باسمه تعالی

مطالبی که در بخش اول این موضوع عرض شد، مطالبی مقدماتی بود تا روشی برای اطمینان از صحت تصمیم گیری معرفی کند. بعضی وقتها ما ریسک موجود در تصمیم گیری های خود را درست ارزیابی نمیکنیم. مثلا فرض کنید جوانی بخواهد از طبقه دوم یا سوم یک ساختمان به پایین بپرد. ریسک چنین کاری احتمالا شکستن چند استخوان است که قاعدتا پس از گذشت یک سال بهبود می یابد، یعنی احتمالا یک سال از عمر آدم را تلف میکند. طبعا کمتر آدمی هوس چنین تجربه ای را میکند. اما عوارض بعضی تصمیم گیری ها خیلی بیش از این است، مثلا انتخاب یک رشته تحصیلی، شغل و یا همسر هر چند که میتواند مسیر زندگی آدم را بکلی عوض کند، ولی خیلی از افراد بدون هیچ بررسی و بدون داشتن روش تصمیم گیری چنین تصمیماتی را اتخاذ میکنند.

بخش زیادی از مواردی که باید در هر تصمیم گیری لحاظ شود و مراقبت هایی که انجام شود، با همان روش بیان شده در بخش اول قابل بررسی و محاسبه است. اما تصمیم گیری های در زندگی وجود دارند که آدم برآورد درستی از عواقب، خطرات و هزینه های آن ندارد و هیچ راهی هم برای محاسبه آنها نیست. اگر به صرف وجود خطرات و عوامل محاسبه نشده بخواهیم از اتخاذ هر تصمیمی صرف نظر کنیم، عملا خود را گرفتار جمود و عدم پیشرفت و محافظه کاری مفرط میکنیم. در یک دیدکلی اگر همه افراد یک جامعه چنین برخوردی داشته باشند، چنین جامعه ای نه توان پیشرفت و نه توان دفاع از خود را خواهد داشت و لذا سریعا به انحطاط میرود.

بنابراین هنگام بررسی یک تصمیم اگر روشی که در بخش اول گفته شد را دنبال کردید و تمام آنچه میشود حساب کرد را حساب کردید و باز مواردی باقی ماند که میزان ریسک و خطرات آن قابل حساب نبود، و یا ریسک و خطر آن قابل حساب هست ولی شما آماده پذیرش چنین ریسکی هستید و بهر حال متمایل به اخذ چنین تصمیمی هستید، لازم است اول به الله تبارک و تعالی توکل کنید و از او به ثمر رسیدن آن تصمیم را بخواهید و دوم با مفهوم صبر وشکر آشنا شوید و آنرا به کار بندید.

مفهوم صبر و شکر را آقای عبدالعلی بازرگان در کتاب متدلوژی تدبر در قرآن تشریح کرده که فکر نمیکنم بهتر از او بتوانم آنرا تبیین کنم، لذا بخشی از نوشته ایشان را (البته با کمی حذف و اضافه) در ذیل می آورم:

انسان در جهت وصول به اهداف و مقاصدش، با شرایط خارجی ثابت و یکنواختی روبه رو نیست، اوضاع و احوالی که هر کس با آن مواجه است، گذشته از تغییر و تفاوت زمانی و مکانی نسبت به اشخاص، اصولا" ترکیبی از حالات موافق و مخالف است. به طوری که کمتر ممکن است شرایط خارجی صد درصد موافق یا مخالف میل و خواسته انسان باشد. این مطلب یک اصل عام و کلی است که فرق نمی کند هدف و مقصد، مسائل شخصی، خانوادگی و فامیلی بوده، جهت معیشتی و شغلی داشته باشد، یا مسئله ای اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی به شمار آید. آنچه مهم است زاویه برخورد انسان با شرایط خارجی و اتخاذ سیاست درست در مواجهه با موانع و مشکلات و بهره برداری حداکثر از امکانات موافق و مساعد می باشد.

