باسمه تعالی

روز 11 فوریه روزی بود که پاپ بندیکت قصد استعفای خود از سمت پاپ را اعلام کرد و این خبر به مهم ترین خبر دنیا تبدیل شد. اما اینکه چرا این خبر مهم است، جای بحث دارد و قصد دارم در این نوشته در حد توان خود در این باره بنویسم.

تا کنون رسم متداول در کلیسای کاتولیک این بوده که پاپ تا زمان مرگ، عنوان خود را حفظ کند و حدود 600 سال از آخرین باری که یک پاپ استعفای خود را اعلام کرده، می گذرد. پاپ های قبلی نیز در اواخر عمر با مشکلات بیماری و ضعف جسمی و عقلی روبرو بوده اند، اما حداقل 600 سال است که چنین چیزی بهانه برای تغییر پاپ نبوده است.

روایت شده که حدود 900 سال پیش اسقفی ایرلندی به نام Malachy در سفری که به رم داشته، مکاشفه ای بر او رخ میدهد و آینده واتیکان را تا هنگام رجعت مسیح مشاهده میکند. او این مکاشفه را در سال 1139 میلادی به تحریر در می آورد و در آن نوشته مشخصات 112 پاپ بعدی را یک به یک ذکر میکند. این نوشته تا سال 1590 در دسترس عموم نبوده است و احتمال میدهند که قبل از این تاریخ چند بار دستخوش تغییر شده تا مشخصات پاپ بعدی با مشخصات فرد خاصی مطابق شده تا نظر اسقف های دیگر به انتخاب او متمایل شود. اما از این تاریخ به بعد این نوشته منتشر شده و احتمال تغییر دیگری در آن کم است.

القابی که مالاکی برای پاپ های بعد از خود ذکر کرده، تا حدی گویا است. مثلا پاپ صد ویازدهم را Gloria Olivae یا شکوه زیتون نامیده است. پاپ بندیکت شانزدهم که صد ویازدهمین پاپ از زمان مالاکی بود، اسم خود را از سنت بندیکت که موسس مکتبی بود که آرم شاخه زیتون را برای خود برگزیده بودند، گرفته بود.

 او درباره آخرین پاپ چنین نوشته که لقب او Petrus Romanus یا همان پیتر رومی است، که در زمان او وقایع مصیبت باری رخ میدهد و در نهایت به بازگشت مسیح منتهی میشود. یکی از این مصایب نابودی شهری دارای هفت تپه است که بر شهر رم منطبق شده است. از زمانی که مالاکی پیش گویی های خود را نوشت، تا کنون هیچ پاپی نام خود را پطرس یا پیتر ننامیده و دلیل آن اولا احترام به پطرس، شاخص ترین فرد از حواریون مسیح،  بوده و دوما با توجه به پیش گویی های مالاکی هیچ پاپی مایل به این بوده که خود را پیتر بنامد.

کلمه پطرس به معنای صخره است و معادل لاتین کلمه کیفا Cephas است که یک لغت عبری و معادل با "الصّفا" در زبان عربی است. برای "الصفا" دو معنی ذکر شده است: اول «مصطفی» یعنی "برگزیده" ، و دوم "صَفوان" یعنی  صخرۀ سخت. اما در معادل لاتین معنای برگزیدگی وجود ندارد. لقب کیفا را حضرت مسیح به شمعون از حواریون خود داد. بنا به روایاتی شمعون یکی از همان سه نفری است که برای دعوت مردم انطاکیه رفته بودند و داستان آن در سوره یس قرآن آمده است.

هرچند شخصا در هیچ منبع معتبری نیافتم که مالاکی آخرین پاپ را پاپ سیاه بنامد و از او به عنوان ضدمسیح آخرالزمان یاد کند، اما چنین چیزی در بین عوام بسیار مشهور است. البته اگر هم چنین باشد، احتمال دارد که منظور از سیاهی او، رنگ چهره نبوده و منظور سیاهی قلب باشد. بهر حال انتظار عمومی این است که پاپ بعدی هم نامش پیتر و احتمالا از سیاهپوستان باشد. از این رو نام اسقف Peter Turkson از غنا و همچنین Tarcisio Pietro Evasio Bertone که وزیر کشور واتیکان است، بیش از دیگران بر سر زبانها است.

با اینکه بر طبق انجیل هر پیش گویی خارج از کتابهای آسمانی باطل است(Jeremiah 23:32)، چنین پیش گویی هایی در بین عوام و همچنین اهل کتاب پرطرفدار است و باعث میشود اذهان مردم به این سمت سوق داده شود که آخرالزمان نزدیک است و باید برای جنگ ها بزرگ و مصیبت های شدید آماده بود. اینکه آیا سردمداران نظم نوین جهانی در این کار تعمدی دارند یا نه، شخصا خبری ندارم. اما آنچه میدانم این است که در خبرهای پخش شده از رسانه های مطرح دنیا، تلویحا به چنین مطالبی اشاره میشود و ذهن مردم را کنجکاو کرده تا خود بقیه مطالب را جستجو کنند.

دلیل دیگری که احتمال انتخاب یک پاپ آفریقایی را بالا میبرد، این است که با این کار کلیسای واتیکان بتواند افراد بیشتری را در جهان سوم و کشورهای در حال توسعه به دین کاتولیک دعوت کند. در ایران رشد مسیحیت و نفوذ آن در کشورهای اسلامی چندان جدی گرفته نمیشود، در حالی که از طریق کلیساهای خانگی و تبلیغ بی امان توانسته اند رشد جمعیتی قابل ملاحظه ای حتی در کشورهای اسلامی داشته باشند. مثلا فقط در یک مورد خبر از کشف 200 کلیسای خانگی در مشهد داده بودند. منابع دیگر تعداد افرادی که تا 6 سال پیش در ایران به این کلیساهای خانگی رفته و تغییر دین داده اند را یک میلیون نفر ذکر میکنند و قاعدتا باید در 6 سال اخیر این رقم افزایش داشته باشد. در آفریقا نیز جمعیت کاتولیک ها از 55 میلیون در سال 1978 به حدود 149 میلیون در سال 2004 افزایش پیدا کرده بود. نکته قابل توجه این است که مسلمانان هدف اصلی همه تبلیغات برای تغییر دین و گرویدن به مسیحیت هستند. به عنوان نمونه فقط در سالهای اخیر 6 میلیون نفر از جمعیت مسلمان سودان از سال 1990 به بعد به مسیحیت گرویده اند و همین مطلب زمینه جدایی جنوب سودان شد. انتخاب یک اسقف از غنا به عنوان پاپ، قطعا باعث شدت گرفتن تبلیغات مسیحیت و تلاش برای جذب مسلمانان به این دین خواهد شد.