باسمه تعالی

مقایسه میزان توسعه واقعی زیرساختها در کشورهای مختلف کار آسانی نیست و کنار هم گذاشتن عددها و آمارها راه درستی نیست. چون میزان فساد دستگاههای اداری یک کشور بر روی واقعی بودن آمارها تاثیر اساسی دارد. به عنوان نمونه میزان سرمایه گذاری اعلام شده توسعه سوچی که در واقع دهکده ای بیش نیست، برای المپیک زمستانی 2014، حدود 50 میلیارد دلار بود. ولی اساسا این دهکده حتی ظرفیت مصرف یک دهم این رقم را هم نداشت. المپیک زمستانی فقط بهانه ای بود تا اولیگارشهای روسی بتوانند بدون حساب و کتاب و بازرسی هر چه میخواهند به جیب بزنند. در المپیک 2010 زمستانی ونکوور، با اینکه مافیاهای حاکم بر ونکوور توانستند پروژه هایی مثل خط قطار هوایی بین فرودگاه و شهر که به بهانه حمل و نقل سریع توریستها ایجاد شد، را به چند برابر قیمت واقعی تحمیل کنند؛ در نهایت نتوانستند بیش از حدود یک میلیارد دلار از این پروژه بدزدند. کل هزینه های المپیک زمستانی 2010 به یک دهم هزینه های المپیک سوچی روسیه نرسید و همین مطلب برای نشان دادن عمق فساد مالی در روسیه کافی است.

فساد اداری در چین نیز بالا است و نه به ارقام سرمایه گذاری ها و نه به ارقام مصرف مواد اولیه آنها میشود اعتماد کرد. اخبار فساد مالی در نیروهای نظامی چین حتی مقامات بالای این کشور را نگران کرده و باعث احساس عدم امنیت آنها شده است. در این باره خبرهای زیادی وجود دارد که با یک جستجوی ساده میتوانید آن را بیابید و این خبر فقط نمونه ای از آنها است.

مقایسه مصرف سیمان کشورها

واضح است که میزان مصرف سیمان لزوما نشان دهنده رشد زیرساخت های اقتصادی و دفاعی یک کشور نیست. اما به هرحال میشود از روی مقایسه کشورهای مختلف با هم و روند تغییرات مصرف هر کشور، اطلاعاتی را استخراج کرد. در حال حاضر چین در حدود سالی 2300 میلیون تن سیمان مصرف میکند، در حالی که در سال 1999 این مصرف حدود 520 میلیون تن بود. برای مقایسه، مصرف سیمان ایران در حال حاضر سالانه حدود 70 میلیون تن است. سیمان در آمریکا در سال 1999 سالانه 87 میلیون تن مصرف میشد، در حالی که در سال 2013 این رقم به 77 میلیون تن تقلیل پیدا کرده است (منبع: آمار دولتی آمریکا). مصرف سیمان فقط در 3 سال 2011 تا 2013 در چین برابر 6600 میلیون تن بود، در حالیکه کل مصرف سیمان در قرن بیستم در آمریکا بالغ بر 4500 میلیون تن بود. (منبع: وبلاگ بیل گیتس)

مصرف سیمان سالانه (میلیون تن) ژاپن 51، آلمان 32، پاکستان 32، برزیل 68، و کره جنوبی 48 است.

زیر ساختهای آمریکا

در سالهای اخیر خبرهای زیادی از فرسودگی زیرساختهای اقتصادی و شهری آمریکا منتشر شده است. عکس های بسیاری نیز از ساختمان های عمومی متروکه شهرهایی مانند دیترویت و محلات خالی از سکنه و مراکز تجاری رها شده، در اینترنت قابل مشاهده است و با یک جستجوی ساده بسیاری از آنها را میتوانید بیابید.

در آمریکا حدود 607000 پل وجود دارد که بیش از 65000 تا از آنها نامطمئن و ناقص تشخیص داده شده اند؛ بیش از 21000 آن دارای شکست های بحرانی هستند و حدود 7800 تا از این پلها در حال فرو ریختن طبقه بندی شده اند. حدود یک سوم از جاده های مهم و اصلی نیز به بازسازی نیاز دارند. اما امکاناتی برای تعمیر و بازسازی آنها وجود ندارد. از حدود سال 1960، سرمایه گذاری بر روی زیرساختهای کشور نسبت به درآمد ناخالص ملی در آمریکا به معادل نصف همین سرمایه گذاری ها در اروپا تقلیل پیدا کرده و جامعه مهندسین شهری آمریکا اعلام کرده که برای رساندن وضع زیرساختها در آمریکا به آنچه که در حال حاضر اروپایی ها از آن برخوردار هستند، به حدود 3600 میلیارد دلار سرمایه گذاری احتیاج است. (منبع: ایندیپندنت).

این آمار نشان دهنده آن است که زیرساختهای آمریکا نیاز اساسی به بازسازی دارند و آمریکا به تدریج در حال از دست دادن توان رقابت اقتصادی است و با فرسوده تر شدن زیرساختها، حتی اگر بخواهد دوباره نقش برجسته ای در اقتصاد دنیا بازی کند، به ده تا 20 سال زمان برای بازسازی این زیرساختها نیاز دارد. 10 میلیون تن کاهش مصرف سیمان در طی 15 سال، نشانه دیگری بر این مطلب است که سرمایه گذاری های لازم بر روی بازسازی زیرساختها انجام نمیشود.