این مطلب در عالم نبات و حیوان هم صادق است، یک درخت، هم در برابر طوفان و کم آبی و آفت باید مقاومت نماید و هم از مواد و عناصر مفید خاک و آب و باد و هوا و نور حداکثر استفاده را در جهت نیاز خود بنماید. حیوانات و انسان نیز در ارتزاق و زندگی مادی خود چنین برخوردی با شرایط خارجی دارند، با این تفاوت که انسان به دلیل اختیاری که دارد، در قلمرو اهداف و مقاصدش نیز با همین واقعیت روبه رو می باشد و به طور کلی هر برنامه ای که برای زندگی خود تنظیم نماید ناچار است از یک طرف با مشکلات و موانع دست و پنجه نرم کند و از طرف دیگر بالاترین بهره را از موقعیت های مناسب کسب نماید. گسترده ترین این برنامه ها معمولا" در اهداف اعتقادی، اجتماعی و سیاسی مصداق پیدا می کند. یک مصلح منذر، معلم متفکر و مبارز انقلابی که می خواهد جامعه را تغییر دهد و نظام فکری، اعتقادی و حکومتی رژیمی را از طریق مبارزه مذهبی، فرهنگی، سیاسی یا انقلابی دگرگون سازد، مسلما" با ممانعت ها، مخالفت ها و مقاومت هایی روبرو می گردد که از یک طرف محدودیت و محرومیت شدیدی را باید تحمل کند و از طرف دیگر لازم است مترصد فرصت ها و موقعیت های مساعد و مناسب بوده، بیشترین استفاده را از این امکانات در جهت اهداف خود بنماید.

با توجه به اینکه هرگز ممکن نیست شرایط خارجی برای یک انسان هدفدار صددرصد مخالف و مقابل باشد، می توانیم چنین نتیجه بگیریم که هیچ کس حق ندارد حتی در سخت ترین شرایط یأس و ناامیدی به خود راه دهد، که فرمود:

(وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)یوسف/87

«و از رحمت خدا نااميد مشويد ، چرا كه از رحمت خدا جز كافران نااميد نمي‌گردند . »

با توجه به نکات فوق اینک می توانیم مطلب خود را در این جمله خلاصه کنیم که انسان برای وصول به اهداف و مقاصد خود باید در برابر مشکلات و موانع«صبر»کند و با سعی و تلاش مستمر، از امکانات بدست آمده و موقعیت های مناسب حداکثر استفاده را بنماید. این همان سیاست صبر و تلاش است که عنوان مقاله را تشکیل می دهد.

گمان نکنید فرمول فوق نظریه ای شخصی یا عنوانی من درآوردی است. این سیاست را خداوند به ما آموزش داده و قرآن جزئیات، و به اصطلاح تاکتیکش، را تبیین نموده است. درست است که واژه تلاش فارسی است، اما در عوض قران کلمه شکر را به جای آن به کار برده است که از نظر معنائی بسیار نزدیک هستند. شکر در مفهوم قرآنی توجه و تذکر به منعم داشتن و استفاده صحیح و بهره برداری کامل از امکانات و نعمت های خدائی در جهتی است که او فرمان داده و از نظر لغوی نیز فزاینگی و سرشاری و تلاش و تولید و خودجوشی را می رساند، این معنا همان تلاش در جهت هدف می باشد. که در زبان فارسی تا حدودی مفهوم شکر را توجیه می نماید. معنای شکر متضاد کفر است. اگر کفر ناسپاسی و ندیده گرفتن و پوشاندن است، شکر حق شناسی و به کار گرفتن و عرضه کردن می باشد. ترکیب دو کلمه صبر و شکر در منظوری که این نوشته تعقیب می نماید، جمعا" چهاربار در قرآن به کار رفته است، آن هم به صفت مشبه به صیغه مبالغه:(در این موضوع قطعا" نشانه هایی است برای هر بسیار صبر کننده بسیار شکرگزار).

