آیا میشود درباره کروی بودن زمین و اندازه آن شک کرد؟
تاریخ نشر:باسمه تعالی
تصور عموم این است که علوم جدید صدها سال است که نه تنها توانسته حکم نهایی در مورد کروی بودن زمین و اندازه آن را صادر کند و به تمام سئوالات بشر در این زمینه پاسخ دهد، بلکه دانشمندان فیزیک آنقدر مسئله برای حل کردن پیدا نمیکنند که دیگر باید فکر خود را به نحوه شکل گیری و حرکت کهکشانها مشغول کنند و با نظریه پردازی درباره ابر ریسمانها (String Theory) و Big Bang در چگونگی شروع و شکل گیری عالم وجود بحث کنند. هرچند اصل نظریه پردازی درباره شروع خلقت کار ناپسندی نیست، اما فرصت طلبی مجامع علمی غربی و به تبع آن محققین فیزیک نظری در ارائه تصویری اغراق آمیز از آنچه که واقعا میشود به عنوان دانسته های بشر فرض کرد، را نیز نباید از نظر دور داشت. قبلا هم در چند مقاله سعی کرده ام که بعضی از مطالبی را که علوم روز جوابی برای آن ندارند، را مطرح کنم و آنها را با برچسب "محدودیت علم بشر" مشخص کرده ام و قصد دارم این سری مقالات را انشاءالله ادامه دهم تا بشود تصویر روشنتری از آنچه که واقعا میشود جزء دانسته های بشر به حساب آورد، داشته باشیم.
در اینجا نمیخواهم ادعا کنم که طرفدار نظریه صاف بودن زمین هستم. اما واقعیت این است که سئوالات بسیاری وجود دارد که روایت علوم جدید از هندسه زمین و منظومه شمسی از پاسخ دادن به آنها عاجز است و تنها کاری که محققین فیزیک در این باره میتوانند بکنند، این است که روی خود را برگردانند و اصلا به روی خود نیاورند که چنین چیزی را شنیده اند. همین سئوالات بیجواب باعث شده است که افرادی در روایت موجود علمی شک کنند و با ارائه نظریه های دیگر به دنبال پیدا کردن مدلی باشند که بتواند جوابی برای آن سئوالات داشته باشد. عنوانی عمومی که اینگونه نظریه پردازان دگراندیش را با آن خطاب میکنند، flat-earther است که تا حدودی تمسخرآمیز نیز هست.
در بین آنها افراد مختلفی را میتوانید بیابید. کسانی هستند که از بعد فلسفی و یا مذهبی نمیتوانند گرد بودن زمین را باور کنند. دیگرانی هم هستند که افرادی شکاک هستند که هیچ چیزی از روایتهای تمدن موجود را نمیتوانند باور کنند و هرآنچه که موسسات علمی صاحب نام دنیا میگویند را دروغ و تبلیغات میدانند. البته آنچه که موجب تحریک این افراد شکاک شده، حجم عظیم دروغهایی است که به عنوان یافته های علمی جهت مصرف عموم پخش میشود و در ادامه بحث به بخشی از آنها خواهیم پرداخت. اما افراد محققی هم هستند که واقعا سعی دارند نظریه های کاملتری ارائه کنند که بتواند پاسخی برای سئوالات بیجواب داشته باشد. بنابراین همه آنها را نمیشود به یک چوب راند و نسبت به اظهاراتشان بیتفاوت بود و یا با تمسخر آنرا پاسخ داد.
بحث را از اینجا شروع کنیم که چقدر روی اعتبار روایات موجود علمی میشود واقعا حساب کرد
اساسا علم تجربی توان حکم دادن درباره حقیقت اشیاء را ندارد و فقط میتواند نتایج مشاهدات و اندازه گیری های خود را گزارش کند. به علاوه روشها و ابزارهای اندازه گیری موجود در دست بشر به اندازه کافی پیشرفته نیست که در صحت آن نشود تردید کرد. بارها در سالهای اخیر شاهد مواردی بودم که نتایج تحقیقات علمی با بررسی و دقت بیشتر بی اعتبار معرفی شده است. مثلا چندی پیش یک گروه تحقیقاتی اعلام کرد که توانسته در آزمایشگاه سرعت نوترینوها را در شرایط خاصی به بیش از 300 هزار کیلومتر بر ثانیه برساند. بعدا معلوم شد که دستگاههای اندازه گیری آنها کالیبره نبوده است.
مطلب فوق به این معنی است که حتی به فرض اینکه همه مشاهدات گزارش شده توسط سازمانهای علمی مطرح صادقانه باشد، فقط میتوانیم برای تحلیل آن نظریه پردازی کرده و مدل هایی را بسازیم که بتواند در عرصه عملی کاربرد داشته باشد. اما اینکه بخواهیم ادعا کنیم که مدل های ساخته ذهن ما همان حقیقتی است که در جهان خارج وجود دارد، کار راحتی نیست. مثلا اگر مشاهده میکنیم که ماهواره ای را به مدار زمین فرستادیم و همه چیز مطابق مدل کاربردی ما قابل پیش بینی بود، میتوانیم آن مدل را از جنبه کاربردی معتبر بدانیم و فقط احتمال اینکه چنین مدلی درست مطابق حقیقت خارجی باشد را بدهیم. اما نمیتوانیم چنین حکم کنیم که "این است و جز این نیست". شاید برآیند چند پدیده پیچیده با هم این باشد که حقیقت خارجی را به شکل خاصی مشاهده کنیم.
قرآن در این زمینه چه حکم میکند؟
با ابزار علم تجربی میشود پدیده ها را مشاهده کرد. اما برای اینکه از روی مشاهدات بتوانیم در مورد حقیقت پدیده ها نظر بدهیم، به ابزار منطق و فلسفه و به تعبیری متافیزیک نیاز داریم. فلسفه نیز بدون وحی توان صدور حکم نهایی در مورد حقیقت اشیاء را ندارد. بسیاری از بحثهای فلسفی با فرض قبول مقدماتی شروع میشود که اگر در آن مقدمات شک کنیم، همه نتایج بحث بی اعتبار خواهد بود. بنابراین در حین چنین بحثهایی باید همیشه آنچه را که در قرآن به عنوان وحی الهی گفته شده، در نظر داشته باشیم. قرآن در سوره نباء آیه 20 چنین میفرماید:
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا
قرآن در تشریح قیامت میفرماید که با وقوع قیامت، کوهها حرکت خواهد کرد و تنها در آن موقع است که خواهید یافت که از همان اول کوهها در جایی که فرض میکردید نبودند و مشاهده کوهها در آنجایی که بودند، از اول سرابی بیش نبود. برداشت من از این آیه این است که ما باید در نتیجه گیری نهایی از مشاهدات تجربی خود عجله نکنیم و اعتبار مدلهایی که توسعه میدهیم را فقط در محدوده ای که در کاربردهای عملی بشود آنرا بکار برد، بدانیم. شناخت حقیقت اشیاء کار ساده ای نیست. خود قرآن در آیه 185 سوره اعراف انسان را به نظریه پردازی در شناخت حقیقت اشیاء و به تعبیر قرآن ملکوت آنها تشویق کرده است و راه را برای اینکه انسان به آن پی ببرد را باز دانسته است. همانطور که در جای دیگر (انعام 75) ابراهیم را از کسانی دانسته که به ملکوت اشیاء پی برده اند.
أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ
بنابراین نباید به محض اینکه یک تئوری توانست برای چند سئوال پاسخی ارائه کند، حکم نهایی را صادر کنیم و ادعا کنیم که هیچ تئوری دیگری نمیتوان ارائه کرد که به همان اندازه در تحلیل پدیده ها توانا باشد. هر مدلی را که قبول کنیم، میتواند بخشی از پدیده ها را تحلیل کند و چند سئوال دیگر را بیجواب بگذارد. فرض کروی بودن زمین و محاسبه ای که از اندازه آن داریم، از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه مقاله چند مورد از این سئوالات را خواهم آورد. به علاوه همیشه این امکان وجود دارد که بشود مدلهای دیگری را توسعه داد که در آن درست به همان جوابهای مدل موجود برسیم و مدل جدید بتواند به آن سئوالات بیجواب نیز پاسخ دهد.
اما آنچه که مسئله را سخت میکند این است که بسیاری از مشاهدات گزارش شده علمی دروغ و تبلیغات است و هیچکدام آنرا بدون راستی آزمایی نمیشود قبول کرد.
چه سئوالاتی را مدل مطرح کروی بودن زمین قادر به پاسخ دادن نیست؟
اول: صاف بودن افق
چندی پیش عکسی از قله دماوند دیدم که از فراز کوه کرکس گرفته شده بود. بین این دو قله حدود 280 کیلومتر فاصله است. ارتفاع دماوند از سطح دریا 5671 متر و ارتفاع کرکس حدود 3900 متر است. ظاهرا برای بعضی این سئوال پیش آمده بود که چطور ممکن است با توجه به کروی بودن زمین، قله دماوند از فراز کرکس قابل رویت باشد و این وبلاگ سعی کرده بود که پاسخی برای آن ارائه کند. با یک محاسبه مثلثاتی ساده چنین محاسبه کرده بود که برآمدگی زمین بر اساس مدل کروی بودن موجود زمین باید حدود 1500 متر باشد که این رقم از ارتفاع هر دو قله کمتر است و بنابراین مانعی در رویت بین این دو نخواهد بود.
R(1-cos ø/2 ) = 6370 ( 1- cos 1.25 ) ≈ 1500 meters
اما چیزی که جوابی برای آن ارائه نکرده بود این بود که اگر واقعا 1500 متر برآمدگی بین این دو قله باشد، باید در عکس زیر این برآمدگی قابل مشاهده باشد. اما چنانکه عکس نشان میدهد تمام مسافت 280 کیلومتر بین این دو قله کاملا صاف به نظر می آید.
اگر تا کنون تجربه شخصی از مشاهده افق در فاصله دور داشته باشید، آنرا مشابه عکس های افق ذیل مشاهده کرده اید.
