باسمه تعالی

همیشه تصورم بر این بود که درباره فمینیسم، کسانی که تخصص مرتبط تری با این موضوع دارند، روشنگری میکنند و نیازی به امثال من نیست که وارد این بحث شوم. اخیرا که سایت موعود را مرور میکردم، مشاهده کردم که در مقالات متعددی مانند این مقاله این بحث را تشریح کرده اند. اما احساسی که از چنین مقالاتی داشتم این بود که به خواننده مقالات چنین مطلبی را القا میکنند که فمینیسم به عنوان یک جریان فکری و فلسفی مانند کمونیسم و اگزیستانسیالیسم است که فقط کسانی که اهل مطالعه درباره چنین مباحثی هستند، باید آنرا مطالعه کنند و چیزی نیست که آدم های عادی جامعه در زندگی خود با آن سر و کار داشته باشند.

واقعیت چیز دیگری است:

واقعیتی که لازم است تشریح شود و درست نیست از تشریح آن طفره برویم این است که آنچه در صحنه جهانی در حال رخ دادن است، تلاش گروه های شیطانی حاکم بر اکثر کشورهای جهان برای محو و حذف کلمه توحید و مسخ ادیان الهی است، تا زمینه  از بین رفتن افراد بشر به دست همدیگر و نابودی کامل آنها بوجود آید و بدینوسیله انتقام شیطان از نسل آدم گرفته شود.

آنچه در دوره معاصر در حال اتفاق افتادن است، همان بلایی است که بر سر اقوام باستانی بسیاری همچون قوم مایا آمد. به این صورت که شیطان بر ارکان جامعه مسلط شد و به انحا مختلف آنها را به قربانی کردن انسان واداشت. این قربانی ها تا حدی ادامه پیدا کرد که اثری از مایاها بر جای نماند. در دوره معاصر نیز قربانی انسان به شکلی ظریف تر در حال انجام است، مثلا به اسم واکسیناسیون، ویروس هایی مانند ایدز را به افراد تزریق میکنند که عامل نسل کشی است و شواهد فراوانی بر این مطلب میتوان ارائه کرد. متاسفانه درک این نکته ساده برای بعض افراد سخت است که ادیان الهی و علی الخصوص اسلام عزیز تنها وسیله حفظ جوامع بشری از چنین خطری است.

برای نیل به چنین هدفی، عوامل شیطان نیاز به در دست گرفتن کنترل جوامع مختلف دارند. هرچند که کنترل اهرم های اقتصادی و سیاسی برای آنها مهم است، اما تا وقتی هسته خانواده به عنوان سلول بنیادین جامعه، سالم باشد، کنترل آن جامعه کامل نخواهد بود. در جامعه ای که خانواده ساختار سالمی داشته باشد، مردان آن جامعه خود را موظف به دفاع از خانواده و اجتماع می یابند و وقتی شکل و روابط افراد در خانواده دستخوش تغییر شود، دیگر انگیزه ای برای دفاع از آن برای کسی باقی نمیماند. مهمترین عاملی که به سربازان و مرزداران در دفاع از آب و خاک کمک میکند و هر لحظه به آنها ضرورت جانبازی و هشیاری را یادآور میشود، وجود خانواده و ناموسی است که در صورت سهل انگاری مورد تعرض قرار میگیرد. ایده تشکیل خانواده و قانون مند و محدود کردن رفتارهای جنسی و مسئولیت پذیری در برابر تربیت فرزندان، اساسا موهبتی  الهی است که امکان تشکیل اجتماع و تمدن را برای انسان ها عملی میسازد.

فمینیسم مهمترین ابزار شیطان برای از بین بردن خانواده است و به مجموعه تلاش هایی اطلاق میشود که سعی در جابجا کردن نقش افراد در خانواده دارد تا از این طریق کارآیی خانواده پایین آمده و متلاشی ویا بی خاصیت شود.

