باسمه تعالی

یکی از دوستان محترم به خبری درباره یک پیش‌گویی اشاره کردند که در رسانه‌های ایرانی بازتاب داشت. خبر چنین بود که هوراچیو ویلگاس، پیشگویی که مدعی پیام‌آوری از جانب خدا است، درباره زمان دقیق آغاز جنگ جهانی سوم چنین اظهار نظر کرده که جنگ در تاریخ 13 مه 2017، همزمان با صدمین سالگرد رویت مریم مقدس در پرتغال، شروع خواهد شد و ۶ ماه طول خواهد کشید. برای اعتبار بخشیدن به این فرد هم چنین اضافه شده که:

ویلگاس در سال 2015 پیروزی دونالد ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیشگویی کرده بود. وی همچنین مدعی شده بود این تاجر میلیاردر، جرقه آغاز جنگ جهانی سوم را روشن می‌کند. او پیش از این، حمله دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به سوریه را نیز پیشگویی کرده بود که درست از آب درآمد. وی که مدعی است پیشگویی‌هایش بسیار دقیق هستند، پیش‌بینی کرده جنگ جهانی سوم کاملا هسته‌ای است و تا چند هفته آینده آغاز می‌شود. وی مدعی شد همزمان با صدمین سالگرد رویت مریم مقدس (فاتیما در پرتغال) این اتفاق رخ خواهد داد. این پیشگو مدعی شده است جنگ جهانی سوم به کشورهای روسیه، کره شمالی و چین نیز کشیده می‌شود.

هرچند جا دارد درباره پیش‌گویی از جنبه‌های گوناگون بحث کنیم، طبعا در یک مقاله ساده نمیشود حق مطلب را بجا آورد. لذا مختصرا در حد توان نکاتی را عرض میکنم.

آیا پیش‌گویی اساساً ممکن است؟

زمان مانند یک قطار که واگن‌های زیادی دارد، در حال حرکت است. هرکدام از ما هم در یکی از این واگن‌ها هستیم و از این که چند واگن جلو و عقب ما هست، خبر چندانی نداریم. اگر بتوانیم برای چند لحظه از قطار پیاده شویم و در یک ارتفاع بالاتری برویم، میتوانیم واگن های جلو و عقب و مسیر پیش رو را بهتر ببینیم.بطور طبیعی کسی چنین توانی ندارد که یک لحظه از قطار زمان پیاده شود، مگر اینکه رب جلیل با عنایت خاص چنین توانی را به فرد بدهد. دلیلی هم نیست که چنین عنایتی فقط مخصوص پیامبران و یا معصومین باشد و احتمال دارد که افراد عادی هم به فراخور حالشان بهره‌ای ببرند.

روح همه آدم‌ها پاک و بی‌غل و غش نیست و ممکن است آنچه که مشاهده کرده‌اند، تحت تأثیر روحیات فرد قرار گیرد و قوه متخیله تصویری مخدوش از حقیقت مشاهده شده را در ذهن فرد القاء کند. به همین دلیل وقتی اکثر افراد خواب می‌بینند، نمیتوانند تصویر درستی از واقعیت آنچه دیده‌اند بدست آورند. به همین دلیل پیش کسی می‌روند که تعبیر خواب میکند و آنچه را که از مسیر ذهن فرد عبور کرده میگیرند و از درون خصوصیات فرد عبور میدهند تا به حقیقت اصلی آنچه مشاهده کرده برسند. به همین دلیل این کار را تعبیر، یعنی عبور دادن، نامیده‌اند.

همین موضوع یادآور می‌شود که فقط مشاهدات معصوم قابل اعتنا است و مشاهدات بقیه افراد را فقط در حد یک احتمال می‌شود بررسی کرد و احتمال خلاف یا عدم دقت در آن راه دارد. نکته مهم دیگر بحث بَداء است و آن این است که رب جلیل میتواند آن چیزی که وقوع آن در آینده به عنوان قضا و قدر حتمی شده را هم تغییر دهد. بطور خلاصه فقط خدا است که میداند با قطع و یقین چه چیزی در آینده رخ خواهد داد و دست خدا در تغییر قضا و قدر محتوم هم بسته نیست.

