باسمه تعالی

برداشت عمومی این است که ایالت واشنگتن در شمال غربی آمریکا که شهر سیاتل مرکز آن است، یکی از لیبرال ترین ایالتهای آمریکا است. با این حال آمار خشونتهای بیهدف پلیسی در این ایالت بالا است. نمونه آن هم اتفاقی بود که دیروز چهارشنبه 26 فوریه در یکی از شهرهای این ایالت افتاده است.

ظاهرا یک مرد مکزیکی الاصل که چند وقتی بوده بیکار بوده و وضع مالی و روانی مناسبی نداشته در سر چهارراهی  به ماشین های عبور کننده سنگ پرت میکرده است. پلیس ادعا میکند که با آمدن ماشین پلیس، به طرف آنها هم سنگ پرت کرده است. بنابراین 3 افسر پلیس او را با 17 گلوله به قتل میرسانند.

اینکه چطور پلیس میتواند پرتاب سنگ را اقدامی مرگبار جلوه دهد که افسران برای دفاع از خود ناگزیر به شلیک باشند، برایم روشن نیست. اما مطمئنم که مانند تمام موارد دیگر از این قبیل، دادگاه اقدام این افسران را تایید و آنها را تبرئه میکند. چند ماه بعد هم اداره پلیس به آنها به خاطر شجاعت و اقدام به موقعشان ترفیع و جایزه میدهد.

علیرغم تبلیغات زیادی که درباره برخورد متمدنانه و مطابق قانون پلیس در آمریکای شمالی و اروپا میشود، واقعیت چیز دیگری است. نمونه آن هم گزارش اخیری است که درباره استفاده پلیس شیکاگو از شکنجه گاه های مخفی و روش های وحشیانه اعتراف گرفتن آنها منتشر شده است. در این گزارش آمده که همان شیوه هایی که نظامیان آمریکایی برای اعتراف گرفتن از اسرای ویتنامی بکار میبردند، در این شکنجه گاهها استفاده میشده است.

این مطلب خود نشانه ای بر این است که وقتی یک کشور اقدام به عملیات نظامی بیرحمانه در دیگر کشورها میکند، در نهایت افرادی که دست به شکنجه و جنایت در خارج از کشور میزنند، به کشور برمیگردند و آنچه را که تجربه کرده اند، روی مردم خود آن کشور پیاده میکنند.

سنگ بنای اخلاق هم این است که چیزی را که آدم برای خود نمی پسندد، نباید برای دیگران بپسندد. چون چیزی را که آدم برای دیگران تجویز میکند، در نهایت همان چیزی است که به سر خود آن فرد خواهد آمد.