا بحال با انجام چند مانور و شلیک نمایشی چند موشک میشد دشمنان را به تفکر دوباره درباره نقشه های جنگی شان واداشت، دیگر نباید روی این تاکتیک ها حساب کرد، بلکه باید واقعا برای سرکوب کردن دشمن در میدان نبرد آماده شد.