شخصا این را تجربه کرده ام که وقتی با هواپیما از بندرعباس در جنوب ایران پرواز کنیم، وقتی هواپیما اوج بگیرد، در هوای صاف میتوان قله دماوند را دید. در حالیکه مطابق نظریه موجود کروی بودن زمین باید برآمدگی زمین بین بندرعباس و قله دماوند حدود 23 کیلومتر باشد. اما از دید ناظر در هواپیما تمام این مسافت صاف دیده میشود. مطابق شکل زیر اگر بخواهیم حداکثر فاصله ای را که از هواپیما در ارتفاع 10 کیلومتری بشود قله ای به ارتفاع 6 کیلومتری را دید، باید خط مستقیم بین این دو را بر انحنای زمین مماس کنیم. در این صورت حداکثر فاصله دید نمیتواند بیش از 600 کیلومتر باشد. در بین محاسبات حداکثر فاصله افق در کاربردهای دریایی که گشتم چنین نوشته بود که جو زمین مانند یک عدسی باعث انحنای نور میشود و بنابراین فواصلی دورتر از خط واقعی افق را میتوانیم ببینیم. برای همین توصیه کرده بود که در کاربردهای عملی تعیین حداکثر فاصله دید، شعاع زمین را 20 درصد بیشتر حساب کنیم. با احتساب این مقدار افزوده حداکثر فاصله ای که از هواپیما بشود قله دماوند را دید، بیشتر از 700 کیلومتر نخواهد بود. به علاوه باید فقط نوک قله را بتوانیم ببینیم و بقیه قله پشت برآمدگی زمین مخفی شده باشد. اما اگر دفعه بعد سوار هواپیما شدید، لطفا با دقت ملاحظه کنید که نه فقط نوک قله، بلکه تمام دامنه قله را میتوانید از فواصلی مانند یزد و کرمان ببینید و به علاوه بین خود و قله هیچ برآمدگی زمین احساس نمیکنید.
محاسبات چنین نشان میدهد که آدم با قد معمولی که در سطح دریا بایستد، باید به علت انحنای زمین بتواند تا حدود 4 مایل را ببیند. اگر از توان دید معمولی برخوردار باشید، خواهید یافت که در هوای صاف و در سطح دریا ساحل روبروی خود را از حداقل حدود 100 کیلومتر خواهید دید. با یک جستجوی ساده نیز میتوانید عکس های فراوانی از ساحل مقابل با فاصله 100 تا 200 کیلومتر که در دریای مدیترانه و یا دریاچه های بزرگ آمریکا، توسط آدم ایستاده در ساحل گرفته شده است بیابید.
هر چند میشود احتمال داد که جو زمین عامل انحنای نور باشد، بطوریکه برآمدگی زمین بین دو نقطه دور از هم قابل حس نباشد، هنوز تحلیل و محاسبه درستی در این زمینه وجود ندارد. به غیر از مسئله برآمدگی زمین، نکته دیگر این است که کل خط افق در دید ناظر از فاصله دور بصورت خط مستقیم دیده میشود. یعنی وقتی هواپیما هم سوار شوید و به افق نگاه کنید، احتمالا فاصله دو حد انتهایی در افق روبرو باید بین 1000 تا 2000 کیلومتر باشد. اما کل مسیر را به شکل خط صاف خواهید دید.
همین مطلب باعث تردید بعضی از مردم درباره کروی بودن زمین شده است و بنابراین عکس هایی که به عنوان عکس های گرفته شده از ایستگاه فضایی پخش میشوند، کمی در انحنای خود اغراق میکنند تا چنین شبهه ای را از ذهن مردم پاک کنند. این اغراق در انحنا باعث میشود که کسانی که به جزئیات دقت میکنند، بیشتر به این سازمان های فضایی بدبین بشوند. عکس ذیل مربوط به رکورد پرش از بالون است که به تازگی شکسته شد. لنز دوربین Gopro چنان انحنای زمین را اغراق آمیز نشان داده که نمیتواند طبیعی باشد.
دوم: تغییرات طلوع و غروب خورشید در نواحی نزدیک قطب شمال
مردم قوم inuit ساکن مناطق نزدیک فطب شمال، چند سالی است که تغییراتی را در محیط زیست خود احساس کرده و آنرا گزارش کرده اند. بعضی خواستند آنرا به پدیده گرمایش زمین مرتبط کنند، اما آنچه که این قوم گزارش میکنند، چیز دیگری است. آنها ادعا میکنند که چند ده سال پیش در نزدیکی زمستان طول روز به حدی بود که حدود یک ساعت برای شکار وقت داشتند. اما الان آنها 2 ساعت برای شکار وقت دارند. به علاوه خورشید در وسط روز خیلی بالاتر می آید و بنابراین گرمای بیشتری دارد. محل طلوع و غروب خورشید نیز از دید آنها تغییر کرده است. همه این تغییرات در مدت زمان کمی رخ داده که افراد میانسال آنها چنین تغییراتی را بخوبی حس میکنند. بر اساس مدل رسمی کروی بودن زمین دو نوع حرکت برای محور زمین فرض میشود. دوران اول Axial precession نام دارد.
صفحه ای که از زمین و خورشید میگذرد را فرض کنید. بعد اگر محوری عمود بر این صفحه که از مرکز زمین بگذرد، تصور کنیم، محوری از قطبین زمین میگذرد، نسبت به آن محور عمودی یک حرکت دورانی دارد که هر 26000 سال یک دور کامل میزند. به زاویه بین محوری که از قطبین میگذرد و آن محور عمودی هم Axial tilt میگویند. بعضی ها معتقدند که زاویه مذکور که الان حدود 23.44 درجه حساب میشود، از حدود 22 تا 24.5 درجه در حال تغییر است و این تغییر 44000 سال طول میکشد. دیگرانی هم هستند که معتقدند که این زاویه از 24 درجه تا منهای 24 درجه بطور آونگی تغییر میکند و وقتی به صفر برسد، فصول سال دیگر وجود نخواهد داشت و قسمت عمده ای از موجودات خشکی از بین میروند. بنابراین تغییرات ناشی از دو حرکت مذکور، آنقدر کند است که نمیتواند عامل تغییرات جاری در فطب شمال باشد. مشاهدات این اقوام هم چیزی نیست که براحتی بشود آن را چشم پوشی کرد. چون مسئله طول روز در زمستان برای یک قوم که از طریق شکار زندگی میکنند، چیزی نیست که بتوان آنرا به عدم دقت در اندازه گیری نسبت داد.
سوم: نور ماه
سئوال دیگری که بعضی از این دگراندیشان مطرح میکنند، درباره ماهیت نور ماه است. شخصا جوابی برای آن نیافتم و اگر شما جوابی قانع کننده سراغ دارید، بفرمائید تا این بحث غنی تر شود و همه دوستان استفاده کنند.
تئوری مطرح درباره ماهیت نور مهتاب این است که نور خورشید به ماه برخورد میکند و بازتاب آن به زمین میرسد و در شب زمین را تا حدودی روشن میکند. این فرضیه در نگاه اول شاید جوابی برای ماهیت نور مهتاب ارائه کند، اما سئوالات بسیار دیگری را نیز بوجود می آورد. ماه با قطری حدود 3474 کیلومتر، علاوه بر اینکه خیلی از زمین کوچکتر است، در فاصله ای حدود 300 تا 400 هزار کیلومتری زمین قرار دارد. در شبهای مهتابی نور خورشید باید از اطراف زمین عبور کند و به ماه برسد و بعد از بازتاب از جسمی کوچک، مسافت 300 تا 400 هزار کیلومتری را برگردد و زمین را نورانی کند. بنابراین تئوری رسمی باید بتواند نشان دهد که چطور یک جسم خاکی کوچک به اندازه ماه میتواند این همه نور را بازتاب دهد و به زمین برساند. به علاوه بحث های زیادی در تفاوت ماهیت نور ماه با نور خورشید وجود دارد. یعنی تئوری رسمی باید بتواند به این سئوال پاسخ دهد که اگر منشاء اصلی نوری که از ماه به زمین میرسد، خورشید باشد، چرا فقط یک طیف خاص آن بازتاب دارد. اما شخصا تا بحال جواب این سئوالات را ندیده ام.
آنچه که ما مشاهده کرده ایم همزمانی نورانی بودن ماه تمام و شبهای مهتابی است. در هنگام خسوف ماه هم آنچه مشاهده میکنیم این است که هم نور مهتاب قطع میشود و هم ماه تاریک میشود. اما این مشاهدات برای اینکه نتیجه بگیریم که منشاء نور مهتاب حتما بازتاب نور از ماه است، کافی نیست. ممکن است هنگام خسوف، عامل دیگری باعث شود که همزمان نور خورشید نه به ماه برسد و نه به صورت مهتاب به زمین بتابد.
مفسرین قرآن در تفسیر آیه 5 سوره یونس هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ چنین تفسیر کرده اند که ضیاء یعنی تولید نور از خود. نور داشتن ماه هم به معنی این است که منشاء نور ماه از خود او نیست. بلکه عامل دیگری است که آنرا نورانی میکند. اما شخصا نفهمیدم چطور از مدل رسمی منظومه شمسی و یا از تفاسیر قرآنی همه نتیجه گرفته اند که منشاء نور مهتاب، بازتاب نور از ماه است. احتمال اینکه منشاء نور مهتاب، مانند شفق قطبی که حاصل برخورد بادهای خورشیدی به میدان مغناطیسی زمین است در اصل خود خورشید باشد، قابل بررسی است.