خداوند در چهار مورد آیات و نشانه هایی در قرآن ارائه می دهد که با دو بار تأکید(با حرف ان و لام لایات) تصریح می نماید که این نشانه ها راهنمای انسانهایی است که بسیار صابر و شاکر باشند، به عبارتی دیگر، اگر انسانی در مسیر هدف خود و در برخورد با مشکلات و موانع، اهل صبر و شکر(مقاومت و بهره برداری از امکانات) باشد، از این آیات می تواند در جهت رهیابی و اهتداء و وصول به مقصد نهایت استفاده را بنماید.

از چهار آیه ای که عبارت «ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور» در آن به کار رفته، دو مورد اشاره به حرکت کشتی در دریا دارد و دو مورد دیگر جریانی تاریخی را نقل می کند که ذیلا" به شرح مختصر آیات و برداشت از آن می پردازیم. نکته جالب این است که هر چهار آیه در سال های بین 11 تا 13 بعثت نازل شده اند، گویی قبل از هجرت به مدینه لازم بوده مؤمنین تاکتیک برخورد با شرایط مخالف و موافق آینده و سیاست صبر و تلاش را فرا گیرند.

اول- حرکت کشتی در دریا:

دو آیه ای که براین موضوع ناظراند، به این ترتیب در سوره های لقمان و شوری قرار دارند. سوره لقمان مشحون از پندهای حکیمانه برای حرکت انسان در دریای زندگی است و سوره شوری بر قانونمندی های حرکت اجتماعی تکیه دارد. اینک هر دو آیه را بررسی می نمائیم:

(‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏)لقمان/31 نازل شده در سال 2 بعثت «‏ آيا نديده‌اي كشتيها بر صفحه درياها به فرمان الله ، و در پرتو نعمت خدا حركت مي‌كنند ، تا او گوشه‌اي از نشانه‌هاي ( قدرت ) خود را به شما بنماياند . قطعاً در اين ( گشت و گذار كشتيها در گستره درياها ) نشانه‌هاي بزرگي ( بر قدرت خدا ) است براي كساني كه بس شكيبا و بسيار سپاسگزار باشند . ‏»

(وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ‏‏ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏)شوری/32-33 «‏ و از جمله نشانه‌هاي ( شناخت خدا و قدرت ) او كشتيهائي است همچون كوهها كه بر صفحه درياها به حركت درمي‌آيند .‏ اگر خداوند بخواهد باد را از وزيدن مي‌اندازد و كشتيها بر روي درياها متوقّف مي‌گردند . قطعاً در اين ( حركت بادها ، جريان كشتيها ، آفرينش درياها بدين وسعت و ويژگيهاي آبها ، و نظم و نظامي كه بر امور حكمفرما است ) دلائل روشني ( بر وجود خدا ) است براي هر كس كه بسيار شكيبا و بسيار سپاسگزار باشد . ‏ ‏»

به راستی آیا تشبیه و تمثیلی محسوس تر و قابل درک تر از حرکت کشتی در دربا با زندگی انسان وجود دارد؟ کشتی در دریای بیکران با ساحل ناپیدا، در مقابله با خطر موج و گرداب و طوفان سهمگین و... به چه نیرویی متکی است؟... جز به نیروی باد! (شرط خارجی) و تدبیر کشتی بان(شرط داخلی)؟ یعنی در تنظیم بادبان و سکان و انتخاب زاویه مناسب برخورد با نیروی باد مخالفت؟... اگر ناخدای کشتی نقشه دقیقی داشته باشد و بتواند به کمک قطب نما هر لحظه موقعیت خود را نسبت به ساحلی که به عنوان هدف و مقصد انتخاب کرده تشخیص دهد، می تواند امیدوار باشد سرانجام به ساحل نجات خواهد رسید کما آن که دریانوردانی شجاع بدون آنکه ساحل مورد نظر را دیده باشند، با ایمان و اعتقادی که به مقصد داشتند، به مدد نقشه و قطب نما و با تلاش و همتی خستگی ناپذیر، سرانجام به هدف خود رسیدند و سرزمین های تازه ای کشف کردند.

