باسمه تعالی

در مقاله چند روز پیش درباره کودتای ترکیه نوشته بودم که برای دولت ترکیه مسلم است که آمریکا و ناتو در طرح‌ریزی کودتا نقش داشته‌اند. البته مدت زیادی است که مشخص بود که از نظر آمریکا شخص اردوغان یک مهره سوخته است و سیاستهای منطقه‌ای آمریکا نیز با منافع ترکیه در تضاد است. اما اقدام‌های اخیر آمریکا و اروپا جای هیچ شکی را برای رهبران ترکیه باقی نگذاشت که همراهی بیشتر از این با آمریکا به نفع ترکیه نیست.

پس از کودتا دولت ترکیه بر نقش فتح‌الله گولن در طرح کودتا تاکید داشت و از آمریکا درخواست استرداد او را داشت. آمریکایی ها هم چنین وانمود کردند که هنوز تقاضای رسمی از طرف دولت ترکیه و مدارک قابل بررسی برای آن‌ها ارسال نشده است و پس از بررسی مدارک در مورد استرداد این شخص تصمیم میگیرند. در اینکه مافیای گولن توسط سیا مدیریت و هدایت میشود، شکی نیست و مدارک زیادی در این‌باره وجود دارد. تقاضای استرداد هم چیز جدیدی نیست، بلکه دولت ترکیه از حدود سال ۲۰۰۹ چنین تقاضایی را داشته است و جوابی از طرف آمریکا داده نشده است. خود همین حکایت از این دارد که این شخص و مافیای او تحت حمایت آمریکا بوده‌اند. تنها اتفاقی که پس از کودتا افتاد، این بود که رهبران ترکیه به صراحت آمریکا را تهدید کردند که ادامه رابطه استراتژیک بدون تحویل این فرد و دست برداشتن از تحریک اغتشاش در ترکیه، عملی نیست.

البته شخصاً انتظار این را ندارم که آمریکا چنین کاری بکند، چون پس از زمانی که تقاضای رسمی ترکیه دوباره ارسال شود، حدود ۲ سال طول میکشد تا مراحل قانونی بررسی آن و اخذ تصمیم استرداد اتخاذ شود. در این مدت یا گولن خواهد مرد و یا دولت کنونی ترکیه عوض خواهد شد.

یکی از خبرهای روزهای اخیر این بود که ۴۲ هلی‌کوپتر از پایگاه اینجرلیک گم شده است. ظاهراً بعضی هلی‌کوپترهایی که در کودتا نقش داشته‌اند، از این پایگاه پرواز کرده اند. این خود نشانه دیگری از نقش ناتو و آمریکا در سازماندهی کودتا است. چون کنترل این این پایگاه عملاً در دست ناتو است. اولین عکس‌العمل دولت هم این بود که برق پایگاه را برای مدتی قطع کند تا ادامه پروازها عملی نباشد.

جنگ روانی غربیها برای کمک به کودتا

نشانه دیگر از تلاش غربیها برای موفقیت کودتا، جنگ روانی بود که از شروع کودتا راه انداختند. در همان ساعات اولیه کودتا، خبرگزاریهای غربی شروع کردند به پخش خبر فرار اردوغان به آلمان و تقاضای پناهندگی از آنها. ظاهراً خبرگزاریهای استعماری داخل ایران هم قرار بود که خبر فرار اردوغان به ایران و پس از آن به قطر را پخش کنند، که خوشبختانه شورای امنیت ملی هشدارهای لازم به آن‌ها را جهت فاصله گرفتن از پروپاگاندای غربیها میدهد. قصد غربیها از پخش این قبیل شایعات این بود که هر قشری از مردم ترکیه که به خبرگزاریهای مختلف رجوع کنند، موفقیت کودتا را قطعی فرض کنند و از حضور در خیابانها و دفاع در مقابل آن ناامید شوند.

با مقاومت مردم در خیابانها و دستگیر نشدن اردوغان، وقتی که معلوم شد کودتا موفق نخواهد بود، آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی به منظور کنترل خسارت، پشتیبانی خود را از دموکراسی درترکیه اعلام کردند. اما این پایان جنگ روانی آن‌ها برعلیه دولت ترکیه نبود.

اگر به فرض یک حادثه تروریستی در غرب رخ دهد و کسی بخواهد سازمانهای اطلاعاتی غربی را مسئول آن معرفی کند، غربیها و حتی غربزده‌های ایرانی، با چنین فرضیاتی به عنوان توهم توطئه و یا Conspiracy Theory برخورد میکنند. اما خود خبرگزاری های غربی تأکید زیادی بر این داشتند که اردوغان خودش این کودتا را به راه انداخته تا بتواند با مخالفان خود تسویه حساب کرده، قدرت را قبضه کند. خود چنین فرضی یک توهم توطئه است که قابل اثبات نیست. اما همین شایعه از طرف همانهایی پخش میشود که دیگران را به توهم توطئه متهم میکنند.