جامعه ایرانی برای مدت های طولانی تحت تاثیر آموزه های استعماری بوده و هرچند با ظهور انقلاب، تلاش هایی برای تغییر این شرایط شد، ولی هنوز عوامل استعمار در تمام ارکان جامعه با شدت تمام در حال تخریب هستند. هرچند فمینیسم درهمه جای دنیا اثرات مخربی بر ساختار خانواده برجای گذاشته، ولی بیشترین تبلیغ فمینیسم در جوامع اسلامی صورت میگیرد و متاسفانه جامعه ایرانی بیشترین تخریب را شاهد بوده و یکی از بدترین ها از این نظر است.

قبل از این، بطور سنتی اگر مردی رفتارهای غیر مطابق با شان مردانه انجام میداد، عکس العمل خانم ها و از دست دادن اعتبار فرد پیش آنها عامل مهمی بود که رفتار آن فرد را تصحیح و کنترل میکرد. در قدیم مردها خود را به آب و آتش میزدند و هر سختی را تحمل میکردند تا فقط خانم های خانواده مردانگی آنها را زیر سئوال نبرند و این مطلب مهمترین ابزار اعمال قدرت خانم ها بود. اما با گسترش فمینیسم، خانم ها سعی میکنند در مردانگی با مردها رقابت کنند. با این کار علاوه بر اینکه خود را در زحمت می اندازند، انگیزه ای در مردان برای تلاش و حفظ اعتبار خود پیش خانم ها باقی نمی گذارند و امید یک مرد برای ایفای نقش مردانه از بین می برند. بنابراین جز رفتارهای کودکانه و غیر مسئولانه نمیتوان از مردها انتظار داشت.

مقاله ای در سایت مشرق خواندم که به نظرم خواندنی آمد و بخشی از آنرا در ذیل آورده ام:

چرا رسانه ملی اعیاد مذهبی را با کمدین‌های یهودی جشن می‌گیرد؟

گروه فرهنگی مشرق- وضع نمایش فیلم‌های داستانی از تلویزیون در اعیاد مقدس اسف‌بار است. هیچ دستور العمل واضحی وجود ندارد. اغلب شبکه‌ها فیلم‌های کمدی خارجی پخش می‌کنند. واقعاً جنگ نرم که می‌گویند همین است. ما باید در روز میلاد ائمه و رسول اکرم(ص) و مبعث آن حضرت، شاهد دلقک‌بازی‌های چند کمدین یهودی باشیم! کمدین‌هایی از قبیل: چارلی چاپلین، برادران مارکس، جری لوئیس، پیتر سلرز، وودی آلن، مل بروکس، سه کله‌پوک و همچنین فیلم‌های برادران کوئن.

سال گذشته در همین سیزدهم رجب فیلم اوه برادر کجایی/ جوئل کوئن (2000) از شبکه سوم پخش شد. فیلمی با بازی جورج کلونی و جان تورتورو که ماجرای اسارت بابلی قوم یهود را به طور نمادین و با زبان تمثیل می‌گوید. مسئلۀ غفلت از صاحب آن عید مسئله‌ای است و مسئلۀ تبلیغ و ترویج یک فرهنگ ضد دین که با نام دین و به بهانۀ جشن‌های مقدس در خانه‌ای ما رخنه می‌کنند یک مسئلۀ مهم‌تر. آیا به راستی ائمۀ هدی این اجازه را به ما می‌دهند که به بهانۀ میلاد آنها اینچنین خود را به تغافل بزنیم؟ این فقط یک وجه ماجرا است و مسئله ترویج لجام گسیختۀ فمینیسم در تلویزیون، مسئله‌ای بحرانی‌تر است.

فمینیسم افراطی تلویزیون

آمار فیلم و سریال‌های فمینیستی سیمای جمهوری اسلامی از حد و حساب گذشته است. فیلم‌هایی که موضوع آنها به طور افراطی مظلومیت زنان و ظالم بودن مردان است. سریال‌هایی همچون پدر سالار، زیر تیغ، آشپزباشی و ستایش از حدود بیست سال قبل تاکنون تقریباً تمام تلویزیون را تسخیر کرده‌اند. موضوع تله فیلم‌ها نیز به همین اسفناکی است. تصویر مردان در این فیلم و سریال‌ها به گونه‌ای است که گویا ناف مردان این سرزمین را با شمشیر بریده‌اند و آنها مدام در حال قتل و غارت و ظلم و تجاوزند و اکثر عمر خود را نیز در زندان‌ها سپری می‌کنند، ولکن زنان در این میانه فرشتگان معصوم آسمانی هستند که از قضا در این مملکت پر از ظلم هبوط کرده‌اند.