فرمانده کشتی از یک طرف باید در برابر طوفان های مهاجم مقاومت کند. و از توقف یا عقبگرد کشتی جلوگیری نماید(صبر)، از طرف دیگر نیروی باد مخالف را با تنظیم بادبان و تغییر زاویه برخورد تجزیه کرده، مؤلفه آن را در جهتی که می خواهد منحرف نماید (شکر).البته همیشه طوفان و باد مخالف در دریا، نمی وزد، بلکه جریانات جوی طیف گسترده ای را از باد صددرصد موافق تا صددرصد مخاف حرکت کشتی به وجو می آورند.

شرایط ایده آل موقعی است که باد صددرصد موافق باشد. در این صورت بادبان کشتی عمود بر جریان باد آن را به سرعت به پیش می راند. این نهایت شکر و تلاش کشتی است، بادهای نیمه موافق را هم می توان با تغییر بادبان تبدیل به باد کاملا" موافق کرد. حتی اگر جهت باد صددرصد مخالف حرکت کشتی هم باشد می تواند به صورت زیکزاک با تجزیه نیروی باد به جلو برود. این یک قضبه مسلم فیزیکی است که ملوانان از آن استفاده می کنند.

انسان نیز وضعیت و سرنوشت مشابه کشتی دارد، زندگی اش دریای بیکرانی است که با امواج حوادث و بلاها پوشانده شده و دائما" در معرض فتنه و فساد قرار دارد، ساحل نجاتش (بهشت و سعادت اخروی) دور و ناپیداست و همانند کشتی فقط می تواند به واقعیت آن باور داشته باشد. اما در برابر طوفان حوداث و امواج بلایا، اگر ایمان و اعتقادی به ساحل نجات و مبدأ و معاد داشته باشد، از طریق کتاب که به عنوان قطب نما موقعیت کشتی وجود را نسبت به ساحل نمایش می دهد، می تواند موضعگیری خود را در برابر حوادث و حالات و جریانات اجتماعی و افراد و احزاب و... تنظیم نماید. و بالاخره اگر شرایط دشوار و ناملایم بود و ممانعت و مخالفت و مزاحمت وجود داشت، با انعطاف و ابتکار زاویه برخورد خود را با مسائل تغییر دهد و نیروی مخالف را در جهت هدف خود (همانند کشتی) به کمک گیرد. این هنر نیست که انسان درشریط کاملا" موافق در جهت اهداف خود حرکت کند، هنر این است که خلاف جریان حرکت کند و به توقف یا حرکت ارتجاعی دچار نشود. حق طلبان تاریخ اگر به زندان جباران هم افتاده اند، به خودسازی پرداخته و آثار وجودی خویش را گسترش داده اند، آنها پیام خویش را از ورای بند و حصار با تأثیراتی که روی زندانیان و زندانبانان گذشته اند به خارج رسانده اند.

ب- سیر حرکت امت ها

همان طور که قبلا" گفته شد، از چهار آیه ای که عبارت:«ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور» در آن ها بکار رفته است، علاوه بر دو موردی که به حرکت کشتی در دریاها عنایت دارد، دو آیه دیگر به حرکت اقوام گذشته در دریای تاریخ ارتباط پیدا می کند. یکی از آنها که از جنبه منفی، یعنی ناشکری و بی صبری موضوع را بیان می کند، به قوم سبا بعد از حضرت سلیمان ارتباط دارد و دیگری که جنبه مثبت دارد، به قوم بنی اسرائیل در دوره حضرت موسی مربوط می شود. در مورد قوم سبا برای روشن شدن موضوع ناچار هستیم به یک آیه اکتفا نکرده چند آیه قبل از آن را هم مورد نظر قرار دهیم. اما آیه مربوط به بنی اسرائیل به حد کافی روشن است.