چهارم: سرعت بادهای روی زمین
اشکال دیگری که این دگراندیشان مطرح میکنند، عدم پاسخگویی تئوری رسمی گرد بودن زمین و چرخش روزانه آن بدور خود، درباره رفتار جو زمین و حرکت بادها است. تئوری رسمی میگوید که زمین از غرب به طرف شرق در حال گردش است و سرعت چرخش زمین در ناحیه استوا حدود 1600 کیلومتر بر ساعت است. یعنی 30 درصد سرعت آن از سرعت صوت بیشتر است. همین عامل باعث میشود که هوا در ناحیه استوا در نزدیکی زمین از دید ساکنان زمین، از شرق به طرف غرب حرکت کند و در نیمکره شمالی بادی در جهت عقربه های ساعت و در نیمکره جنوبی بادی در خلاف عقربه ساعت ایجاد کند. جریان های آبی اقیانوسها هم همین الگو را دنبال میکنند. اما سئوال این است که اگر زمین با 1.3 برابر سرعت صوت در استوا دارد میچرخد، قاعدتا باید بادهای شدیدتری را شاهد بودیم.
پنجم: بشر هیچ راهی برای راستی آزمایی نظریه های درباره هسته زمین ندارد
حداکثر عمقی که توانسته اند حفر چاه کنند، 12 کیلومتر ادعا شده است و هیچ تکنولوژی برای حفر عمیقتر وجود ندارد. بگذریم از این مطلب که در فیلم های هالیوودی مانند The Core, 2003 چنین وانمود میکنند که بشر توان ساخت وسایلی که به عمق زمین برود را دارد. اما واقعا چقدر میتوان برای تئوریهایی که درباره هسته زمین و منشاء میدان مغناطیسی وجود دارد، ارزش قائل شد؟ آنچه که این دگراندیشان طرفدار صاف بودن زمین ادعا میکنند این است که اگر آنها جواب قانع کننده ای برای ماهیت هسته زمین ندارند، جوابهای فیزیکدانان رسمی هم ارزشی بیشتر از خرافات ندارد.
ششم: جواب این سئوال احتمالا ساده باشد، اما حداقل من نمیدانم. اگر شما میدانید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید
فرض کنید 24 ساعت را دقیقا زمانی تعریف کنیم که برای چرخش یک دور زمین به دور خود لازم است. اگر مثلا ساعت 12 ظهر مستقیما رو به خورشید باشیم، پس از گذر نصف سال، وقتی که زمین درست به آنطرف مدار بیضوی خود به دور خورشید رسید، در همان ساعت باید 12 ظهر زمانی باشد که پشت ما به خورشید باشد. اگر این مقدار تغییر در تعریف طول روز لحاظ شده است، به چه صورت انجام شده است؟ در مورد ماه میدانیم که زمان لازم برای گردش ماه به دور زمین 27.3 روز است. اما به علت حرکت زمین، برای اینکه ما ماه را در جای سابق خود ببینیم، بیش از 29 روز زمان لازم است. اما شخصا جایی ندیده ام که 12 ساعت تغییر در نصف سال را در محاسبه 24 ساعت حساب کنند.
هفتم: دستیابی به قطب جنوب
دستیابی به قطب جنوب برای توریستها غیر مجاز است و سیستم کنترل قوی برای دور نگه داشتن آنها وجود دارد. اگر بخواهید با هواپیما از جنوب آرژانتین به جنوب استرالیا بروید، اجازه پرواز از روی قطب جنوب را نخواهید داشت. دلیل آن هم سرد بودن شدید آن عنوان میشود. کسانی که به دنبال این بوده اند که این مسیر را برای راستی آزمایی با پرواز بروند، نقل میکنند که راهی جز سفر به آمریکای شمالی و از آنجا به استرالیا نمیشود پیدا کرد. همین مطلب آنها را به این باور رسانده است که شاید اساسا چیزی به نام قطب جنوب وجود نداشته باشد.
طرفداران صاف بودن زمین چه تئوریهایی دارند؟
برخلاف تصور عموم فرض کروی بودن زمین اولین چیزی است که به ذهن بشر می آید. چون هرکس که به ماه و خورشید نگاه کند، کروی بودن آنها را میتواند به چشم ببیند. بنابراین میتواند درباره زمین هم قیاس کند که زمین هم باید کروی باشد. در مقاله دیگری درباره واحدهای اندازه گیری نوشته بودم که احتمال این وجود دارد که واحدهای اندازه گیری موجود از دوره های قدیم به ارث رسیده باشد و بیش از 10 هزار سال سابقه داشته باشد. این واحدهای اندازه گیری همه بر اساس روایت موجود از هندسه و ابعاد زمین و منظومه شمسی تعریف شده است.
بعضی از دگراندیشانی که با عنوان طرفداران صاف بودن زمین شناخته میشوند، این مدل را برای بخش شناخته شده زمین ارائه میکنند.
یعنی بخش شناخته شده زمین نزدیک به قطب شمال است و آن ناحیه ای که به عنوان قطب جنوب نامیده میشود، در واقع سرزمینهای یخ زده ای و تاریکی است که هنوز کشف نشده است. احتمال دیگری که این افراد مطرح میکنند این است که ممکن است زمین کروی باشد، اما اندازه و شعاع آن غیر از ابعادی باشد که در حال حاضر تصور میکنیم. بخشی از آن شناخته شده و بخش دیگر که یخزده است، هنوز کشف نشده است. برای تمام پدیده های شناخته شده میشود تئوریهای دیگری مطرح کرد که به اندازه تئوریهای موجود بتواند پاسخگو باشد.
مثلا میشود فرض کرد که نیرویی به نام جاذبه زمین وجود ندارد و آنچه که از جاذبه احساس میکنیم، حاصل حرکت زمین در فضا در راستای قطب شمال و یا یک نیروی گریز از مرکز باشد. برای نحوه حرکت خورشید و ماه هم میشود نظریه های دیگری مطرح کرد. بهر حال اگر قصد نداشته باشید که در برخورد با این نظریات با تمسخر و پوزخند برخورد کنید و واقعا بخواهید که عالمانه آنها رابررسی کنید و تا دلیلی محکم و قانع کننده نیابید، آنها را رد نکنید، قول میدهم که مسیری صعب و پر زحمت را تجربه خواهید کرد.
حتی اگر تمام آنچه که به عنوان مشاهدات ماهواره ها و سفینه های فضایی منتشر شده را باور کنیم، هنوز حکم نهایی صادر کردن ساده نیست. چون همیشه احتمال دارد که چند پدیده پیچیده با هم باعث شود که آنچه که ما مشاهده میکنیم، غیر از آن چیزی باشد که در عالم واقع وجود دارد. اما نکته ای که بحث را پیچیده تر میکند این است که اساسا بسیاری از آنچه که ما به عنوان مشاهدات قابل استناد میشناسیم، فقط تبلیغات و دروغ و بزرگنمایی است و تک تک موارد را باید مستقلانه راستی آزمایی کنیم. در مقاله ای مستقل در این باره بیشتر بحث خواهم کرد.
نظر قرآن درباره صاف و یا کروی بودن زمین چیست؟
همانطور که در بعضی مقالات قبلی نوشته ام، قرآن در بیان حقایق علمی از مدلهای ذهنی بشری استفاده نکرده است و همین نکته وحیانی بودن آن را ثابت میکند. از قرآن نمیشود نتیجه گرفت که طرفدار نظریه صاف بودن زمین است و یا کروی بودن آن. هرچند مخالفان قرآن تلاش زیادی میکنند که با اثبات اینکه قرآن به صاف بودن زمین قائل است، بی اعتباری آنرا ثابت کنند، اما از آنچه که به عنوان سند می آورند، چنین برداشتی نمیشود کرد. در سوره غاشیه آیه 20 میفرماید:
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ
برداشت من از این آیه این است که میفرماید آیا از نحوه صاف کردن زمین و یا احساسی که ساکنان زمین از صاف بودن آن دارند، پی به توانایی رب جلیل نمی برید؟ در اینکه زمین از دید ساکنان آن، مسطح دیده میشود و عکسها و اطلاعاتی که در بالا آوردیم، چنین امری را به خوبی نشان میدهد، شکی نیست. با فرض اینکه زمین کروی است و شعاع آن هم همین چیزی است که معروف است، صاف دیده شدن زمین از دید ساکنان روی آن، به دلیل انحنای نور توسط جو و یا هر دلیل دیگر، توانایی پروردگار را بیشتر گوشزد میکند. آیه فوق هم در واقع توجه مخاطب را به کیفیت احساس صاف بودن زمین معطوف میکند.
اگر به فرض محال قرآن حکم نهایی را درباره صاف بودن زمین و غیر کروی بودن آن صادر کرده بود، باز هم با تکیه بر مشاهدات بشری نمیشد، نتیجه گرفت که قرآن اشتباه گفته است. چون اگر زمینی که کروی است، در اثر تاثیر یک پدیده دیگر بتواند صافتر از آنچه که واقعا هست دیده شود، احتمال آنرا باید داد که زمینی که واقعا صاف است، در اثر پدیده دیگری از دید ما کروی دیده شود. همانطور که دگراندیشان طرفدار نظریه صاف بودن زمین نشان داده اند، امکان ارائه تئوریهایی که تا حدودی بتواند نحوه کارکرد پدیده های مشاهده شده را، حتی با فرض اینکه زمین واقعا صاف است، توجیه کند همیشه وجود دارد.
با سلام
در اطراف خاورمیانه پیدا کردن قبله کار سادهای است؛ ولی در سمت مخالف(آنطرف کره زمین مثلا کانادا) تعداد جهت قبله بیشماراست!
ضمن عرض سلام و تشکر،
انتخاب بین قبله از طرف شمال و یا از طرف شرق، بنا بر فرض کروی بودن زمین و اندازه شعاع آن است. اگر به فرض معلوم شود که شعاع زمین خیلی بیشتر از چیزی است که فرض میشد، همه این محاسبات به هم میریزد.
درود من از انجمن زمین تخت گرایان فارسی هستم مقاله شما عالی بود! لطفا به سایت ما که ادرس رو گذاشتم سری بزنید همچنین این کانال تلگرام ماست!