دانستن این نکات از آن جهت مفید است که بدانیم تا چه حد می‌شود به پیش‌گویی‌های آدمهای غیر معصوم اعتنا کنیم و آن را مبنای تصمیم‌گیری خود قرار دهیم. رویکرد خودم به موضوع ‌پیش‌گویی این است که اول باید مطالبی که دروغ است و یا به قصد جنگ روانی پخش می‌شود را تشخیص دهیم و کنار بگذاریم. مطالب باقی‌مانده را نیز، مانند خواب، تعبیر کنیم. یعنی روحیات و احوالات پیش‌گو را در نظر بگیریم و ببینیم اصل حقیقتی که مشاهده کرده چه میتواند باشد. بعضی وقتها آنچه که به عنوان پیش‌گویی بیان می‌شود همان چیزی است که ما با حسابهای عقلی به آن میتوانیم برسیم، اما فرد پیش‌گو آنرا به عنوان یک مشاهده بیان میکند. یعنی قوه متخیله پیش‌گو همان چیزی را که همه میدانند را گرفته و به عنوان رویا به او تحویل میدهد. اکثر داستان‌های پیش‌گویی درباره جنگ‌جهانی سوم از این قبیل هستند.

ممکن است بعضی‌ها بخواهند ژست روشن‌فکری بگیرند و همه این مطالب را خرافات حساب کنند و هر کسی که به این مطالب توجه کند را تحقیر کنند. تجربه نشان داده که در نهایت چنین افرادی بیشتر به دام خرافات می‌افتند. چون همین که یک موضوع روان‌شناختی پیچیده را کسی بخواهد بجای اینکه مطالعه و تحلیل کند، با یک تمسخر ساده از کنار آن رد شود، نشانه پایین بودن سطح فکر و هوش آن فرد است.

پیش‌گویی‌های هوراچیو ویلگاس Horacio Villegas

درباره این فرد که جستجو کردم، یافتم که منبع خبر پیش‌گویی‌های اخیر او همه از سایتهای معروف انگلیسی بودند. خود همین مطلب نشان از احتمال استفاده ابزاری از حرفهای او در یک جنگ روانی دارد. خود این فرد در سالهای گذشته چند کتاب منتشر کرده است و بسیاری از پیش‌گویی های او هربار برای تاریخ مشخصی در آینده تکرار شده است. مثلاً در توضیح کتاب

The Final Warning: The Culmination of Prophecy begins October 2016

نوشته ایشان، چنین آمده که این کتاب به قصد هشدار شروع جنگ‌جهانی‌سوم در اکتبر ۲۰۱۶ نوشته شده است. ماهها از این تاریخ گذشت و اتفاق جدیدی نیافتاد. قبل از این تاریخ هم درگیری‌هایی بین قدرتهای بزرگ رخ داده که بعضی از آن‌ها را در همین وبلاگ مطرح کرده‌ام. اما این خبرها چندان در بین مردم انعکاس نداشته و به عنوان خبر جنگ معرفی نشده است. مطالبی که این فرد مطرح کرده، را هر فرد با بصیرتی با حساب دودوتا چهارتا میتواند بیابد و احتیاج به معرفی آن به عنوان پیش‌گویی نیست. منتهی وقتی اسم پیش‌گویی روی آن باشد بازاریابی آن راحت‌تر است.

اما درباره علت اینکه سایتهای انگلیسی چرا میخواهند نزدیک بودن جنگ را القاء کنند، تصورم این است که گروه‌های شیطانی قصد راه‌اندازی جنگ، و به واسطه آن کشتار و ضربه زدن به بشر، را دارند. تا زمانی که ذهن مردم دنیا آماده برای جنگ نباشد، به رهبران خود اجازه نمیدهند که کشورشان را درگیر کند. وقتی مردم به این ذهنیت برسند که از این تقدیر جنگ راه گریزی نیست، آن وقت است که می‌شود جنگ را شروع کرد.

پیش‌گویی‌های بابا وانگا

بابا وانگا، Baba Vanga، پیشگوی معروف بلغاری پیرزنی کور بود که در سال ۱۹۹۶ درگذشت. در زبان بلغاری به مادربزرگ بابا میگویند. از ایشان پیش‌گویی های بسیار جالب توجهی نقل شده است. اما با همه اعتباری که این فرد داشت ادعا شده که فقط ۸۵ درصد از پیش گویی هایش تاکنون، درست از آب درآمده است.برداشت شخصی‌ام این است که این میزان دقت بالاترین چیزی است که از فرد غیر معصوم می‌شود انتظار داشت.

