باسمه تعالی

چند روز پیش با یکی از دوستان درباره این بحث میکردیم که بین حرف درست و حرف سدید تفاوت است. حرف سدید آن است که آدم صحت حرف را راستی آزمایی کرده باشد، اعتبار منبع خبر را بررسی کرده و آنرا دقیق نقل کند. بعلاوه در انتخاب کلمات به قدری دقت کند که برداشتهای دوپهلو از آن کمتر بشود کرد و به قول معروف مو لای درز آن نرود. آیه 70 سوره احزاب قرآن در کنار تقوای الهی، سدید حرف زدن را به مومنین توصیه میفرماید. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا. بعضی وقتها حرفهایی شنیده میشود که نو و جالب توجه است، اما جنبه هایی از آن یا قابل اثبات و نفی نیست و یا حداقل ما دلیل کافی برای قبول آن نداریم و یا میشود آنرا تعبیر سوء کرد. بنابراین در چنین مواردی آدم باید در نقل مطلب احتیاط های لازم را انجام دهد. بشر نه جایزالخطا، بلکه ممکن الخطا است و همه ما میتوانیم مرتکب چنین خطاهایی بشویم، اما تا حد امکان باید از آن اجتناب کنیم.

امروز مقاله ای از آقای حسین شریعتمداری را میخواندم تحت عنوان زنبورها به لانه برمی‌گردند! هرچند اصل مطالبی که ایشان مطرح کرده بودند درست بود، اما ایراداتی در نقل سخن دیگران داشت که به نظرم رسید برای نشان دادن فرق حرف سدید با حرفی که در کل درست است، مواردی را ذکر کنم.

ایشان بحث خود را چنین شروع کرده بود:

این سخن از «برتولت برشت»، شاعر و نمایشنامه‌نویس آلمانی است که می‌گفت می‌توان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و می‌توان برای یک‌بار به همه دروغ گفت، اما، هرگز نمی‌توان برای همیشه به همه دروغ گفت

شخصا هرچه گشتم چنین نقل قولی را از برتولت برشت پیدا نکردم. بلکه این حرف به آبراهام لینکلن نسبت داده شده است و اصل آن چنین است.

You can fool all the people some of the time, and some of the people all the time, but you cannot fool all the people all the time.

بنا بر نقل این منبع این حرف اولین بار در نوشته های فردی به نام Jacques Abbadie در سال 1684 میلادی یافته شده است. هیچ سندی هم که نشان دهد لینکلن چنین حرفی را زده است، وجود ندارد و کسانی که در سال 1885، 20 سال پس از قتل او، چنین حرفی را به او نسبت داده اند، احتمالا خواسته اند از احترامی که لینکلن دارد سوء استفاده کنند و حرف خود را در دعوایی سیاسی به کرسی بنشانند.

اما اینکه چرا در ایران چنین حرفی به برتولت برشت نسبت داده شده است ماجرای دیگری است. کسانی که با تاریخ ادبیات ایران در صد سال گذشته آشنایی دارند، میدانند که کسانی که به فرنگ رفته و به ایران برگشته بودند، هر آنچه که دلشان میخواست از قول ادیبان و دانشمندان غربی نقل میکردند و با این کار دکانی راه انداخته بودند. آن زمان هم اینترنت و کتابخانه های مجهز هم وجود نداشت که بشود حرف آنها را راستی آزمایی کرد، بنابراین این افراد انگیزه ای برای دقت در نقل قول نداشتند. محدودیت های ترجمه هم مشکل را دوچندان میکرد. جدا از این افراد فرنگ رفته، کسان دیگری هم بودند که آنقدر هوش داشتند که بفهمند بخش عمده حرفهای این فرنگ رفته ها ساختگی است، اما کسی نیست که مچ آنها را بگیرد. بنابراین آنها هم از این وضع آشفته استفاده کردند و با ترجمه کتابهای غربیها و ژست روشنفکری گرفتن، معرکه میگرفتند. نقل شده است که ذبیح ا.. منصوری کتابهایی را از چندین زبان دنیا به فارسی ترجمه کرده بود، بدون اینکه حرفی را از آن زبانها بلد باشد. ظاهرا ایشان از افرادی که آن کتابها را خوانده بودند میخواست مختصرا ماجرای کتاب را برایش شرح دهند و بعد به قلم خود، هر آنچه را که میخواست به نام ترجمه مینوشت. بعضی وقتها هم ترجمه کتاب چند برابر متن اصلی درمی آمد. مثلا ترجمه کتاب سینوهه تا جایی که به خاطر دارم، حدود 300 صفحه بود. در حالی که اصل آن چند ورق پاپیروس بود.

کتابهای برتولت برشت در ایران زمانی مشهور بود و احتمال زیاد میدهم که کسی که در ایران چنین حرفی را به او نسبت داده، خواسته از شهرت این فرد استفاده کند تا از حرفش استقبال بیشتری شود. اما وقتی چنین خطاهایی در ذهن مردم جا بیافتد، به راحتی قابل تغییر نیست. چند نمونه از این قبیل موارد را قبلا در مقاله دیگری درباره نیمه عمر دانسته های علم تجربی آورده بودم. اشتباه محاسبه میزان آهن در اسفناج حدود 140 سال پیش رخ داد و حداقل 80 سال است که این اشتباه تصحیح شده است. اما اگر همین الان از بسیاری از پزشکان درباره گیاهانی که بیشترین میزان آهن را دارند، سئوال کنید هنوز احتمال دارد که نام اسفناج را ذکر کنند.

در قسمتی دیگر از مقاله، آقای شریعتمداری چنین نقل میکند:

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان انتخاب‌های سخت -HARD  CHOICES - که در تیرماه 1392 (جولای 2014) منتشر شد به تلاش آمریکا برای تشکیل گروه‌های تکفیری اشاره کرده و می‌گوید قرار بود روز پنجم ژوئیه 2013 در نشستی با حضور دوستان اروپایی خود، دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم و من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق برخی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از اعلام موجودیت آن، توضیح بدهم.

هر چه گشتم ردی از اینکه کلینتون چنین حرفی را در کتاب زده باشد، پیدا نکردم. ظاهرا چنین مطلبی در روزنامه های عربی از قول کتاب نقل شده بود و متعاقب آن وزارت خارجه لبنان، سفیر آمریکا را احضار میکند و توضیح میخواهد و سفارت آمریکا رسما وجود چنین حرفی در کتاب را تکذیب میکند. اما این مطلب آنقدر در رسانه های عربی تکرار شده بود که برای همه به صورت یک واقعیت غیر قابل انکار درآمد.

اساسا پخش اطلاعات غلط اینچنینی یکی از شگردهای جنگ روانی است. یعنی خود عوامل آمریکایی چنین حرفهایی را پخش میکنند تا همه رسانه های مخالف آمریکا آن را تکرار کنند. بعد از اینکه آن حرف خوب پخش شد، غلط بودن آن را به همه نشان میدهند تا اعتباری برای مخالفین آمریکا باقی نماند. هیلاری کلینتون در مصاحبه های کلامی و سمینارها حرفهای بیحساب زیادی زده است که با یک جستجوی ساده میشود آنها را یافت و سند آن را هم ارائه کرد. اما دنبال این اشتباهات در کتابی که جنبه رسمی دارد و قبل از انتشار بارها توسط سیاسیون مرور میشود، نباید گشت.