باسمه تعالی

چند روزی است که دولت آمریکا از ترس حملات تروریستی 22 سفارت خود را در کشورهای اسلامی بسته است. ماجرا از آنجا شروع شد که حدود 500 زندانی از زندان ابوغریب در روز 22 جولای فرار کردند که در بین آنها چند نفر از افراد رده بالای القاعده نیز وجود داشتند. روز 27 جولای نیز حدود 1100 نفر از زندانی در اطراف بنغازی لیبی فرار کردند. در روز 31 جولای نیز 250 نفر از زندانیان وابسته به القاعده و طالبان از زندانی در پاکستان فرار داده شدند. فرار تروریست های خطرناک در این چند روزه در 6 کشور دیگر نیز رخ داده است.

قطعا سازماندهی فرار این تعداد زندانی کار ساده ای نیست و امکانات یک سازمان جاسوسی مجهز مانند سیا را میطلبد. از اینکه واقعا زندانیان فرار کرده افراد خطرناکی باشند و قدرت سازماندهی حمله ای بزرگ به آمریکا را داشته باشند، خبری موثق در دست نیست. اما همین مطلب بهانه ای برای این شده که آمریکا و چند کشور غربی دیگر سفارتخانه های خود را تعطیل کنند و به مردم خود درباره سفر به خاورمیانه هشدار بدهند.

بعضی از مطلعین چنین تحلیل میکنند که بعد از ماجرای افشاگری های اسنودن درباره جاسوسی از شهروندان آمریکایی، دولت آمریکا چنین سناریویی را راه انداخته تا به شهروندان خود نشان دهد که ضبط مکالمات تلفنی و شنود ارتباطات کشورهای دیگر، آنها را قادر ساخته تا از برنامه های القاعده باخبر شوند و برای جلوگیری از حمله آماده شوند. چنین تحلیلی تا حدودی درست است و اگر ماجرا فقط همین باشد، باید در روزهای آینده شاهد یک حرکت تروریستی ساختگی کوچک در حد حمله به یک سفارتخانه و کشته شدن چند نفر باشیم.

اما شواهد دیگر نشان میدهد که ماجرا فقط در همین حد نیست. در ایالت ایندیانا از اول تا هفدهم آگوست صحنه حمله اتمی به یک شهر را شبیه سازی کرده و مانور کمک رسانی به آسیب دیدگان آن را برگزار میکنند. بعضی از مقامات آمریکایی همین چنین عنوان کرده اند که خبرها حاکی از آن است که حمله در شرف وقوع بسیار بزرگ است. مطلب دیگر اینکه آمریکا به کشتی های خود در خاورمیانه دستور آماده باش داده است.

در مقاله ای تحت عنوان در چند هفته آتی چه رخ خواهد داد نوشته بودم که به روش های مختلف اذهان جوامع غربی را برای رویارویی نهایی با جهان اسلام آماده میکنند و نمونه ای که آورده بودم داستان Blackjack بود که در آن خبر از وقوع 6 حمله تروریستی هسته ای به آمریکا و همچنین لندن در 22 ژوئن داده بود که توسط عوامل ایران، سوریه و چین انجام میشود. چنین داستانی همان طور که انتظار میرفت و دلایل آن را در همان مقاله نوشته بودم، در تاریخ ذکر شده رخ نداد. البته اثرگذاری روانی چنین فیلم ها و داستان هایی را باید از نظر دور نداشت.

بر کسی پوشیده نیست که القاعده تحت کنترل سازمان های اطلاعاتی غربی و عوامل آنها مانند بندر بن سلطان است. اما نکته مهم این است که چنین حملات تروریستی ساختگی هزینه بالایی برای جوامع غربی دارد و کسانی که آنها را سازماندهی میکنند، تا از حصول نتیجه مورد نظر مطمئن نباشند، دست به چنین ریسکی نمی زنند. حمله تروریستی اتمی به یک شهر آمریکا و نسبت دادن آن به عوامل ایران یا سوریه به شرطی واقع خواهد شد که آمریکا از نتیجه حمله به ایران یا سوریه مطمئن باشد. چنین اطمینانی هم حاصل نخواهد شد، مگر اینکه غرب عوامل نفوذی خود در بین رده های بالای سیاسی و همچنین نظامی را سازماندهی کرده و از همکاری آنها مطمئن باشد.

بنابراین هرگاه که تحرک غرب برای صحنه سازی حملات تروریستی بالا میرود، باید پیش از هرچیز احتمال هماهنگ شدن بعضی عوامل داخلی با غرب را بررسی کرد.

ظاهرا قبل از این ماجراهای اخیر، مقامات ایرانی به این جمع بندی رسیده اند که احتمال دارد پس از یک حمله تروریستی ساختگی هسته ای به غرب، در جنگ بعدی از سلاح های هسته ای استفاده شود. لذا مانورهای آمادگی با شرایط بحرانی چنین حملاتی را در دستور کار قرار داده اند.

مطلب دیگری که نشان از این دارد که چنین احتمالی را باید جدی گرفت، قطع تمام کانال های ماهواره ای ایران از جمله پرس تی وی و العالم و همچنین قطع کانال پرس تی وی در یوتیوب است. ادعای غرب این است که از آزادی بیان هراسی ندارد و بهرحال هر حرکتی برخلاف چنین ژستی به وجهه آنها ضربه خواهد زد. تنها چیزی که میتواند چنین هزینه ای را توجیه کند، این است که از پخش خبرهای جنگی متناقض با پروپاگاندای آنها در زمان درگیری جلوگیری شود.