@flatearthfarsi
و پیج اینستاگرام
@flatearth_farsi
دوستان , استدلالهای زمین تختیها یک نوع وارونه جلوه دادن حقایق علمیه, دوستی که میگن چرا بالون از جاذبه فرار میکنه پس چطور آب اقیانوسها نمیتونن؟؟ خب عزیز من چگالی گاز رو با آب یکی میدونی شما؟!!! درضمن جاذبه یک فکت علمیه و نه فرضیه... نسبیت هم یک اصل اثبات شده ست, شخصا اصلا نمیتونم زمین تخت رو تصور کنم, اگر زمین مثل یک دیسکه پس تکلیف طرف زیرین اون چی میشه؟؟؟ اگر جاذبه تخیل و فریبکاریه چرا ذرات خاک و سنگ تشکیل دهنده زمین از سطح زیرین دیسک مانند زمین سقوط نمیکنند؟
سلام لطفا اشکالات وایراداتی راهم که با قائل شدن به زمين تخت پیش می آید را هم مطرح کنید
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
اولین و مهمترین ایراد آن این است که هیچ شیء فضایی نیست که به فرم تخت باشد و قاعدتا اگر اندازه یک جسم فضایی از یک مقدار بیشتر باشد، تحت تاثیر نیروی جاذبه خودش باید به فرم پایدار کروی درآید.
اما میشود در محاسبات ما درباره اندازه زمین و همچنین درک ما از فضا و زمان شک کرد. احتمال زیاد قضیه نباید به این سادگی که ما تصور میکنیم باشد.
سلام
در قرآن باید به آیه ۴۰ سوره معارج نیز توجه کرد که در آن به مشارق و مغارب اشاره شده.یعنی مشرق ها و مغرب ها...چند مشرق و چند مغرب فقط در حالت ۳۶۰ درجه ای و کروی بودن زمین صدق می کند.
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی،
تصور شخصی من هم این است که فرم کروی پایدارتر است. اما هنوز سئوالات بسیاری وجود دارد که فرضیات موجود قادر به پاسخ دادن آنها نیست.
استدلالی که در مورد آب اقیانوسها و پرواز بالون ها آوردید خیلی خیلی جالب بود. واقعا جوابی برای این سوال هست؟!!!!
شما از فیزیک صحبت میکنید. و باید بدونید که جرم هر چیز که در کره زمین افزایش پیدا کنه. قدرت جاذبه هم به یه نسبت خواس افزایش پیدا میکنه. اگر. بر دعوی خودت صادقی. با یه بالن 28 تن بارو جابجا کن. لطفا سفسطه نکنید
موقعیت ستارگان در شبها چطور بررسی میشود؟
اگر ((زمین کروی)) است در انصورت آسمانهای شب در 3 جهت (شمال و جنوب و شب) در تمام طول سال میتواند تمام محیط 3 بعدی جهان را بنمایش بگذارد ، و این درحالی است که در ((زمین صاف)) تنها یک جهت (شب) که روبه بالا است در طول سال سقف گنبد را بنمایش میگذارد و دو جهت دیگر هم هم راستا با شب همجهتند.
آیا تصاویر آسمان شب از این سه جهت در تمام طول سال ضبط و بررسی شده؟
با سلام. در قسمتی از مقاله نوشته بودید:
"بخش شناخته شده زمین نزدیک به قطب شمال است و آن ناحیه ای که به عنوان قطب جنوب نامیده میشود، در واقع سرزمینهای یخ زده ای و تاریکی است که هنوز کشف نشده است. احتمال دیگری که این افراد مطرح میکنند این است که ممکن است زمین کروی باشد، اما اندازه و شعاع آن غیر از ابعادی باشد که در حال حاضر تصور میکنیم. بخشی از آن شناخته شده و بخش دیگر که یخزده است، هنوز کشف نشده است."
سوال من اینجاست که چرا بر وجود سرزمین یخ زده ناشناخته (حتی با فرض کروی بودن زمین) تاکید کرده اید؟ ایا دلیلی بر وجود چنین سرزمینی وجود داره؟ این واقعا برای من مهمه، چون به موضوع دیگه ای ربط داره.
یه پیشنهاد هم دارم: نظریه ای به اسم زمین توخالی hollow earth وجود داره که شاید بی ربط به این موضوع نباشه. بد نیست که در این مورد هم مقاله ای بزارید. با تشکر.
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
حرف در اینباره زیاد پیدا میشود کرد. اما به این دلیل که راهی برای راستیآزمایی آن ندارم، از ذکر آنها خودداری کردم.
سلام مقاله جالبی بود .
یک سوال ذهن من رو مشغول کرده اونم اینه که چرا ما در طول سال فقط یک سمت از آسمان رو شاهد هستیم یا بعبارتی اگر توجه فرمایید همیشه در اسمان شب ستاره قطبی و صور فلکی دیگر دیده میشوند و فقط جای آنها در طول سال تغییر میکند.
اگر بافرض اینکه زمین به دور خورشید میگردد پس ما باید بتوانیم ستاره های آن سمت خورشید را مشاهده کنیم . امیدوارم منظور را خوب رسانده باشم منتظر جواب دوستان و کارشناسان محترم هستم. باسپاس maxxxxxxx@gmail.com
لطف کنید اگه پاسخی هست به این ایمیل ارسال نمایید .
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
انشاءالله اگر جواب دقیقی پیدا کردم در اینجا ذکر خواهم کرد
در مورد مشارق و مغاربی که در قران بحث شده, اول اینکه از کجا متوجه شدند منظور قران از مشرق جهت جغرافیایی است ؟
در ثانی چگونه متوجه شدند که مشرق و مغرب حتما و الزاما در لغت عرب مختص خورشید است ؟
در ثانی شما الان در هر کجا بایستی مشارق و مغاربی متصور است,یعنی هر کجا را شما دوست داری بر مبنای هر چه میخواهی مشرق یا مغرب بدان,آیا در قران چیزی به نام شمال و جنوب وجود داشته که حالا مشرق و مغرب را سمت جغرافیایی بدانیم ؟
در ثانی در واژگان عرب طلوع حقیقت هم مشرق نامیده می شود
باسلام و تشکر از عنایت جنابعالی به وبلاگ،
فکر نمیکنم کسی از بین مفسرین ادعا کرده باشد که منظور قرآن همان است که او میگوید و جز آن نیست. بلکه همه مطالب به عنوان احتمال عقلایی مطرح میشود.
شاید آیندگان اساسا درک متفاوتی از مفاهیم قرانی داشته باشند.
ممنون از شما بابت مقاله عالی که به اشتراک گذاشتین ک بسیار لذت بردم که بی تعصب و با حداکثر انصاف مطالب رو بیان کردین و قضاوت نکردین چیزی رو. یه خواهش ازتون داشتم یک سری حفره ها هستن با عمق غیر قابل محاسبه مثل حفره شیطان در واشنگتن ( mel hole) یا چاه برهوت در یمن و یا این حفره در شمال روسیه که اخیرا کشف شده اگر به منابع معتبر دسترسی دارین اطف کنین مارو هم بی نصیب نگذارین و مقاله ای ارائه بدسن چون که تو فضای نت چیز زیادی ازشون نیست
با سلام،
از عنایت جنابعالی متشکرم
حاجی این جی فرضیه ایه آخه؟!!!!
خنده آوره... شما نگاه بکن میگن خورشید مثل دیسکه محدب رو سر ما داره دور میزنه! آخه کسی نیس به اینا بگه شما تا بحال غروب و طلوع خورشید رو مقایسه بکن با این استدلالت
شما خودت خداییکه یدونه زمین تخت رو آفریده قبول میکنی یا اون خداییکه این همه کهشکان رو آفریده؟
والله قبلنا مواد میزدن میرفتن فضا الان میزنن میگن زمین تخته!!!!!
در همین بحث فرضیه های زیادی مطرح شد که فرضیه تخت بودن زمین فقط یکی از آنها بود. مثلا احتمال این مطرح شد که قطر زمین خیلی بیشتر از چیزی باشد که فرض میکنیم و بخش شناخته شده نزدیک قطب شمال آن باشد. عکس اول صفحه هم نشانه همین تئوری است.
در همین مقاله آورده بودم که اگر بخواهید با دلایل علمی جواب فرضیههای دیگر را بدهید و زود سراغ تمسخر کردن نروید، این کار را راحت نخواهید یافت.
حاج آقا مسئله تمسخر نیست اگر تمسخری هست در مورد همین ادعای زمین مییاشد که مسخره هست! و شما هم متاسفانه دارید نشر میدید
بنده خودم چندبار در همین وب زمین تخت مطلب گذاشتم اما نهایت بنده رو بلاک کردند(به دلیل جواب نداشتن در بسیاری از مسائل)
همین زمین تخت مرکزشون در لندن هست و بسیاری از پوچ گرایان به زمین تخت اعتقاد پیدا کردند... اگر فراماسونی هست همینها هستند
خب جنابعالی یک تئوری بدهید که بتواند تمام سئوالهای مطرح شده در فوق را پاسخ دهد
حاجی انگاری شما هم تخت گرا شدیا!
"کهکشانها و سیارات رو قبول نداشته باشی اینا رو فقط زینت آسمان توی شب بدونی" به نظر شما سوال منطقیه که باید جواب منطقی داد؟!!!!!!!
چنین چیزی را که نه ما و نه بسیاری از تختگراها ادعا نکردهاند. شما هم ظاهرا قصد دارید که ما را مجبور کنید که اعتراف کنیم آدمهای خرافاتی و بیمنطقی هستیم.
حالا شاید چند نفر معدود بخواهند معرکه گیری کنند. اما بسیاری از اهل علم هستند که قصد دارند جوابی برای سئوالهای مطرح شده پیدا کنند که تئوریهای رسمی جوابی برای آنها ندارند.
تصور سه بعدی و خطی بودن فضا برای مسائل روزمرهای که با آن سروکار داریم، مفید است. اما شخصا احتمال میدهم که تعمیم این فضای ۳ بعدی خطی به اجرام سماوی و کهکشانها درست نباشد. احتمال میدهم جواب نهایی در درست بودن یکی از دو گزینه تخت یا کروی بودن زمین نباشد. بلکه ابتدا باید به درک درستی از مفهوم فضا برسیم تا بعد بتوانیم درباره هندسه اجرام سماوی نظر بدهیم.