بعد از آن هم سعی میکنند که با تیترهایی از قبیل موارد ذیل، اردوغان را یک دیکتاتور که باید از شرش راحت شد، نشان دهند:

  • سایت تلگراف: رئیس جمهور ترکیه میگوید که او فقط اختیاراتی در حد هیتلر را طلب میکند.
  • یک مقام اروپایی: لیست افراد تصفیه شده قبل از کودتا تنظیم شده بود.
  • اخراج تمام روسای دانشگاهها و ۲۱ هزار معلم مدرسه‌ها خصوصی در ترکیه در شرایطی که رهبران ترکیه انتظار تکرار کودتا، البته با شدت و خشونت خیلی بیشتر، را انتظار دارند، دستگیری ۳ هزار نفر از عوامل کودتا و اخراج همدستان آن‌ها از دادگستری و پلیس، قابل توجیه است و آمار خیلی پایینی محسوب میشود.
  • انتقاد عفو بین‌الملل از سرکوب در ترکیه
  • افشاگری جدید ویکی‌لیکس علیه رئیس‌جمهور ترکیه
  • افشای تصاویر زندگی تجملی اردوغان و همسرش

همه این مطالب حاکی از این است که عزم غرب برای سرنگونی اردوغان و به هرج‌و‌مرج کشاندن ترکیه جزم شده است. بنابراین احتمال اینکه ارتش دوباره دست به کودتا بزند، وجود دارد. حوادث پس از کودتا و مقاومت مردم در برابر آن، نشان داد که احتمال پیروزی ساده کودتا وجود ندارد. بنابراین کودتاگران یا با خونریزی و سرکوبگری شدید قادر خواهند بود قدرت را بدست بگیرند، ویا اقدام به کودتا کشور را به ورطه جنگ داخلی خواهد کشاند. در هر کدام از این شرایط پیشبرد برنامه تغییر نقشه خاورمیانه برای غربیها آسانتر خواهد بود.

اما نکته قابل توجه این است که رسانه‌های وابسته به استعمار در ایران نیز پروپاگاندای غربیها را منعکس کرده و همان خط تبلیغاتی غربیها را دنبال میکنند. در حالی که برای آن‌ها واضح است که چیزی به نام رسانه آزاد در غرب وجود ندارد و هر خبری که در رسانه‌های غربی پخش میشود، اهداف خاص خود آن‌ها را دنبال میکند.

اگر اردوغان موفق به سرکوب توطئه شود، چه میشود؟

با توجه به اینکه مردم ترکیه نشان داده‌اند که دیگر به سیستم لائیک علاقه‌ای ندارند و از دولت منتخب خود حمایت میکنند، احتمال زیادی وجود دارد که اردوغان، با همه سختی‌هایی که پیش رو دارد، بتواند عوامل وابسته به ناتو و سیا را سرکوب کند و پیروز این میدان باشد. البته نباید انتظار داشت که در چنین صورتی ترکیه همان توان نظامی و سیاسی قبلی را دارا باشد. چون برکنار کردن بخش مهمی از فرماندهان نظامی باعث خواهد شد که ارتش این کشور توان عملیاتی موجود را از دست بدهد. ناآرامی و اغتشاش نیز باعث از بین رفتن صنعت توریسم و تجارت خواهد شد.

اما بهرحال اردوغان، و یا هر دولت دیگری در ترکیه، به تعامل با اروپا و آمریکا هنوز نیاز دارد و ممکن است که آمریکا شرط ادامه همکاری با ترکیه را این قرار دهد که در آینده توان نظامی ترکیه در جهت مقابله با ایران و متحدانش استفاده شود.

جان کری، وزیر خارجه آمریکا، چنین گفته بود که عضویت ترکیه در ناتو ممکن است تعلیق شود. البته او سرکوب مخالفان را بهانه کرده بود که واضحا حرف بیربطی است. چون شواهد زیادی بر دخالت ناتو در کودتای اخیر وجود دارد و حضور نیروهای ناتو در ترکیه، در شرایطی که دولت ترکیه به آن به عنوان تهدید نگاه کند، عملی نیست. خروج ترکیه از ناتو دست این کشور را در ماجراجویی در منطقه خاورمیانه بازتر میکند. چون حضور در ناتو باعث می‌شود که برای هر حرکت نظامی، اول تاییدیه دیگر اعضا را اخذ کند. اکثر کشورهای اروپایی هم در آستانه ورشکستگی هستند و توان پشتیبانی چنین تحرکات نظامی را ندارند و افکار عمومی این کشورها نیز اجازه این کار را به آنها نمیدهد.

سیاست ایران در قبال این تحولات باید چگونه باشد؟

هر چند که اردوغان به کرات کینه و نفرت خود را از ایران نشان داده، سقوط او به پیشبرد نقشه های آمریکا کمک میکند. از طرف دیگر روی دولت او و یا هر دولت دیگر بعدی در ترکیه، نمیشود به عنوان یک شریک استراتژیک حساب کرد. چون آنها در نهایت ایران را رقیب خود میدانند و نه شریک. همین مطلب در مورد روسیه نیز صادق است. در مقاله دیگری درباره اینکه چرا روسیه نمیتواند روی ایران به عنوان شریک استراتژیک حساب کند، توضیح داده‌ام. توافق های اخیر روسیه با اسرائیل و آمریکا در عدم مداخله در طرح استقلال کردستان، نشان از این دارد که همکاری ایران با این کشور، حتی در میدان سوریه شکننده و غیر پایدار خواهد بود.

بنابراین امیدوارم هر چه زودتر در ایران دولتی سر کار بیاید که در عرصه سیاست مستقلانه و غیر منفعل عمل کند. مسائلی که پیش روی ایران قرار دارد، مسائلی نیست که بشود آنها را روی میز مذاکره و با معامله حل کرد.