(‏ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ‏‏ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ‏‏ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ ‏‏ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّاماً آمِنِينَ ‏‏ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏‏ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏)سبا/15-20

«‏ براي اهالي سبا در محلّ سكونتشان نشانه‌اي ( از قدرت خدا ) بود . دو باغ ( عظيم و گسترده ) در سمت راست و چپ ( شهر يمن ، با ميوه‌هاي فراوان . بديشان گفته شد : ) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جاي آوريد . شهري است پاك و پاكيزه ، و ( پربركت و نعمت ، و آفريدگارتان ) پروردگاري است بس آمرزنده .‏ امّا آنان ( از شكر نعمت ) روي گردان شدند ( و مغرور رفاه و لذائذ گشتند ) . بدين سبب ما سيل ويرانگري را به سويشان روان كرديم و باغهاي ( پربركت و پرميوه ) ايشان را به باغهاي ( بي‌ارزش ) با ميوه‌هاي تلخ ، و درختهاي شوره گز و اندكي درخت سدر ، مبدّل ساختيم .‏ ميان آنان و شهرهاي ديگري كه پربركت و نعمت كرده بوديم ، شهركها و روستاهائي ساخته و پرداخته بوديم كه ( از يكي ، ديگري ) نمايان بود ، و در ميان آنها فاصله‌هاي مناسب و نزديك به هم ترتيب داده بوديم ( به گونه‌اي كه امنيّت برقرار بود و نيازي هم به حمل آب و توشه سفر ديده نمي‌شد . توسّط انبياء بديشان پيام داديم كه ) شبها و روزها در امن و امان در آنجاها سير و سفر كنند ( و از حق منحرف نشوند و به ياد الطاف خدا باشند و پرستش او را فراموش ننمايند ) . ‏ ‏ امّا ايشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بني‌اسرائيل از خوشيها سير شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصله‌هاي ( منازل ) سفرهاي ما را زياد بفرما ( تا فقراي بي‌سروپا نتوانند همچون ما اغنياء سفر كنند . ) و بدين وسيله به خود ستم كردند و ( ما چنان زندگاني ايشان را پريشان كرديم و در هم پيچيديم كه ) آنان را سخناني ( بر سر زبانها ) نموديم ، و سخت متلاشيشان ساختيم ( و هر كدام را به گوشه‌اي از جهان پرت كرديم ) . قطعاً در اين سرگذشت ، نشانه‌هاي عبرت براي همه شكيبايان سپاسگزار است . ‏‏ ‏ واقعاً ابليس پندار خود را درباره آنان راست گرداند ( و به كرسي نشاند ) . چرا كه همگي از او پيروي كردند مگر گروه اندكي از مؤمنان . ‏‏»

آیات فوق که به دنبال داستان حضرت داود و حضرت سلیمان در سوره سبأ آمده است،از جنبه منفی عواقب ناشکری و کفران نعمت یک قوم را نشان می دهد. خداوند به داود و سلیمان فضل و نعمت بی سابقه ای ارزانی داشت و آل داود را توصیه کرد عملا" شکر(بهره برداری صحیح) این نعمات را به جای آورند(اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ‏) و از مردم سرزمین سبا که از چپ و راست در خرمی و رفاه و آبادانی بودند خواست از روزی های پروردگارشان بخورند و شکر او را به جای آورند که شهری پاک و پروردگاری غفور دارند(كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)

اگر خواسته باشیم این جریان تاریخی را، با مثال حرکت کشتی که در آیات قبل بررسی کردیم، منطبق نمائیم، کشتی قوم سبأ در بحر آزمایش خود بدون آنکه مواجه با طوفان و گردآبی باشد، کاملا" از جریان باد موافق بهره مند بوده است. اما سرنشینان آن نه تنها از نیروی مساعد و باد موافق در جهت حرکت به ساحل استفاده نکردند، بلکه اصلا" توجهی به ساحل و نقشه و قطب نما و... نداشتند. تا سرانجام غرق دریای زندگی شدند و داستان پریشانی و پراکندگی آنها مثالی برای آیندگان گردید تا اهل صبر و شکر از آن به عنوان آیه ای پند گیرند.

