باسمه تعالی

در طی سالیان گذشته موضوع سوریه و اینکه سرنوشت نبرد در سوریه چه خواهد بود، در همه جا و از جمله همین وبلاگ مورد بحث بوده است. بخشی از آنچه توسط طرفین این ماجرا گفته می‌شود یا پروپاگاندا است ، یا رجزخوانی و یا جنگ روانی؛ و کمتر تحلیل کارشناسی ارائه میشود. یکی از اخبار روزهای گذشته این بود که ارتش روسیه روز پنج‌شنبه گذشته رسما اعلام کرد که اطلاعات موثقی بدست آورده است که ارتش ترکیه درحال آماده شدن برای دخالت نظامی در سوریه است. عربستان هم آمادگی خود را برای شرکت در ائتلاف برای حمله به سوریه، به بهانه مبارزه با داعش، اعلام کرد.

شبکه سی.ان.ان به نقل از دو منبع آگاهِ سعودی از برنامه ریزی عربستان برای آموزش نظامی 150 هزار نیروی نظامی جهت دخالت نظامی در سوریه در چارچوب مبارزه با داعش خبر داد. بخش اعظمِ 150 هزار نیروی نظامی، سعودی خواهند بود و شماری از آنان نیز مصری ها، سودانی ها و اردنی هایی خواهند بود که در عربستان زندگی می کنند. در این میان، مغرب، ترکیه، کویت، بحرین، امارات و قطر نیز متعهد شدند که در این چارچوب، نیروی نظامی در اختیار عربستان بگذارند. عربستان و ترکیه نیز از دو هفته پیش، افسرانی را منصوب کردند تا فرماندهی نیروهای مشترکی که از طریق ترکیه وارد شمال سوریه می شوند را به عهده گیرند. در این عملیات، نام کشورهایی از آسیا نیز به چشم می خورَد که از میان آن ها می توان به مالزی، اندونزی و برونئی اشاره کرد.

موفقیت ۳ روز پیش ارتش سوریه و متحدانش در رفع محاصره نُبل و الزهرا منجر به قطع راههای مواصلاتی معارضان به ترکیه شد. این پیروزی قطعاً روحیه ارتش سوریه را بالا خواهد برد و مردمی که در کمک به رژیم سوریه دچار تردید بودند، تشویق خواهند شد که خود را با نظام همسو کرده و همین مطلب به موفقیت‌های آتی این رژیم کمک خواهد کرد. البته توقع اینکه نظام سوریه، که در حال حاضر به روایتی فقط بر ۳۰ درصد سرزمین تسلط دارد، بتواند صددرصد آنرا دوباره به زیر سلطه درآورد، چندان بجا نیست. کردستان مستقل عملاً تشکیل شده است و بخشهایی از سرزمین سوریه، حتی قسمتهایی که بطور تاریخی کردنشین نبوده، الان تحت اختیار کردها است وبعید است بشود آنرا پس گرفت. فرانسه و آمریکا کمکهای زیادی را در هفته‌های اخیر به کردها کرده‌اند. شکافهای اجتماعی ایجاد شده در جریان این جنگ داخلی به‌قدری عمیق بوده که بعید است بشود بخشهایی دیگر از سوریه را دوباره تحت یک حکومت واحد اداره کرد. حداقل این است که یکپارچگی سرزمینی سوریه در یک یا دو نسل آینده با چالشهایی روبروخواهد بود.

کشورهایی که عضو ائتلاف عربستان هستند، در این ۵ سال هر آنچه را که در توان داشتند بکار بستند تا بشار اسد و رژیم او را ساقط کنند. اگر رژیم سوریه به نقطه‌ای برسد که دیگر نشود آنرا ساقط کرد، طبعا از هر فرصتی برای انتقام گرفتن استفاده خواهد کرد. بنابراین این حکومتها خود را ناگزیر از این می‌بینند که قبل از اینکه به قول معروف کار از کار بگذرد، دست به کار شوند و جلوی موفقیت کامل رژیم سوریه را بگیرند.

احتمال زیادی دارد که این برنامه آن‌ها به شکست منجر شود، چون نیروهای معارضی که توسط آن‌ها آموزش دیده و تجهیز شده اند، تلفات سنگینی را متحمل شده‌اند و مردم عادی هم از نظر روانی تحمل درگیری بیش از این را ندارند.

اما نکته قابل بررسی این است که آمریکا و عربستان و دیگر کشورهای همسو، نه فقط به این دلیل که چاره دیگری ندارند، بلکه به این دلیل که به موفقیت این طرح امید دارند، طرح حمله را دنبال میکنند. شاید در این میان عواملی وجود دارد که رقیب آنرا در معادلات خود به حساب نباورده است.

روسیه اخیراً در صحنه عمل نشان داده است که عزم جدی در دفاع از رژیم سوریه، در محدوده حاکمیت فعلی آن، دارد. ارسال هواپیماهای جنگی SU-35S به سوریه حرکتی سمبلیک برای نشان دادن این عزم است. به علاوه روسیه چشم خود را بر تحولات مناطق کردنشین بسته است. احداث فرودگاه نظامی آمریکایی ها در رمیلان در مناطق کردنشین سوریه و حضور نظامی آنها شاهد خوبی بر این مطلب است. در مقابل ترکیه که با استقلال کردستان مواجه شده است، دریافته که این استقلال به گسترش درگیری و جنگ داخلی در خاک ترکیه منجر خواهد شد. در رسانه‌های ایرانی خبری از مناطق درگیری درترکیه و عکسها و فیلمهای تیراندازی سربازان ترک به مردم منتشر نمیشود، اما بعضی از این صحنه‌ها به قدری مرگبار است که می‌شود آنرا به جای صحنه‌های درگیری در سوریه جا زد. بنابراین ترکیه ترجیح میدهد با تلاش برای سقوط رژیم بشار اسد، صحنه بازی را عوض کند و در صورت امکان یا جلوی تشکیل کردستان مستقل را بگیرد و یا به نحوی شرایط را پیش ببرد که این درگیری‌ها به داخل ترکیه بیش از این سرایت نکند.

اما ترکیه و متحدانش قطعاً میدانند که ادامه این طرح آن‌ها به درگیری با روسیه و ایران و محتملا گسترش درگیری به دیگر مناطق جهان خواهد شد. در خبرهای ایران دیدم که محسن رضایی چنین اظهار کرده بود که:

در چنین شرایطی، برخورد روسیه، ترکیه، عربستان و سوریه با یکدیگر و پس از آن هم با ورود امریکا ، یک جنگ بزرگ منطقه ای، محتمل است.

بی تردید با چنین حرکتی از سوی دولت سعودی که دیوانه‌وار به هر اقدامی دست می‌زند،کل منطقه از جمله عربستان در آتش خواهد سوخت که البته ایران از آن دور خواهد بود.

شخصاً فکر نمیکنم روی جمله آخر بشود حساب کرد. چون وقتی درگیری مستقیمی بین نیروهای روسیه و عربستان و ترکیه پیش بیاید، قطعاً آمریکا و بعضی از دیگر کشورهای غربی نیز بالاجبار وارد این درگیری خواهند شد و بنابراین باید انتظار یک جنگ جهانی تمام‌عیار را داشت. در چنین شرایطی ایران نه میتواند کنار صحنه بنشیند و فقط تماشاچی باشد و نه چنین کاری درست است.