بینایی انسان و حتی ابزارهای علمی موجود فقط به درد اندازه گیری های عادی محیط زندگی ما میخورد. اگر درباره توهمهای بصری جستجو کنید، خواهید یافت که تصویری که در ذهن ما از جهان خارج شکل میگیرد، لزوما با واقعیت یکی نیست و براحتی میشود مغز را به اشتباه انداخت.
حاجی شما یکم برو توی سایتشون و نظریاتشون رو ببین!
انسان مرکز دنیاست و کهکشانها و سیارات زینت آسمان برای شب هستن
این جوابی بود که به من دادند.
البته دقیقا آدم نباید هرچیزی رو قبول بکنه مگر اینکه ثابت بشه.
اگر زمین به شکل یک سکه تخت باشد و یک رویش قاره ها و خشکیها و اقیانوسها باشند پس روی دیگرش چی چیزی وجود دارد؟در اینصورت وقتی به انتهای این سکه می رسیم باید فضای سیاه بین ستاره ای را مثل دره ای زیر پایمان ببینیم.خوب در طول ده ها که افراد بسیار بسیار زیادی به قطب جنوب رفته اند یعنی همه آنها این حقیقت را پنهان کرده اند؟و کلا از پنهان کردن چنین حقیقتی چه چیزی عاید دولتها می شود؟
فرمایش جنابعالی متین است، اما ثابت نمیکند که همین روایت موجود از هندسه زمین و فضا درست است. چون سئوالات زیادی هست که بیپاسخ مانده.
این سئوالات بیپاسخ معمولا با اغماض مجامع رسمی علمی روبرو میشود. اگر آنها به نداشتن پاسخ برای آنها اعتراف کنند، نمیتوانند در نگاه مردم معتبر و موجه باشند. تصور مردم این است که همه این مسائل حل شده است و بشر به جایی رسیده که باید در کهکشانهای دیگر دنبال مسئله برای حل کردن بگردد.
بنده یک چیز میگویم. اگر زمین تخت است پس آخرش کجاست؟ لبه های سکه اخرش هستند. زمین تخت یک مدل دارد. در مدلش میگوید زمین افقی میچرخد. خب پس چرا ما حرکت خورشید را عمودی میبینیم؟ پس مشرق و مغرب ندارد. در ضمن میگویند زمین شناور نیست خب اگر نیست خورشید که از آخرین نقطه زمین غروب میکند کجا میرود؟ زیر زمین؟ زیر زمین که نداریم. آنها یک کلیپ ساختگی داشتند که خورشید موقع غروب کوچکتر دیده میشود. بنده به شخصه موقع غروب بزرگتر میبینم.
حاجی شما گفتید در قطب زمستان یک ساعت روشنایی داشتند شده دو ساعت. سرعت و مدار زمین نمیشود تغییر کرده باشه؟ میشود تحت یک اتفاقی تغییر کرده باشد.
در رابطه با تصویر آسمان این نکته هست که شب جهت مخالف خورشید هست و اجرام هم با ما میچرخند یا حرکت میکنند. نور بسیاری از اجرام هم محو شده و به ما نمیرسه جذب جو میشود. چرا پیوسته ما شب و روز داریم روی زمین؟ مدل کروی هست که پیوسته هست.
جاذبه وجود ندارد؟ خب شما بپر بالا چی باعث میشود بیایید پایین؟
زمین ثابت است پس گریز از مرکز هم نداریم. گریز از مرکز هم شکلی کروی تداعی میکند و چرخش زمین دور خودش.
مدل زمین کروی ناقص هست قبول. مثل مدل اتم کروی که بعدا کاملتر شد و کوانتومی آمد. کروی بودنش زیر سوال نرفت بلکه کاملتر شد.
علم ما محدود هست و نواقص دارد. اما اینکه شما ظاهرا حکمت را پیش پیش دادی. خوب بود نواقص زمین تخت هم همینجا میگفتی که بی طرف بمانی.
بنده اصل منطقم همین است که سعی کنم اطلاعاتمو جامع کنم بعد از مدل فعلی اعلام برائت کنم. ایرادات اساسی به مدل زمین تخت وارد است که پاسخی ندارد. زمین تخت طلوع و غروب خورشید را هم نمیتواند توضیح دهد. چطور شما دنبال این نظریه رفتید و جایگزینش کردید؟
بخشی از ایرادات میتواند از اعداد و ارقام ما باشد. زمین به این بزرگی آمدند شعاعش را گفتند. آن هم تخمین هست. چطور اندازه گرفتند؟ خب به اعداد و ارقام حجم مساحت سرعت شعاع شک کنید.
دروغ که زیاد میگوید ناسا. اما مطلبی میگذارم خالی از لطف نیست.
پاسخ اجمالی
خداوند متعال در قرآن زمین را به عنوان جایگاهی که برای زندگی انسان آماده و مهیاء است معرفی می نماید، اما کلمات و واژه هایی مانند: مدّ یا مسطح بودن که در قرآن در مورد زمین به کار رفته است، به معنای همواری و گسترده بودن است ( در مقابل ناهمواری و پستی و بلندی ) نه به معنایی مقابل کرویّت. بنابراین در قرآن هیچ آیه ای وجود ندارد که به طور صریح دلالت بر مسطّح بودن ( مقابل کرویت زمین ) بکند؛ زیرا « مدّ » به معنای گستردن در راستای راحتی و آسایش و در مقابل ناهمواری می باشد نه مقابل کروی بودن. « مهاد » نیز برای بیان جهت آسایشی است که خدا در زمین قرار داده است تا انسان ها در روی آن احساس راحتی نمایند. پس این آیات هیچ گونه دلالتی که قرآن کرویت زمین را ردّ می کند ندارند . بلکه آیات زیادی در قرآن وجود دارد که کرویّت زمین با آن کاملاً هماهنگ است. و بر کرویّت زمین صحّه می گذارد که این خود اعجازی از اعجاز های علمی قرآن بوده و دلالت بر عظمت و الاهی بودن آن دارد.
پاسخ تفصیلی
برای این که روشن شود آیا آیاتی که پرسشگر محترم به آنها استناد نموده با کروی بودن زمین مخالف است یا نه؟، لازم است به تفسیر آیات مراجعه کنیم:
الف: آیه اول: " و زمین را گستردیم و در آن کوههاى ثابتى افکندیم و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم "[1]
"مد ارض" به معناى گستردن طول و عرض آن است، و اگر خدا زمین را نمی گستراند و از سلسله کوه ها پوشیده مىشد صلاحیت کشت و زرع و سکونت را نداشت و جانداران کمال حیات خود را نمىیافتند.[2]
منظور از « مدّ » و گستراندن این نیست که زمین کروی نیست بلکه مقصود این است که سطح زمین به طور کامل برجسته و ناهموار خلق نشد که اگر این گونه آفریده می شد انسان در این زمین نمی توانست به خوبی زندگی نماید. کشت و زرع داشته باشد و اسباب راحتی خود را فراهم آورد. چنان که روند آیات بعد که در شمارش نعمت های راحتی بخش انسان اند، نیز بر این مطلب دلالت دارد.
ب: آیه دوم:" آیا ما زمین را بسترى نساختیم؟[3]
کلمه" مهاد" در این آیه به معنى مکان آماده و صاف و مرتب است، و در اصل از" مهد" به معنى محلى که براى استراحت کودک آماده مىکنند (اعم از گاهواره و یا بستر) گرفته شده است.[4] و از این رو به گهوارهاى که براى کودک آماده می شود نیز مهد اطلاق شده است.[5] بنا بر این؛ مهد و مهاد، جائی است که مانند گهواره آماده پرورش است چنان که در آیه فرمود : الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً [6]- و این معنا مثل معناى آیه:" الْأَرْضَ فِراشاً[7] (زمین را مانند فرشى گسترده برایتان قرار داده است) می باشد .[8]
بر این اساس؛ می توان گفت: این آیه در صدد بیان این نکته است که زمین به عنوان یک نعمت الاهی جایی برای راحتی موجودات و به ویژه انسان ها خلق شده است همانند « مهد » و گهواره که مایه آرامش است.
از طرفی در قرآن آیاتی هست که بنا به گفته صاحب نظران با کروی بودن زمین هماهنگ و سازگار می باشند. و این آیات به عنوان معجزه علمی قرآن مطرح شده اند. که در زیر به برخی از آنها می پردازیم .