سه سال قبل یکی از دوستان فیلمنامه‌نویس بنده، طرح فیلمنامۀ یک سریال تلویزیونی را به شبکه سوم ارائه کرده بود. طرح او در گروه فیلم و سریال پذیرفته شده بود اما به این شرط که او قهرمان مرد فیلم را به یک قهرمان زن تبدیل کند! و آن بندۀ خدا نیز ناچاراً پذیرفته بود.

شاید هیچ سازمان دیگری به قدر صدا و سیما کارمند زن نداشته باشد. وضعیت استخدام کارمندان در تلویزیون نیز شبیه فیلم توتسی/ سیدنی پولاک (1982) است. در آن فیلم، نشان داده می‌شود که چطور تمام شغل‌های تلویزیون را به زن‌ها دادند و داستین هافمن برای استخدام در تلویزیون، مجبور شد خود را زن کند. آیا وجود این همه زنان کارمند و مدیر و برنامه‌ساز و مجری در تلویزیون موجب این فمینیسم افراطی تلویزیون شده است یا اینکه مقابله با دین کار آنها را به دشمنی با دین خدا و ترویج کفریات فمینیسم کشانده است.

از دی ماه 1386 برنامۀ زندۀ اردیبهشت هر روز به مدت یک ساعت در شبکۀ چهار پخش شده است. نقد این برنامه یک مثنوی هفتاد من کاغذ می‌خواهد. دکتر رضا پورحسین مدیر وقت شبکه چهار خودش طرح این برنامه را داده بود ولی توران ولی‌مراد تهیه کننده و مجری این برنامه آنقدر در فمینیسم بازی افراط کرد که چندین اخطار از خود پورحسین گرفت و عاقبت در شهریور 1387 برکنار شد. اما این برنامه همچنان هر روز به کار خود ادامه می‌دهد، برنامه‌ای که کمتر از یک درصد مهمانان خود را از علمای دین انتخاب کرده است. آیا همه حق دارند دربارۀ حقوق زن سخن بگویند جز خداوند متعال و نمایندگان او؟!

جنگ تنها عرصۀ فتح نشده‌ای بود که فمینیست‌ها نمی‌توانستند به حریم آن تجاوز کنند. اما پس از چاپ کتاب دا گویا این عرصه نیز به دست آنها فتح شد. حالا دیگر در فیلمی همچون روزهای زندگی/ پرویز شیخ‌طادی هم وقتی زمان حملۀ عراق می‌رسد مردان فرار می‌کنند و زنان می‌مانند! یادم افتاد توران ولی‌مراد در همان برنامۀ اردیبهشت چیزی از حقوق مردان باقی نگذاشت که مال خود و طایفۀ نسوان نکرده باشد. او حتی یک نوبت در برنامه گفته بود: «هر رزمنده‌ای که در جبهه‌ها بود ریپِرزنت (نماینده یا معرّف) سه زن بود؛ مادر، خواهر و همسر او.» به عبارت دیگر او می‌خواست بگوید مردانی که به جبهه رفته‌اند باید شکرگزار این زنان باشند که می‌توانستند سلیطه بازی دربیاورند و نگذارند او به جبهه برود!! و باز هم یادم افتاد آن سخنی که از شهید چمران نقل است که فرمود: وقتی شیپورهای جنگ در راه خدا نواخته شود مرد از نامرد شناخته می‌شود.