بابا وانگا صدها پیش‌گویی داشته، از جمله سونامی ۲۰۰۴، واقعه ۱۱ سپتامبر، آفریقایی بودن چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا، و ظهور داعش. او همچنین تصریح کرده بود که آن رئیس‌جمهور آخرین رئیس جمهور آمریکاست. با روی کار آمدن ترامپ بعضی‌ها در صحت ادعایش تردید کردند و دیگران چنین نتیجه گرفتند که ترامپ نخواهد توانست که دوره خود را به پایان برساند و آمریکا در دوره او دچار جنگ داخلی خواهد شد. برای فهمیدن اینکه این پیش‌گویی باباوانگا درست بوده یا نه، باید چند سال دیگر صبر کنیم.

پیش‌گویی های Alois Irlmaier

این آقا که در سال ۱۹۵۹ درگذشته، رؤیاهای جالب توجهی را تعریف کرده است و بعضی از آن‌ها رخ داده‌اند. در مورد شروع جنگ جهانی سوم این فرد تاریخ دقیقی ارائه نکرده و بیشتر به شرح ماجرا پرداخته است. او چنین گفته که در زمانی که در خاورمیانه جنگی در می‌گیرد، احتمالاً در بالکان ۳ نفر از بالاترین مقامات سیاسی که برای صلح مذاکره میکنند، ترور می‌شوند و همین حادثه سبب شروع جنگ بزرگ میشود. بنابر رؤیای او شایعات جنگ در دیگر نقاط دنیا علت اصلی رخداد جنگ سوم نخواهند بود. بلکه در میان مذاکرات صلح، ترور رهبران سیاسی یکی از طرفین باعث شروع جنگ خواهد بود. این حادثه با شلیک هزاران موشک هسته‌ای و کشتارهای بزرگ ادامه پیدا میکند و در نهایت نیروهای آمریکایی و اروپایی موفق می‌شوند نیروهای حمله کننده روسی را به عقب برانند.

پیش‌گویی‌های او از چند جهت ایراد دارد. تا اینجای مطلب که شروع جنگ بعدی به خاطر ترور رهبران سیاسی باشد، محتمل میتواند باشد. اما در مورد ادامه جنگ تصورم این است که از نظر عملی چنین سناریویی قابل انجام نباشد و در نهایت نتیجه‌ای که گفته قابل حصول نباشد.

از اینکه در روایتی که از پیش‌گویی های او شده، دیگران دست‌کاری کرده باشند تا پروپاگاندای خود را جلو ببرند، خبر ندارم.

پیش‌گویی‌هایی که در‌واقع پروپاگاندا هستند

تا جایی که حافظه‌ام یاری میکند، از حدود ۱۰ سال پیش به خاطر دارم که چند پیش‌گو پیدا شده بودند که نابودی روسیه را پیشگویی کرده بودند. در آن زمان پوتین چند نفر دیگر را اجیر کرده بود که پیش‌گویی‌هایی درباره اینکه پوتین امپراتور بزرگ روم جدید خواهد شد و روسیه در زمان او ابرقدرت اول دنیا خواهد شد، پخش کنند. این ماجراها هنوز هم ادامه دارد. مثلاً اخیرا مطرح شده که پیش‌گویی به نام Edgar Cayce (متوفی سال ۱۹۴۵) پیش‌گویی کرده که پوتین در جنگ بعدی جهانی آمریکا را از خطر نابودی کامل نجات خواهد داد و به کمک آمریکا خواهد آمد.

از این قبیل پیش‌گویان می‌شود هزاران نفر را پیدا کرد که حرفهای آن‌ها، و یا حرفهایی که از قول آنها نقل میشود، در راستای جلو بردن یک پروپاگاندا است.

علت توجه مردم به پیش‌گویی

هرچند جا دارد که یک مطالعه عمیق و عریق جامعه شناسی و روان‌شناسی در این باره انجام شود، بطور خلاصه عرض میکنم که علت اصلی آن را فراگیر بودن تفکر جبری در مردم میدانم. اکثر مردم به تقدیر جبری معتقد هستند و وقتی شرایطی را به عنوان امر محتوم و تقدیر به آن‌ها معرفی کنند، راحت‌تر با آن کنار می‌آیند. اتفاقاً این تفکر جبری در بین افراد سکولار بیشتر از مذهبی‌ها رایج است، منتها این جبر را به عواملی مانند ژن، تغذیه و یا شرایط اجتماعی و محیطی نسبت میدهند.

به همین دلیل سوداگران زیادی پیدا می‌شوند که این روحیه مردم را به بازی می‌گیرند. آن‌هایی که واقعاً استعداد و یا علم خاصی برای مشاهده آینده دارند، هم نادر هستند و هم دنبال معرکه‌گیری نیستند.