1 - آیه اول: "شب را در روز مىپوشاند و روز شتابان آن را مىطلبد".[9] این آیه مىفهماند که شب فراگیر روز است. یعنى همه آن مکان هایى را که روز بود شب فرا مىگیرد، و اگر زمین کروى نبود صحیح نبود بگوییم دائما شب روز را فرا مىگیرد، و آن را دنبال مىکند، زیرا در این صورت چند ساعتى شب به دنبال روز مىبود. و چون به انتهاى سطح زمین مىرسیدند، روز بر مىگشت و شب را دنبال مىکرد. و به عبارتى دیگر: در هر روزى یک روز شب به دنبال روز مىرفت ، و روز دیگر، روز به دنبال شب، پس این که قرآن به طور مطلق فرمود: شب به دنبال روز مىرود جز با کرویت زمین درست در نمىآید.[10]
2 - آیه دوم:"... شب را بر روز داخل مىکند و روز را بر شب ...".[11]
در تفسیر این آیه آمده است :"اگر انسانى بیرون کره زمین ایستاده باشد و به منظره حرکت وضعى زمین به دور خودش و پیدایش شب و روز بر گرد آن نگاه کند، مىبیند که گویى به طور مرتب از یک سو نوار سیاه رنگ شب بر روشنایى روز پیچیده مىشود و از سوى دیگر نوار سفید رنگ روز بر سیاهى شب، و با توجه به این که"یکور" از ماده" تکویر" به معنى پیچیدن است ... نکته لطیفى که در این تعبیر قرآنى، نهفته است روشن مىشود، که زمین کروى است و به دور خود گردش مىکند، و بر اثر این گردش، نوار سیاه شب، و نوار سفید روز، دائما گرد آن مىگردند، گویى از یک سو نوار سفید بر سیاه و از سوى دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده مىشود."[12]
3 –آیه سوم: "پس سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما تواناییم"[13] سید هبه الدین شهرستانی در تفسیر این آیه آورده است: « این آیه دلالت دارد بر کثرت مشرق ها و مغرب ها و کرویت زمین نیز مستلزم آن است که در هر نقطه از زمین برای گروهی دیگر مغرب باشد. پس کثرت مشارق و مغارب با قول به کرویت زمین سازگار می باشد.»[14] توضیح این که اگر زمین مسطح بود تنها یک مشرق و مغرب وجود داشت ولی جایی که زمین کروی باشد لازم است دارای مشرق ها و مغرب ها باشد چرا که در این صورت با چرخشش مشرق و مغرب مکان ها تفاوت می کند.[15]
4 –آیه چهارم: "و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است " [16]برخی از نویسندگان معاصر با توجه به این آیه و نیز آیات 137 سوره اعراف و 5 سوره صافات و 40 سوره معارج را دلیل کرویت زمین از نظر قرآن می دانند و آن را یکی از معجزات علمی قرآن تلقی می کنند و می نویسند : مسطح بودن زمین، مانع کرویت آن نمی شود چرا که هر کره ای برای خود سطحی نیز دارد و از این روست که در هندسه کره را یکی از اقسام سطح به شمار می آورند. و توضیح می دهد که مسطح بودن به معنای مقابل کروی، یک اصطلاح هندسی جدید است و مقصود از "سطحت" در آیه گسترش است.[17]
نتیجه این که: قرآن نه تنها زمین را مسطح (در مقابل کروی بودن) نمی داند بلکه آیات زیادی وجود دارد که با کرویت زمین کاملاً سازگار می باشند.
حَتىَّ إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَالَیْتَ بَیْنىِ وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَینِْ فَبِئْسَ الْقَرِین [آیه 38 سوره زخرف]
ترجمه : تا زمانى که (در قیامت) نزد ما حاضر شود مى گوید: اى کاش میان من و تو فاصله دو مشرق. بود چه بد همنشینى بودى...
بررسی : اسلام ستیزان می گویند که این آیه با مدل مسطح زمین منطبق است زیرا اشاره به طلوع و غروب خورشید در یک نقطه دارد .
پاسخ ما به این سخن عجیب و نادرست !
همانگونه که روشن است وقتی بدکاران در قیامت به هم می رسند آرزو میکنند که ای کاش در دنیا میان ما بیشترین فاصله بود تا هیچ گاه به هم نمی رسیدیم . ( آیه هم همین را میگوید ) دقت کنیم : بیشترین فاصله میان دو نقطه = دو مشرق ! یعنی دو نقطه را در زمین در نظر بگیریم. که دورترین فاصله را به هم دارند. جالب است که این دو هر دو مشرق نامیده شدند. به تعبیر علمی یعنی هم مدار صفر درجه ( گرینویچ ) مشرق است و هم دورترین مدار از گرینویچ ! و این یعنی زمین کروی و شبیه به آن است نه مسطّح غیر کروی ...
چنانكه از حضرت امير المومنين -عليه السلام- روايت شده كه فرمود: خورشيد سيصدو شصت مشرق و سيصدو شصت مغرب دارد، از آن نقطه اي كه امروز طلوع كرد ديگر طلوع نمي كند تا سال بعد در همان روز.[8]
طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1363، ج 2، ص 36.
با سلام،
من حکمی ندادم. قصدم از طرح این سئوالات این بود که دوستان را به ارائه نظریه های بهتر تشویق کنم.
به علاوه حاجی هم نیستم.
در مدل زمین تخت میگوید خورشید افقی میچرخد ولی ما عمودی میبینیم. اگر افقی میچرخد پس مشرق و مغرب هم نداریم. در متن بالا به اشتباه نوشته بودم زمین افقی میچرخد
www.islamquest.net/fa/archive/question/fa4232
منبع سخنان من
يَا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْتَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِفَانْفُذُوا لاَ تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطَانٍ
ترجمه:
ای گروه جنّ و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمیتوانید، مگر با نیرویی
لبه زمین تخت باایستید بپرید بیرون.
کره هست که راه ندارد.
سلام. من چند روزه با تئوری زمین تخت آشنا شدم و توی این چند روز تقریبا تمام مطالب کانال و سایت انجمن زمین تخت گرایان رو خوندم و هربار به این نتیجه رسیدم که اعضای این انجمن قصد دارن مخاطب رو وادار کنن قبول کنه جهان به همون شکلی هست که توی آیات و روایات گفته شده! دوتا مثال نقض ضعیف برای مدل کروی میارن و میگن ببین معلوم میشه کروی نیست پس تخت هست! حتی خیلی از توجیحاشون هیچ مثال عینی هم نداره مثلا میگن فلان امام فرمودن زمین تخته این دیگه جایی برای بحث نداره!
اما مقاله شما خیلی خوب این تئوری رو به بحث گذاشته بود و من احساس کردم با یک موضوع علمی روبرو هستم نه با یک توهم متعصبانه.
درباره اون قسمت از مقاله که گفته بودید اگه ساعت 12 ظهر رو به خورشید باشیم باید 6 ماه بعد 12 ظهر پشت به خورشید باشیم و این مقدار اختلاف زمان رو گفته بودید 12 ساعت هست و پرسیده بودید این مقدار اختلاف زمانی رو چطور لحاظ کردن، نمیدونم سوالتون رو درست متوجه شدم یا نه ولی برای برداشتی که داشتم پاسخ زیر رو دارم:
اول اینکه این مقدار اختلاف زمان 12 ساعت نمیشه. چون اختلاف زمان 12 ساعت باعث میشه روز به شب تبدیل بشه ولی پرسش شما این هست که فقط مقداری خورشید انحراف داره
دوم اینکه طبق چیزی که توی دروس جغرافیا گفته میشه این مقدار اختلاف زمان در کل سال 6 ساعت هست. در واقع زمین طی 365 روز و 6 ساعت یک دور کامل به دور خورشید میزنه.
و این 6 ساعتها رو هر چهار سال یک بار به صورت سال کبیسه توی تقویم جبران میکنن. به این صورت 3 سال اسفند ماه 29 روزه هست و یک سال 30 روزه هست و به همین ترتیب تکرار میشه.
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی،
طبیعتا هرکسی مسئول حرفهای خودش هست و کسی از طرف دین نمایندگی ندارد که حرف او را بشود به حساب دین گذاشت. احتمال این هم وجود دارد که بعضیها به قصد تخریب دین، سعی در خرافه پراکنی داشته باشند.
تصور شخصی من این است که هنوز نکات بسیاری درباره هندسه زمین و منظومه شمسی وجود دارد که در دههها و یا صدههای آینده باید شناخته شود.
سلام. عزیزم اگر هسته ی زمین وجود نداشت. پس این اب گرمی که تو نیروگاه برق داریم میکشیم بیرونو توربینو راه میندازیم. با چی گرم شده. نکنه اون زیر. اژدهایی چیزی هس.
ضمن عرض سلام،
من فقط چند سئوال را مطرح کردم، شاید که سطح علمی بحث بالاتر برود و هرکس که دنبال نظریه پردازی هست، جوابهای پختهتری ارائه کند.
ظاهرا کار نتیجه عکس داده
نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا : آيا زمين را گهواره اى نگردانيديم
سوره ی نبا.
زمین در حال گردشه از نظر قران. من دیگه حرفی ندارم فقط خدا همه ی. مارا از گمراهی و فکر های مفت دوری بده
الم فراموش شد بزارم اول ایه هس
اينكه فرمود (الم نجعل الارض مهادا) استفهامى است انكارى، و كلمه (مهاد) به معناى بستر و قرارى است كه در آن تصرف مى شود، و بر فرشى كه روى آن مى نشينند نيز اطلاق مى گردد. و معناى جمله اين است كه مگر ما نبوديم كه زمين را براى شما قرارگاه كرديم، تا بتوانيد در آن قرار گيريد، و در آن تصرف كنيد.
اخوی ادبیات عربت داغونهها! حداقل بعد از این از این آیه استفاده نکن برای اثبات کروی بودن زمین! :|
طبقه ممتاز (ایلومیناتی، فراماسونها، صهیونیستها، واتیکان، راکفلرها، خاندان سلطنتی بریتانیا و ...) چه سودی از مدل زمین کروی و خورشید مرکزی می برند؟ که باید همچین جعلی را انجام دهند!
با سلام،
تمدن غرب در کل سعی دارد که چنین وانمود کند که حرف نویی آورده و آنچه همه تمدن های قبل از آن آوردهاند، خرافات و غیرعلمی بوده. به همین دلیل سعی کردهاند برای هر پدیده یک مدل جدید ارائه کنند تا ارتباط روحی و فکری مردم با گذشته قطع شود. حتی سعی کردند که در ذهن مردم چنین القا کنند که انسان میتواند هر چیزی را تغییر دهد؛ مثلا زمان که خارج از ید قدرت انسان است را میشود با طرح ساعت تابستانی تغییر داد.
مدل زمین کروی یک مدلی است که چند هزار سال سابقه دارد و حتی در کتیبههای سومری ۶۰۰۰ سال قبل هم دیده میشود. اما غربیها چنین وانمود کردند که اقوام دیگر معتقد هستند که زمین یک سطح صاف است که روی شاخ گاو قرار دارد.
دلیلی که این بحث را مطرح کردم این بود که هم مدل زمین کروی و هم مدل زمین تخت ایراداتی دارند که باید متفکرانه روی آن کار شود تا بشود مدل بهتری ارائه کرد.
سلام عزیزان این نظریه زمین تخت یک سرکاری علمی تا بفهمن تاچه اندازه می توانند افرادساده لوح رادست بیاندازندمن فقط یک سوال از طرفداران این نظریه می پرسم شب و روز در نظریه شما چه جوری به وجود می اید
با سلام،
در مورد قسمت اول فرمایش جنابعالی حرفی ندارم. احتمالا افرادی هستند که به منظور دست انداختن مردم چنین کاری کنند. اما آنهایی که عالمانه روی نظریه زمین تخت کار میکنند، مدلهای زیادی را برای تحلیل پدیده شب و روز ارائه کرده اند.