زیر ساختهای چین

چین تقریبا در سالهای اخیر هر سال حدود 100 میلیارد دلار روی توسعه خطوط راه آهن خود هزینه کرده است و فقط برای طرح بازسازی راه ابریشم از طریق جاده و راه آهن اخیرا 40 میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده است.

هر چند میزان مصرف سیمان چین خیره کننده است و نشان از حجم و سرعت انجام پروژه های بسیاری در آنجا دارد، اینکه این رقم 30 برابر مصرف آمریکا است، به این معنی نیست که توسعه زیرساختها در چین با 30 برابر سرعت در حال انجام است. بسیاری از پروژه های انجام شده فقط به عنوان پوششی برای اختلاس های انجام شده تعریف میشود و مصرف مواد اولیه و سرمایه آن لزوما به نحو بهینه انجام نمیشود. مثلا اگر در قرارداد ساخت یک سد، پیمانکار بر اساس سیمان مصرف شده پول میگیرد، ممکن است چند برابر میزان در نظر گرفته شده در طراحی، سیمان مصرف شود تا بشود بیشتر اختلاس کرد.

یکی از چیزهایی که در ذهن عوام به عنوان نشانه پیشرفت تکنولوژی شناخته میشود، قطارهای فوق سریع است که در اینجا مجال آن نیست که درباره اینکه چرا چنین ایده ای احمقانه است، بحث کنیم. اما بهر حال در کل دنیا حدود 22500 کیلومتر مسیر قطار سریع وجود دارد که حدود نصف آن فقط در چین است. انتظار این بود که مسئولین ایالتی آمریکا حداقل برای تفاخر و یا راضی کردن عوام، چنین طرحهایی را حداقل در یک حد محدود اجرا کنند. اما هیچوقت سرمایه لازم برای چنین طرحهایی پیدا نشد.

بخشی از پروژه های بزرگ چین مانند خطوط جدید راه آهن و جاده ها مصرف نظامی دارد. چندی پیش خبری پخش شد مبنی بر ایجاد شبکه 5000 کیلومتری تونل ها در چین که برای حمل ونقل ونگهداری سلاح های هسته ای به دور از چشم ماهواره ها ایجاد شده است. هر چند چنین پروژه هایی بزرگ محسوب میشود، اما ظرفیت مصرف 2300 میلیون تن سیمان سالانه را ندارد.

مصرف سیمان ایران

مصرف سیمان ایران حدود 70 و مصرف روسیه حدود 61.5 میلیون تن است، در حالیکه روسیه 10 برابر وسعت و دو برابر جمعیت دارد. مصرف ایران بیش از دو برابر آلمان (32 میلیون تن) است که هم کشور توسعه یافته ای است و هم سرمایه طرحهای توسعه خود را دارد و هم جمعیت آن از ایران بیشتر است. مصرف ایران حتی از ژاپن و برزیل هم بالاتر است. احتمالا اولین برداشت کسی که این آمارها را ملاحظه کند، این باشد که این آمارها نشان دهنده این است که توسعه زیرساختها در ایران از روسیه، آلمان، ژاپن، برزیل، کره و مکزیک سرعت بیشتری دارد. اما شخصا فکر میکنم این آمارها باید دولتمردان ایران را به فکر فرو ببرد، چون قاعدتا یک جای کار غلط است. استانداردهای ایمنی ساختمان سازی در آلمان و ژاپن، قطعا از ایران بالاتر است، پس مصرف سیمان در ساختمان سازی نمیتواند بهانه خوبی باشد. جمعیت ایران هم دیگر جوان محسوب نمیشود که به خانه های جدید نیاز بیشتری از دیگر کشورها داشته باشد. ممکن است بعضی از پروژه های سد سازی در ایران دارای توجیه فنی و کارشناسی شده محسوب شوند. اما دیگر کشورهای پیشرفته تر احتمالا چنین پروژه هایی را به راحتی دارای توجیه فنی محسوب نکنند. یکی از احتمالات این است که گروه های مافیایی در ایران در موجه نشان دادن پروژه های بزرگ مانند سدسازی و جاده سازی تاثیرگذاری کنند تا از طریق این پروژه های بزرگ بتوانند مبالغ کلانی بدزدند. اساسا راه اصلی دزدی های بزرگ، تعریف پروژه های بزرگتر است تا هر کسی نتواند از هزینه های انجام شده در آن سردرآورد و بازخواست کند. از همین رو شاهدیم که پروژه هایی مانند اتصال آبی دریای عمان به دریای قزوین، که هیچ توجیه عقلانی ندارد، گاه و بیگاه مطرح شده است.

جمع بندی

میزان مصرف بی رویه مواد اولیه لزوما نشان دهنده سرعت پیشرفت توسعه زیرساختها نیست. شخصا براین باورم که انجام پروژه های بزرگ فاقد کارشناسی فنی و فساد اداری و مالی که به تعریف چنین پروژه های پرخرج و بیمصرف منجر میشود، اولین چیزی است که باید احتمال داد.