حتی در روز میلاد امیر المؤمنین(ع) از فیلم‌های فمینیستی خلاص نداریم

این وضعیت آشفته حتی در روز میلاد حضرت علی(ع) در سیزدهم رجب نیز دست از سر مخاطبان سیما برنمی‌دارد. بنده از سال 1387 به این وضع مشکوک شدم و در سال 1388 شروع به فیش‌برداری کردم و نتیجه را به مدیر گروه تأمین برنامه شبکه اول اطلاع دادم که این حجم فیلم فمینیستی در حوالی 13 رجب و قبل و بعد آن تصادفی نیست. ذیلاً یک نمونه از نمایش فیلم‌های داستانی را در تلویزیون در روز مبارک سیزدهم ماه رجب سه سال قبل، مرور می‌کنیم.

تلویزیون در حوالی دوشنبه 13 رجب 1430 ، برابر با 15 تیر 1388

شنبه 13 تیر: شبکه اول صبح شنبه، تله فیلم همان روز/ علیرضا امینی را پخش کرد بر مبنای فیلمنامۀ اصغر عبداللهی و بازی پولاد کیمیایی و لیلا اوتادی؛ فیلمی در موضوع طلاق از آن نوعی که زن در آن مظلوم است و مرد ظالم.

یکشنبه 14 تیر: صبح یکشنبه تله فیلم پرستار/ علیرضا سبزواری (نوشتۀ اصغر عبداللهی) با بازی آتنه فقیه نصیری و امید زندگانی از شبکه اول پخش می‌شود. مردی که با شغل پرستاریِ نامزدش مخالف است و پس از آنکه زن به دلیل کارش دو نوبت نتوانست در مجلس خواستگاری حاضر شود می‌خواهد قرار نامزدی را به هم بزند که از قضا و اتفاقاً خودش از بلندی به زیر افتاده و به همان بیمارستان برده می‌شود! نهایتاً او و خانواده‌اش می‌فهمند که پرستاری یک شغل پرمنفعت است و لذا وصلت دوباره سرمی‌گیرد. این فیلم بنا به گفتۀ کارگردانش تاکنون بیست نوبت از تلویزیون پخش شده است. فیلم در واقع این حقیقت شرعی را که زن برای خروج از منزل و برای پرداختن به هر شغلی بایست از شوهر خود اجازه بگیرد را منکر شده است. همچنانکه در فیلم به آهستگی/ مازیار میری (1384) وجود دارد، فیلمی که از برنامۀ سینما 4 نیز پخش شده است.

چهل روز بعد شکل صحیح این ماجرا، در یک تله فیلم آمریکایی به نام شبکه به هم ریخته (1996) Gridlock از شبکه دوم پخش شد. جیک خلبان بالگرد پلیس است. شبی که پدر و مادر همسرش مهمان او هستند جیک در یک مأموریت حساس مشغول کمک به دستگیری سارقان است. وقتی آخر شب به خانه می‌رسد زنش پس از یک مشاجره منزل او را ترک می‌گوید در حالیکه تلویزیون در همان وقت از شجاعت جیک در دستگیری سارقان خبر می‌دهد. مدتی بعد، زن به سبب وجود دزدان دیگری در یک ساختمان محبوس می‌شود و با اقدامات شجاعانۀ جیک نجات می‌یابد و از آن پس قدر شوهر خود را می‌داند.

دوشنبه 15 تیر، برابر با 13 رجب: صبح دوشنبه تله فیلم مرد/ سیروس الوند (1387)، از شبکه اول سیما پخش شد. فتاح (مسعود رایگان) پس از 22 سال عفو خورده و از زندان بیرون می‌آید. زنش فریبا (نسرین مقانلو) با یکی از دوستانش به نام امین (مجید مشیری) ازدواج کرده است. پسر فتاح که از اعمال پدرش سرافکنده است عاقبت به کمک یک دوست (رضا رویگری) می‌فهمد که پدر او بی‌گناه بوده و ضارب آن مقتول در واقع امین بوده که حالا با مادرش ازدواج کرده است! تنها مناسبت فیلم با سیزده رجب این بود که فتاح به مناسبت این عید عفو خورده و از زندان آزاد شده است. این فیلم سال گذشته با تبلیغات وسیع و با یک اسم دهان‌پر کن در عصر 13 رجب پخش شده بود. آیا هنر مردان این سرزمین آن است که جوانی‌شان را در زندان باشند و زندگی و حتی همسرشان به یغما برده شود؟