سلام
به نظر شما ارتباطی بین روز «دحو الارض» و «زمین تخت» وجود دارد؟
با سلام و عرض تشکراز عنایت جنابعالی
زمین تخت فقط یک فرضیه و مدل برای تحلیل رفتار اجرام آسمانی نزدیک ما است. این فرضیه به خیلی از سئوالات هم نمیتواند پاسخ دهد.
بحث دحوالارض فقط یک فرضیه نیست و دلایل نقلی فراوانی برای آن میشود اورد. اما اینکه کیفیت آن چگونه بوده، حرفهایی زده شده که چندان قابل اتکا نیست. مثلا آنچه از آقای حسنزاده درباره دورهای تغییر محور زمین و وجود دحوالارض در هر دوره، که تقریبا ۳۶۰ هزار سال است، نقل شده باید راستیآزمایی شود.
سلام
مدل زمین کروی که رسما خیلی مسخره است و فقط برای حذف اتر خودشو کشته آخرشم فقط چرندیات تحویل مردم داده.واقعا اگر زمین با 670 میلیون مایل بر ساعت(یا ثانیه فکر کنم) در فضا همراه با کهکشان حرکت میکنه،چطوری پایداره؟
یعنی نیروی گرانش مثل کامپیوتر برنامه نویسی شده است که در عین اینکه آب های اقیانوس ها و گازهای جو رو حفظ کرده،اجازه میده من و شما روش راه بریم؟ خیلی عجیبه!!!!!!!!!!!!!
بعدش اگر زمین با سرعت ادعا شده دور خودش بچرخه،طبق فرضیه سانتریفیوژ گازی،کلا نباید اکسیژن که سنگین تر از هیدروژنه،نزدیک سطح زمین بمونه و همه اکسیژن باید بره بالای جو.
کلا انیشتین خیلی به خودش زحمت داده که تو نظریه چرند نسبیت،یه جوری با فرض ثابت بودن همیشگی سرعت نور،اتر رو حذف کنه.واقعا کی فکر میکنه که مثلا وقتی یه مرغ داره رو زمین راه میره،کل زمین رو جا به جا میکنه و مرغه ثابته.پس در این صورت یه گله گوسفند که دارن رو زمین راه میرن،و هرکدومشون یه مسیری رو دارن طی میکنن و به یه سمتی میرن،باید زمینو تکه تکه کنن.یا مثلا تو اتوبان که دو سمت مخالف داره،باید ماشینا زمینو از وسط دو قسمت کنن!!!!!!!!!!!
فرمول e=mc^2 هم که از همه مزخرف تره.دیگه کی هست تو این دوره زمونه که ندونه انیشتین و شاگردش یعنی دکتر حسابی،فراماسونر بودن.c هم ارزش عدد 3 رو داره تو زبان انگلیسی و کد گذاری پس:
e=mc^2-->e=mcc--> empire=massonary33
یعنی کسی که رتبه 33 فراماسونری داشته باشه،پادشاهه.
وگرنه کی میتونه مزخرفی به اسم تساوی جرم و انرژی رو باور کنه.
دیگه اتساع زمان و... یا مثلا معادله موج شرودینگر و... که واویلاست1
خوب با خودتون حال میکنیداا... شک ندارم همه تحصیلات حوزوی دارید یا تحت تاثیر اون هستید... من اولین باره که به این موضوع برخوردم اما دلایل گفته شده نشان از عدم اطلاعات دقیق علمی ایشون و مراجعشون داره... خیلی از مسائلی که به عنوان دلایل رد یک نظریه در اینجا گفته شده سرشار از اشتاباهات علمی است... با همه این اوصاف نمیتونم دقیق بگم که نظرتون اشتباهه فقط میتونم بگم که بعضی از دلایل جدی شما در این مورد اشتباه بود.
متاسفانه با کسانی سروکار داریم که حوصله خواندن متن را ندارندو از روی فحوای کلام و بر اساس تصورات خودشان اظهار نظر میکنند.
به شکل زمین کاری ندارم اما ؛مشارق و مغارب؛ اصلن ربطی به محل طلوع و غروب خورشید نداره. موضوع دیگری مد نظر قرآن است
سلام به همگی
برای خیلی ها متاسفم
لطفا قبل از انتشار توهم ها و افکار خودتون تحقیق علمی انجام بدید
یک لحظه فکر کنید توی دنیای امروز که همه چیز اون بر اساس علم ما انسان پیش میره دروغ های به این بزرگی باشه!!!
بنده توی استرالیا زندگی می کنم صور فلکی اینجا کاملا با شما متفاوته و برخی ستارگان در ایران دیده نمی شوند و البته ده هادلیل دیگر برای نقض دروغ های عامیانه بالا
سلام
کسی اینجا دروغ نگفته
فقط نقل قول مطالبه
صور فلکی هم مشکلی نداره که متفاوت باشه
ممکنه اثر پرسپکتیو باشه که نمیشه همه چیزو از همه جا دید
ضمنا شما به یک سوال ساده جواب بده لطفا
رود نیل،با توجه به انحنای زمین که میگن در فاصله 1 مایلی 8 اینچه و جاذبه زمین که میگن به سمت مرکز کره!! هست،چطوری جریان داره؟
با توجه به اینکه چند هزار مایل هم طول رود هست!
آب که سربالا بره،قورباغه ابوعطا میخونه! تازه کاش فقط سربالایی بود! جاذبه هم قوز بالا قوزه!
ضمنا شما چطور باور میکنی که زمین و کهکشان و... با سرعت 670 میلیون مایل بر ثانیه در حال حرکت هستن؟ اونوقت میشه توضیح بفرمایید که دقیقا دارن به چه سمتی میرن؟
خلقت بی هدف؟
سلام دوست عزیز دانشمندم اون big bang هست نه bing bang!?????
ضمن عرض سلام و تشکر،
آن را اصلاح کردم. متشکرم
یکی رو کردن قاضی بین 4 نفر که دعوا داشتن
اولی حرفاشو زد بهش گفت حق با شماست
دومی حرفشو زد گفتش حق با شماست
سومی همینطور
و در نهایت چهارمی
حالا جریان این مباحثه
اقا حق با شماست
شما هم صحیح میفرمایید
اینجاس که شاعر میگه : عاره اصن تو خوبی :)))
Mr Masoud The Earth was flat and is and well be flat
۴ تا نوشته غربی را ترجمه ناقص و کپی پیست کرده اید و خود را دانشمند و شکاک و نویسنده جا زده اید. قبل از هر سخنی لازم است دروغ نگویید. منبع را ذکر کنید و صادق باشید. ایرانیزه کردن یک متن غربی با یک عکس از دماوند و ادعای دیدن دماوند از آسمان بندرعباس هیچ صداقتی ندارد. ضمنا ، من بیش از بیست سال است در مسیر بندر تهران و بالعکس پرواز می کنم و هیچگاه دماوند را جز در نزدیکی تهران ندیده ام.
برای اثبات الاغ بودن و حرف مفت زدن شما، به هیچ شاهدی غیر از حرفهای خودت نیاز نیست
سلام بر همه دوستان!
با فاصله ۲۸۰ کیلومتری، ۶۱۵۰ متر انحراف خواهیم داشت نه چهارکیلومتر. پس اصلا نباید قله دماوند دیده بشه.
بنده زمین تختگرا نیستم ولی صادقانه بگم که کسانی که معتقدند، زمین تخته، بسیار علمیتر و منطقیتر دلیل ارایه میدن. ولی طرفداران زمین کروی فقط توجیه میارن و توهین میکنن.
بسم الله!
چرا قله دماوند از فراز کوه کرکس دیده میشه؟
اگر باور ندارید که زمین تخت هست، پس بهترین جواب اینه که قطر زمین خیلی بیشتر از آن چیزی است که تا بحال اعلام شده.
باشه قبول!
این یعنی اینکه تا بحال هرچیز که محاسبه شده درباره زمین، گرانش
زمین، فاصله تا ماه، ابعاد ماه و ... همه غلطه.
یعنی فروریزی دیوار علمی همه ما.
پس بیایید همه چیز رو دوباره و با تحقیق بسازیم.
سلام خدمت همه دوستان
اولا اگر فاصله کوه کرکس تا دماوند ۲۸۰ کیلومتر باشه، پس میزان انحنای ایجاد شده توسط رابطه فیثاغورث ۶۱۵۰ متر خواهد بود. یعنی اگر ارتفاع دماوند دو برابر مقدار فعلی هم باشه، نباید دیده شه. لذا ادعای اون سایت یا وبلاگ غلطه. توجیه و غلط.
اما بنده واقعا اعتقاد ندارم که زمین تخت هست ولی یک موردی رو کاملا شاهد بودم. اینکه زمین تخت گرایان، واقعا سعی میکنن که شواهد و مدارک علمی ارایه بدن ولی طرفداران زمین کروی، فقط توجیه میکنن. توجیه توجیه و فقط توجیه.
این بهترین کارشونه. چون اگر توجیه نکنن شروع میکنن به فحش دادن و توهین کردن.
کامنتهارو خوب ببینید تا متوجه شید که درست میگم.
اگر واقعا طرفداران زمین کروی میتونن، توضیح بدن که چرا قله دماوند از فراز کوه کرکس دیده میشه؟
بسم الله!
ببینید!
یا باید بپذیریم که زمین تخته و مخ مارو با فرضیات غلط پر کردن، یا باور کنیم که قطر زمین کروی خیلی بیشتر از اینیه که اعلام میشه. ۱۲۷۴۲ کیلومتر.
پس در این شرایط، اندازه زمین، مقدار نیروی گرانش، فاصله ما تا ماه و .... همه و همه غلطه.
