باسمه تعالی

 دلیل نوشتن این مطلب، خبری بود که دیروز درباره جشنواره سالانه Kanamara Matsuri در شهر کاواساکی ژاپن، که نزدیک به توکیو است، ملاحظه کردم. هرچند واقعا تمایل ندارم که درباره مطالب مستهجن چیزی بنویسم، اما توجه به آنچه که واقعا در ژاپن میگذرد، خالی از فایده نیست.

این جشنواره که ترجمه نام آن جشنواره آلت تناسلی آهنی است، از سال 1977 در شهر کاواساکی برگزار شده و هر سال به تعداد شرکت کنندگان آن افزوده میشود و به تدریج در حال تبدیل شدن به مراسمی پرطرفدار و پرجمعیت توریستی و تبدیل شدن رسمی آن به مراسم پرستش آلت تناسلی است. علت انتخاب این شهر برای برگزاری این مراسم، معبدی است که از حدود 400 سال پیش در آن منطقه وجود دارد. خرافه ای که برای علت ساخت این معبد بیان میشود این است که در آن زمان، دیوی که در رحم یک عروس جوان مخفی شده بود، در شب زفاف آلت تناسلی داماد را گاز میزند و میکند. بزرگان شهر برای شکست دیو، تصمیم میگیرند که آلتی فولادی درست کنند تا وقتی که دیو آنرا گاز میزند، دندان هایش خرد شود و بشود او را از رحم عروس بیرون کشید. از آن پس برای بزرگداشت آن آلت که توانسته بود دیو را شکست دهد، معبدی درست شد و این آلت در آن معبد قرار داده شد.

این معبد از آن پس محل رجوع فاحشه هایی بود که از راههای دور به قصد توسل برای خلاص شدن از شر بیماریهای مقاربتی به آن معبد پناه میبردند. طبیعتا چنین معبدی فقط به درد همان فاحشه ها میخورد. تا اینجای کار مربوط به تاریخچه این معبد بود، اما از سال 1977 مراسمی به شکل یک جشنواره که بیشتر به مراسم پرستش شبیه است، به راه افتاده است.

اما حکمت ذکر مصیبت سقوط اخلاقی آنها در اینجا چیست؟

احتمالا تا به حال به افرادی برخورد کرده اید که در ایران نقش واحد جنگ روانی دشمن را بر عهده دارند و سعی دارند با ایجاد احساس نفرت از هر آن چیزی که عامل مقاومت مردم در مقابل دشمنان خارجی باشد، کار را برای مهاجمین ساده تر کنند. متاسفانه تکرار و تبلیغ چنین مطالبی روی همه ما اثر گذار است. افرادی که دست به چنین اقدامی میزنند، خود را چنان جلوه میدهند که گویا آریوبرزن هستند و احساسات پاک میهن پرستی آنها را به چنین کارهایی واداشته؛ ولی در عمل نقش چوپانی را دارند که راه عبور از کوهستان را به سپاه مقدونیه نشان داد. اسکندر آن چوپان را بعد از گذر از کوهها کشت تا همه لشکرش بدانند که هیچ کس خیانت را قدر نخواهد داشت؛ و قطعا هر دشمن خارجی که به ایران مسلط شود، با چنین افرادی بهتر از این برخورد نخواهد کرد.

زمان زلزله 4 سال پیش ژاپن، خبرهای زیادی درباره نظم و انضباط فوق العاده ژاپنیها و کمک بیدریغ آنها به هم، پخش شد. در آن زمان تبلیغات فراوانی از سوی این پیاده نظام جنگ روانی دشمنان صورت گرفت که انگار ژاپن مدینه فاضله است و تمام دستاوردهای آن جامعه هم بخاطر بی دینی است و اگر جامعه ایرانی هم در بعضی موارد مثل امانت داری در آن رده نیستند، نیز بخاطر دینی است که دارند. در حالیکه واقعیت بسیار با چنین تصویری متفاوت است.

متن زیر را فقط به عنوان نمونه از چنین تبلیغاتی که در آن زمان پخش میشد نگه داشتم:

بعد از آن که خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودن  سر جایشان برگرداندن و به آرامی از فروشگاهها خارج شدن ، چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیل زده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه رو جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سجده می کنن و معذرت می خوان بخاطر اینکه ببخشید سونامی شد و ما نتونستیم بهتر از این بهتون سرویس بدیم.

چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودن و به صورت کلاسهای مجزا با حداکثر 15 دانش آموز در آورده بودن . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یه ال سی دی 32 اینچی داشت. وزیر آموش و پرورششون هم توی رسانه ها ضمن کلی عذر خواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد. یعنی این چیزا رو تازه رو زیر حداقل می دونه! محاسبه کنین حداکثر رو.

چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی برای اینکه از قافله عقب نمونن یه سپاه مهندسین پیر تشکیل دادن و داوطلب شدن که برن فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنن تا جوونترها در معرض تشعشعات نیروگاه قرار نگیرن. چرا؟ چون نسبت به جوونها کمتر از عمرشون باقی مونده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشون باقی خواهد موند و خودشون هم زمان کمتری رنج و دردش رو تحمل خواهند کرد. همینقدر منطقی و بشر دوستانه

البته بعدا معلوم شد که به دلیل سلطه فوق العاده دولت ژاپن بر روی رسانه های این کشور، تمام اخبار منتشره به قصد ایجاد چنین چهره ای از ژاپن تنظیم شده بود و واقعیت غیر از چنین تصویر روتوش شده ای بود. حادثه زلزله و سونامی به شدت سنگین بود و هرچند ژاپنیها در مقایسه با خیلی از ملتهای دیگر بااخلاق تر هستند، رخداد بی نظمی و اغتشاش در چنین شرایطی کاملا قابل انتظار است. داستان نیروگاههای فوکوشیما و علت اصلی وجود آنها، و همچنین بلایی که بر سر مردم ژاپن آورد، یکی از ننگین ترین رخدادهای تاریخ است که در اینجا مجال بررسی آن نیست.

در پایان

در قرن گذشته اندیشمندان زیادی سعی داشتند که این ایده را جا بیاندازند که با توسعه صنعتی، پیشرفتهای تکنولوژیک و همه گیر شدن ليبرال دموکراسی به عنوان آخرين شکل حکومت بشری ، بشر به نقطه پايان ايدئولوژيک خود میرسد و دیگر جایی برای دین باقی نخواهد ماند. اما در کل تاریخ سیر حوادث نشان داده است که هرگاه نقش دین و اخلاقیات مبتنی بر دین الهی در جامعه کمرنگ شده، تنها جایگزین آن خرافات و شبه ادیان شیطانی است. دوره جدید هم مستثنی نیست و شواهد زیادی بر این مطلب وجود دارد. تنها فرق دوره معاصر این است که اگر در قدیم علت شیوع خرافات، ناآگاهی مردم و در دسترس نبودن اطلاعات فرض میشد، این شرایط دیگر وجود ندارد و هرگونه اطلاعاتی به آسانی در دسترس همه مردم هست. نکته جالب توجه این است که در جوامع مدرن صنعتی معاصر، هر آن چیزی که به عنوان سمبل های بربریت و توحش شناخته میشده، را میشود یافت. قربانی کردن انسان، بت پرستی آن هم به احمقانه ترین مدل آن، برده داری، همنوع خواری و امثالهم در چنین جوامعی بسیار شیوع دارد.نتیجه ای که میشود گرفت این است که تنها جایگزین دین الهی، باورهای شیطانی و انحطاط است.