اما عصر دوشنبه 13 رجب منتظر بودیم که تلویزیون چه شاهکاری خواهد کرد. چشممان سفید شد از تماشای یک تله فیلم ضعیف کانادایی به نام خانوادۀ گمشده/ جان فاسانو (2007) که در آن زنی به نام والری با دختر دوازده سالۀ خود زندگی می‌کند و نامزدی به نام استیون دارد. در انتها می‌فهمیم استیون یک محمولۀ فوق سرّی قاچاق را بدون اطلاع در درون عروسک دخترک جاسازی کرده و ماجرای خواستگاری او از والری و مسافرت هوایی آنها در واقع بهانۀ جابجایی این محموله بوده است. نهایتاً استیون به زندان می‌افتد و این زن خلاص می‌شود! یک فیلم افسرده کننده که آدم را به این نتیجه می‌رساند که مردان واقعاً چه موجودات خبیثی هستند.

اما طبق اعلان روز قبل روزنامۀ جام‌جم (14ر4ر1388)، شبکه سوم قرار بود در این روز در ساعت 19 فیلم سینمایی هوو/ علیرضا داوودنژاد (1384) را پخش کند. این فیلم با بازی رضا عطاران ماجرای ذلت مردی را حکایت می‌کند که پنهانی همسر دوم اختیار کرده است. شاید علت عدم پخش این فیلم آن بوده باشد که شبکه پنجم این فیلم را در سوم تیر پخش کرده بود.

سه‌شنبه 16 تیر: به علت گرد و غبار شدید هوا، دولت امروز و فردا را تعطیل کرده است. صبح شبکه اول تله فیلم تهوع‌آور و مزخرف کابوس/ سیروس مقدم (1386) را برای نوبت سوم پخش کرد. مهراوه شریفی‌نیا زنی است که دچار کابوس شده و به لطف شوهر مهربانش (امین زندگانی) تحت درمان یک روانپزشک است. او مکرراً زنی را مشابه خود می‌بیند. اما نهایتاً به لطف یک زن دیگر منکشف می‌شود که شوهر او همسر دوم گرفته و برای طلاق و نپرداختن مهریه پانصد سکه‌ای و گرفتن حضانت فرزند، زنی را دقیقاً مشابه و هم‌لباس او می‌فرستد تا او را به حد جنون برساند. در انتها همین پاپوش برای زن دوم نیز دوخته می‌شود!

تلویزیون مبلّغ کفریات فمینیسم شده است

آیا ارباب تلویزیون برای سیزدهم رجب فیلمی در فضیلت مردان ندارند که نمایش دهند یا حداقل فیلمی که مردان در آن مجرم و ضد قهرمان نباشند؟ آیا کافی نیست که ماهانه چند فیلم و سریال از این قسم کفریات فمینیسمی از تلویزیون پخش می‌شود؟ آیا در روز میلاد حضرت علی(ع) نیز ما باید سرمان را پایین بیاندازیم و به سبب این فیلم‌ها از خانواده‌مان خجالت بکشیم؟! یا اینکه عطای تلویزیون را به لقایش ببخشیم؟

دوشنبه 13 رجب امسال با پانزدهم خرداد مقارن شده بود و خدا را شکر از نمایش کمدی‌های یهودی خلاص شده بودیم. اما فمینیسم گویا که جزء لاینفک سیما شده است. شبکۀ چهار در ساعت 21 فیلمی با نام قصۀ سیمین به کارگردانی رضا کمالی پخش کرد که بنده در منزل پدر عیال به ناچار همچون دیگران آن را تماشا کردم. سیمین (بهنوش طباطبایی) از شهرستان به دنبال پس از سال‌ها نامزدش داوود (امیر حسین صدیق) را در تهران می‌یابد و در آزمایشگاه او مشغول به کار می‌شود. اما داوود او را به خاطر نمی‌آورد و حتی نام خود را نیز به حسام تغییر داده است. در فلاش‌بک معلوم می‌شود که داوود بر اثر ریزش کوه در جاده ضربۀ مغزی شده و فراموشی گرفته است. سیمین حاضر است که با او ازدواج کند ولی داوود از یک زن شرور خواستگاری می‌کند. لذا سیمین تهران را ترک کرده، داوود را که دیرهنگام قدر او را شناخته است با دردها و ذهنیات خود تنها می‌گذارد. مرثیه‌ای در مظلومیت زنان و مردی که حتی خوب و بد را نمی‌شناسد.