عیبی نداره هر کدوم رو که بپذیریم یعنی دیوار علمی ما فروریخته و باید شروع به تحقیق و رسیدن به واقعیت کنیم نه توجیه اشتباه و توهین
واقعا خیلی بیکار و علافید ----مطمئنم نه از فیزیک چیزی میدونید نه زمین شناسی فقط و فقط برای جلب توجه و خنده 8 میلیارد نفر این خزعبلات رو نوشتین --یعنی کوپنیک- کپلر -گالیله و اینشین از شما ها عقلشون کمتر میرسه ؟
یکم فکر کنید بعد هورا و چه چه کنید
جلب توجه ۸ میلیارد آدم که با این نوشته ها عملی نیست. حداقل الان ۸ میلیارد آدم وجود ندارد.
در مورد اینشتین باید عرض کنم که ایشون جز چرندیات،اثری در فیزیک از خود به جا نگذاشته
واقعا نسبیت چرندی بیش نیست و توهمات کودکانه است
آزمایشات فراوانی هم وجود داره که نتیجه و حتی فرضیات نسبیت رو به چالش میکشه(مثل ثابت بودن سرعت نور و...)
اما یک سوال:آقای اینشتین هیچوقت توضیح نداد که چرا e=mc^2
چه ربطی بین انرژی و سرعت نور هست؟ چرا توضیح عقلانی و قابل آزمایش تو آزمایشگاه نداره این مبحث
اما مشکل بزرگتر این معادله،وجود تساوی در اون هست
میشه بفرمایید چطوری همه انرژی های(انواع انرژی) توی یک آزمایش هسته ای رو اندازه گرفتن؟ با کدوم وسیله که تونسته 6 میلیون درجه رو تحمل کنه و هنوزم کارایی داشته باشه؟
اونم در چه فضای بسته ای؟ که همه انرژی رو بشه اندازه گرفت؟
خیالت رو راحت میکنم.این فرمول چرند محضه و از افکار احمقانه یک فراماسونر نشات گرفته.و چون تو پرینستون ازش رونمایی شد،کسی جرات نکرد مقابل این موج تبلیغاتی بایسته
c ارزش عدد 3 رو داره
پس c^2 ارزش 33 رو داره
و m هم مخفف ماسونری هست و به وضوح این فرمول چرند،اشاره به مرتبه 33 لژ فراماسونری داره
سلام راستش چند هفته پیش تو کلاس درس قرآنی با یکی از اساتید دکترای علوم قرآنی، تلاش بیهوده ای کردم که بگم انقدر همه مسائل غیر اثبات شده رو به قرآن نسبت ندن و بهشون در مورد اینکه در کروی و تخت بودن زمین تشکیک میشه توضیح دادم ولی مسخره شدم و بهم توهین شد.
به این نتیجه رسیدم که اساسا جای گفتن این حرف ها حتی تو مجامع مثلا علمی هم نیست چه برسه برای عوام مردم...
با اینکه مرگ بر آمریکا میگن ولی باز هم حتی حاضر نیستن قبول کنن سفر به ماه اتفاق نیفتاده چه برسه بقیه مطالبی که تو این وبلاگ میگید.
نمیدونم باید چه کاری انجام بدم؟
با سلام
یه چیز برام عجیبه
در زمستان که ساعت 5 غروب اتفاق میافته تا ساعت 6 صبح 13 ساعت طول میکشه.
هر 12 ساعت یعنی نیم دور زمین به دور خودش چرخیده
اگر شخصی از ابتدای غروب تا طلوع افتاب به اسمان خیره شود با اینکه زمین نیم دور چرخیده اما هیچ تغییری در اسمان و تغییر مکان ستارگان و ...صورت نمیگیرد 😐واقعا عجیب نیست
حال مقایسه کنید وضعیت اسمان را با وقتی که زمین نیم دور، دور خورشید چرخیده اما باز هم اسمان همان اسمان است😮😮
دیگه فعلا حرفی ندارم
درسته که هنوز ابهاماتی در زمین تخت وجود داره ولی انگار به واقعیت نزدیکتره
با سلام به دوستان گرامی
برای اینکه نشان دهیم علم نمی تواند به حقیقت موجودات دست پیدا کند یا اینکه یافته های علمی قطعیت ندارند و می توانند تغییر کنند لازم نیست خود را این اندازه به زحمت اندازیم و امور بدیهی را به عنوان مثال بیاوریم و در آنها تردید کنیم. اگر عکس هایی که از کروی بودن زمین منتشر شده اند نادرست یا دروغ و ساختگی اند، آیا عکسی از کل کره زمین وجود دارد که غیر این حقیقت را نشان دهد تا چه رسد به اینکه زمین را مسطح نمایش دهد؟ آیا اینکه بگوییم زمین کروی است به معنای آن است که داریم حقیقت وجودی زمین را معین می کنیم؟ شما بر اساس چند محاسبه سطحی در کروری بودن زمین تردید را روا میدارید اما باید توجه کنید که این محاسبات خود علمی هستند و در معرض خطا و تردیدی که به آن اشاره کردید قرار دارند. دوست گرامی با این منطق شما تقریبا باید قید بدیهیات را زد. به علاوه بحث از کروی بودن یا مسطح بودن زمین چه دردی را دوا میکند که باید در این سطح به آن پرداخت؟ آیا انکار برداشتی دور از ذهن از آیات قرآن و یا برخی روایات آسانتر و منطقی تر است یا انکار آنچه مؤید به صدها شاهد و دلیل است؟
با توجه به دیگر نوشته ها، چنین اظهار نظری از نویسنده محترم از انتظار به دور بود.
موفق باشید
من کامنتها رو نخوندم ولی چند نکته باید خدمتتون بگم:
اولا از لحاظ تاریخی نظریه کروی بودن زمین خیلی قدیمی است.
مثلا فیثاغورث به زمین کروی معتقد بوده و بطلمیوس هم بر اساس زمین کروی هیات اش رو تاسیس کرده بوده. علتش هم اینه که انسانها در غیاث با کره آسمانُ کروی بودن زمین رو معقول میدونستند. در تمدن اسلامی هم لااقل بین دانشوران نظریه کروی بودن زمین پارادایم غالب بوده و اینکه غرب اینگونه جلوه میده که کروی بودن زمین از دوران مدرن(!) و قرن ۱۶ به بعد باب شده حتی نسبت به یونان باستان هم اشتباهه.
مسایل هیئت و از جمله تغییر محل قطب شمال کره آسمان(ستاره قطبی) با تغییر موقعیت بدون در نظر گرفتن کروی بودن زمین قابل توجیه و تبیین نیستند.
در تمدن اسلامی اندازه گیری های زیادی برای ابعاد نجومی به کار رفته که میتونین در کتاب عجایب المخلوقات یا آثارالباقیه برخی از اونها رو ببینین. مثلا در باب کره زمین و اندازه شعاعش یک اندازه گیری زمان هارون الرشید وجود داره و یک اندازه گیری بیرونی در کنار ساحلی در هند
و اما اینکه کوه دماوند از چه فاصله ای با استفاده از یک هواپیمای با ارتفاع 12 کیلومتری دیده میشود؟ خط افق در این ارتفاع 390 کیلومتر از شما فاصله دارد و با توجه به اینکه ارتفاع دماوند 5.5 کیومتر است و خط افق آن هم حدود 260 کیلومتر از آن فاصله دارد و بنابرین شما از فاصله 650 کیلومتر قادر به دیدن بخشی از دماوند خواهید بود که با توجه به فاصله هوایی 1050 کیلومتری بندرعباس تا دماوند و 750 کیلومتری تا کرمان و 500 کیلومتری تا یزد چندان عجیب نیست.
علاوه بر این حتی اگر زمین تخت هم باشد بازهم دیدن قله ای که 3500 متر ارتفاع نسبت به کوهپایه دارد از فاصله مثلا 700 کیلومتری و از بین این همه غبارها و بخار آبهایی که هوا را گرفته است باید کار بسیار دشواری باشد... ما در روستا کوههایی که کمتر از 50 میلومتر را بسیار مبهم میبینیم.
و اما درباره کوه کرکس... اگر دقت کنید متوجه میشوید که این عکس اتفاقا نشان دهنده کروی بودن زمین است... چرا که کوه دماوند تماما مشخص نیست و فقط قسمتهای بالاتر آن مشخص است. علاوه بر این منظورتان از اینکه باید این 1500 متر برآمدگی مشخص باشد را نمیفهمم... اولا زمین یک کره صاف و صیقلی نیست و مثلا زمینهای بین کوه کرکس تا دماوند بین 500 تا 2000 متر ارتفاع دارند و علاوه بر این قاعدتا شما این برآمدگی را فقط به این گونه میتوانید ببینید که تمام کوه دماوند از افق مشخص نباشد و بخشهای بالایی آن مشخص باشد...
به این عکس دقت کنین... کوه دماوند از صحراهای قم...
https://chamedanmag.ir/کوه-و-کوهان؛-خودنمایی-قله-دماوند-از-قم/
سلام..شما که با روایات هم سر و کار دارین به نظر بنده این روایات مربوط به سرزمین های جابلقا و جابرسا در مغرب و مشرق میتونه تا حدود زیادی صاف بودن زمین رو اثبات بکنه..در این مورد اگر جستجو کنید حرف بنده رو متوجه میشید..از طرف دیگه قرآن صریح به حرکت خورشید اشاره کرده و حرکت خورشید رو روزانه با چشم خودمون هم می بینیم..سوال دیگه هم اینه که اگر واقعا زمین کروی هست و با ماهواره همه جای اون شناخته شده هست پس سد ذوالقرنین کجای این کره است؟..شاید واقعا خورشید در یک چشمه ی گل آلود غروب می کنه...حالا اینو تفسیر می کنن که به نظر میومده که همچین اتفاقی داره میفته..اگه اینجوری بوده پس شبیه این اتفاق در همه ی دریاهای جهان هم اتفاق میفته و وجه خاصی نداشته که قرآن به این مساله اشاره میکرده..حالا از لحاظ تحقیقات علمی هم به سایت زیر مراجعه بکنید خوب هست.. با تشکر
convexearth.org