آفات تبلیغ فمینیسم در تلویزیون

سریال وقیح و مشمئز کنندۀ پدر سالار/ اکبر خواجویی (1372) در این روزها از یکی از شبکه‌های دیجیتال تلویزیون پخش می‌شود. آیا علی اکبر محلوجیان که سریال پرایراد زیرتیغ را نیز نوشته است حتی یک صفحه دربارۀ حقوق اسلامی مطالعه کرده است؟ آیا قرآن شوهر را قیّم زن و مدیر خانواده نکرده است؟ (نگا. تفسیر المیزان در ذیل مبارکۀ «الرجالُ قوّامون علی النساء» ـ سورۀ نساء /34) آیا به سبب یک بی‌نماز باید در مسجد را بست؟! هیچ فکر کرده‌اید که فرزندان در یک خانوادۀ زن‌سالار چگونه رشد می‌کنند؟ پسرانی ترسو و نازک نارنجی که حتی صدایشان نیز زنانه است، و از آن سو دخترانی وقیح و بی‌حیا که اگر مواظب نباشید ممکن است درسته آدم را ببلعند.

زمانی بود که به برخی مردان زن ذلیل می‌گفتند. اما از حدود پانزده سال پیش به سبب ازدیاد خانواده‌های زن‌سالار، این اصطلاح کم‌کم از زبان مردم حذف شد. آمار کثیر خانواده‌های زن‌سالاری در جامعه، بسیار نگران کننده است. آیا فکر کرده‌اید اگر خدای ناکرده جنگ دیگری در این مملکت رخ دهد چه خواهد شد؟ نه این زنان اجازه می‌دهند تا شوهرانشان از خدمت آنها مرخص و به جهاد در راه خدا قیام کنند و نه پسران آنها جربزۀ جنگیدن دارند.

چه کسانی در شوراهای تصویب فیلمنامه ساخت این فیلم‌ها را تصویب می‌کنند؟ آیا آنها نمی‌دانند این فیلم‌های فمینیستی بحران‌زا هستند و به بنیان خانواده‌های ایرانی آسیب می‌رسانند. اصل دهم قانون اساسی در مورد خانواده و لزوم پاسداری از قداست آن و حفظ این نهاد مقدس است. آیا قانونی بالاتر از این اصل در ابتدای قانون اساسی داریم که ارباب تلویزیون مکرراً آن را نقض می‌کنند؟ متن اصل دهم این است: «از آنجا كه خانواده واحد بنيادي جامعه اسلامي است، همه قوانين و مقررات و برنامه‌ريزي‌هاي مربوط بايد در جهت آسان كردن تشكيل خانواده، پاسداري از قداست آن و استواري روابط خانوادگي بر پايه حقوق و اخلاق اسلامي باشد».

قبلاً انتقاد به تلویزیون به سبب پخش فیلم‌های سمبولیک یهودی بود (که خود مبحث جداگانه و دامنه‌داری است و ما إن شاء الله به آن خواهیم پرداخت). اما حالا شیوع عقاید کفرآمیز فمینیسم از طریق رسانه ملی مسئله بسیار مهم‌تری است. اگر آن را فقط خواص درک می‌کردند این فمینیسم‌بازی‌ها را عوام به راحتی می‌فهمند و متأسفانه بر آنها اثر مستقیم و سریع می‌گذارد. لهذا اکنون باید مارادونا را رها کرده و غضنفر را بچسبیم که مرتباً به دروازۀ خودی گل می‌زند! مقصودم از غضنفر هر کسی است که در این سلسله مراتبِ نگارش، تصویب، تولید و نمایش این فیلم‌های کثیر فمینیستی آگاهانه یا ناآگاهانه دخیل است.

[protected]

Test

[/protected]