(‏ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏)سبأ/19

«‏ امّا ايشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بني‌اسرائيل از خوشيها سير شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصله‌هاي ( منازل ) سفرهاي ما را زياد بفرما ( تا فقراي بي‌سروپا نتوانند همچون ما اغنياء سفر كنند . ) و بدين وسيله به خود ستم كردند و ( ما چنان زندگاني ايشان را پريشان كرديم و در هم پيچيديم كه ) آنان را سخناني ( بر سر زبانها ) نموديم ، و سخت متلاشيشان ساختيم ( و هر كدام را به گوشه‌اي از جهان پرت كرديم ) . قطعاً در اين سرگذشت ، نشانه‌هاي عبرت براي همه شكيبايان سپاسگزار است . »

در داستان قوم سبا از میان دو عامل صبر و شکر عمدتا" روی شکر تأکید شده، به طوری که در این مجموعه آیات،جمعا" 3 بار این واژه تکرار شده است، اگر کاربرد صبر بیشتر در مواقع سختی و شدت است، شکر عمدتا" در موضع نعمت و بهره مندی از امکانات به کار می رود. سرنوشت قوم سبأ از این جهت نمونه بارز و شاهد مثال روشنی است که اگر مردمی قدر نعمت نشناسند و به جای شکرگزاری کفران کنند، کشتی سرنوشت آنها هر چند مواجه با موج و محنتی هم نشود، از آن جایی که به سوی ساحلی نمی رود در اقیانوس بیکران و لایتناهی آواره و سرگردان خواهد ماند.

2.‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ...

‏ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ‏.

«‏ موسي را همراه با آيات ( و مؤيّد به معجزات ) خود فرستاديم ( و بدو دستور داديم ) كه قوم خويش را از تاريكيهاي ( كفر و جهل ) بيرون بياور ( و ) به سوي نور ( ايمان و دانش رهنمود گردان ) و روزهاي خوشي و ناخوشي و نعمت و نقمتي را به ياد ايشان بياور كه خدا بر سرِ گذشتگان آورده است . بي‌گمان در اين كار ( كه بيان سرگذشت نيكان و بدان پيشين است ) براي هر شكيباي ( بر مصائب و بلاياي آسماني و ) سپاسگزار ( بر انعام و عطاياي الهي ) ، دلائل بزرگي ( و نشانه‌هاي سترگي بر وحدانيّت خدا ) است . ‏ برای هر پیوسته صبر کننده شاکر. و بیاد آور آن زمانی را که موسی به قومش گفت نعمت خدا را بیاد آورید که...

و به یاد آور زمانی را که پروردگارت اعلان کرد، اگر شکر کنید قطعا" افزونتان خواهد بخشید و اگر ناسپاسی کنید(بدانید که) عذاب من شدید است.»

سرنوشت قوم بنی اسرائیل در جریان رسالت حضرت موسی(ع) درست برخلاف قوم سبأ پس از حضرت سلیمان(ع) می باشد. گرچه این قوم نیز پس از نجات از فرعونیان به گمراهی و کفران افتادند و همانند قوم سبا به آوارگی و پریشانی گرفتار شده و چهل سال در صحرا آواره گشتند، اما حداقل در دوران مقاومت در برابر فرعون، تحت رهبری حضرت موسی، به دلیل صبر و شکری که از خود بروز دادند، به عظیم ترین موفقیت تاریخی خود نائل شدند و از مقام اسارت و استضعاف به امانت و وراثت زمین و سروری و سیادت رسیدند.

در آیات فوق که ناظر به مقطع زمانی پس از پیروزی بر فرعونیان و عبور از رود نیل می باشد، حضرت موسی(ع) مأموریت می یابد قوم خود را از انواع تاریکی ها، که به دلیل قرن ها زندگی اسارت بار در فرهنگ فرعونیان در روح و جان خود کسب کرده بودند، به سوی نور واحد خارج سازد و در این راه آنها را متوجه و متذکر ایام الله یعنی روزها و لحظات شکوهمند نصرت الهی و پیروزی بر فرعون و لشکریانش بنماید، و البته در این جریان شگفت نشانه های فراوانی برای هر پیوسته صبر کننده شکرگذار وجود دارد.

(وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)ابراهیم/5

آنگاه حضرت موسی قوم خود را یادآور نعمت عظیمی می کند که خداوند با نجاتشان از آل فرعون، که سخت ترین شکنجه ها را به آن ها می چشاندند... به آنها ارزانی داشته است، سپس این اعلان و اخطار پروردگارشان را یادآور می شود که اگر شکر این نعمات(رهایی، آزادی، امامت، وراثت...) را به جای آورند، بر آنها افزون خواهد کرد و اگر کفران کنند گرفتار عذاب شدید خواهند گشت.

(‏ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ‏.)ابراهیم/7

«‏ و ( اي بني‌اسرائيل ! به ياد آوريد ) آن زمان را كه پروردگارتان مؤكّدانه اعلام كرد كه اگر ( از نعمتهاي خدادادي ، به وسيله ثبات بر ايمان و تلاش در عبادت ) سپاسگزاري كرديد ، هر آينه ( نعمتهاي خود را ) برايتان افزايش مي‌دهم ، و اگر كافر ( و ناسپاس ) شديد ( شما را به عذاب دردناكي گرفتار مي‌سازم و بدانيد كه ) بي‌گمان عذاب من بسيار سخت است . ‏»

به هنگام پیروزی تأکید روی واژه شکر است، همانند قوم سبا در این هنگام جریان حوادث موافق طبع است و باد مساعد می وزد، کشتی قوم بنی اسرائیل اکنون پس از عبور سالم از رود نیل باید به سرعت به سوی ساحل تعیین شده حرکت کند، این حرکت همان مفهوم کلمه شکر است. ولی متأسفانه این قوم نیز همانند قوم سبأ منحرف از مسیر و مقصد گشتند.

اما تجربه صبر این قوم، هر چند به بی صبری و عجله و ایرادگیری معروف شده اند، در دوران مقاومت در برابر فرعونیان در سرزمین مصر عبرت انگیز است. این امر نشان می دهد حتی قومی با این خصوصیات، در مدت کوتاهی که موقتا" به صبر و مقاومت متوسل شدند، به چه موفقیت عظیمی دست یافتند.

سوره اعراف که به تفصیل داستان قوم بنی اسرائیل را نقل می نماید، در سه مرحله اساسی روی عامل صبر تأکید می کند و نشان می دهد مهم ترین عاملی که آنها را به پیروزی رساند، همین مسئله می باشد. در این مجموعه آیات سه بار از صبر یاد می کند، ابتدا دعای مؤمنین را یاد می کند که در برابر تهدیدات خشن فرعون(قطع کردن دست ها و پاها در خلاف یکدیگر و دار زدن دسته جمعی) شجاعانه انقلابشان را به سوی خدا و ایمان شان را به پروردگار اعلام و دعا می کنند:

(رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ)اعراف/126

« پروردگارا ! صبر عظيم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بميران »

این موضع سحره یعنی اولین گروهی است که در برابر فرعون به خدای موسی ایمان آوردند. چند آیه بعد باز هم به دنبال وسوسه ها و توطئه های ملاء و درباریان و تهدیدات خشن فرعون، رهنمود و فرمان حضرت موسی را، به عنوان رهبر نهضت، به قوم خویش توضیح می دهد:

(‏ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ‏)اعراف/128

«‏ موسي به قوم خود گفت : از خدا ياري جوئيد و شكيبائي كنيد ( و بدانيد كه فرعون بنده ناتواني بيش نيست و فرمانرواي مطلق خدا است و ) بيگمان خدا زمين را به كساني از بندگان خود واگذار مي‌كند كه خود بخواهد ، و سرانجام ( نيك و پسنديده در گير و دار جهان ) از آن پرهيزگاران است ( آن كساني كه مراعات سنن و اسباب مي‌دارند . از قبيل اتّحاد و اتّفاق و اعتصام به حق و اقامت عدل و صبر در برابر شدائد ) . ‏»

و سرانجام آخرین آیه ای که پیروزی نهایی بنی اسرائیل را اعلام می دارد مشخصا" روی عامل صبر به عنوان اصلی ترین علت این پیروزی تأکید می نماید:

(‏ وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ ‏)اعراف/137

«‏ و ما همه جهات و نواحي پرنعمت و بركت سرزمين ( مصر و شام ) را به قوم مستضعف ( و دربندِ زنجير ظلم و ستم ، يعني بني‌اسرائيل ) واگذار كرديم ، و وعده نيك پروردگارت بر بني‌اسرائيل ، به خاطر صبر و استقامتي كه نشان دادند ، تحقّق يافت ، و آنچه فرعونيان ( از كاخهاي مجلّل ) ساخته بودند ، و آنچه از باغهاي داربست فراهم آورده بودند ، درهم كوبيديم . ‏»

اگر قرآن داستان حضرت موسی و بنی اسرائیل را به کرات در سوره های مختلف بیان کرده به دلیل استمرار ابتلاء و امتحانی است که برای امت مسلمان نیز تکرار خواهد شد.

پیامبر اکرم در روایتی فرموده است از هر راهی بنی اسرائیل عبور کردند شما نیز عبور خواهید کرد.

داستان اقوام گذشته سرشار از عبرت های مختلف است، سرگذشت قوم موسی و قوم سلیمان نیز در روزگار آنها و پس از آنها دو جلوه متضاد از تعهد و پایبندی به دو عامل صبر و شکر را برای آیندگان به نمایش می گذارد. این اقوام گرچه آثار معجزه آسای صبر و شکر را در دوران رسولانشان تجربه کردند، اما قدر نعمت نشناختند و به زودی نتیجه بی صبری و کفران خود را چشیدند. نه تنها امت های گذشته، بلکه زندگی یکایک رسولان الهی جلوه تحقق آثار حیات بخش صفات صبر و شکر می باشد.

...

و سرانجام خاتم پیامبران در سخت ترین شرایط، رسالت خویش را آغاز کرد و به نیروی صبر و مقاومت در برابر شکنجه و آزار دشمنان اسلام ایستادگی نمود. گر چه مشرکین در برابر دعوت او یکسره مخالفت و ممانعت می کردند و با حبس و محاصره اش در دره تنگ ابی طالب خواستند همه امکانات را از او گرفته ارتباطش را مردم قطع کنند، اما محمد (ص) در همین شرایط سخت خارجی که به ظاهر هیچگونه امیدی باقی نمی­گذاشت، روزنه ای به خارج یافت و جمعی از مؤمنین را به هجرت حبشه فرستاد و بعدها نیز با داوری مصلحانه و حکم عادلانه ای که در اختلاف فیمابین دو قبیله اوس و خزرج صادر کرد، از چنین امکان و موقعیت استثنایی به فراست سود جست و به دعوت آن ها با اتفاق کثیری از مؤمنین به یثرب (شهر و قبیله مذکور که پس از هجرت پیامبر (ص) مدینه الرسول نامگذاری شد) هجرت نمود و بنای جامعه ایمانی نمونه ای را در این نقطه پی ریزی کرد. وقایع فوق تنها نمونه هایی از شرایط مساعد و موقعیت­های مناسبی هستند که در متن سختی و محرومیت برای رسول خدا پیش آمده و آن حضرت در جهت اهداف و مقاصد خود به بهترین وجه از آن سود جسته است. نه تنها زندگی پیامبر (ص) بلکه حیات سایر پیامبران الهی نیز مشحون از چنین مواردی بوده است.

صرف نظر از انبیاء الهی که مرتبط با وحی بوده اند، در زنگی مصلحین، متفکرین و مبارزین نامدار تاریخ نیز صحنه های زیبایی از صبر و مقاومت و استفاده از امکانات و موقعیت ها را می توانیم به راحتی مشاهده کنیم.

اینک ما هستیم و این تجربیات گرانبهای تاریخی، راه ما نیز همچون گذشتگان سنگلاخ و طولانی است، مقصد ناپیداست و باری سنگین بر دوش داریم، تاریکی شب و سوز و سرما بر دشواری راه افزوده و تحمل و توان یاران را به تحلیل برده است.

اما اگر کشتی وجود خود را در این دریای طوفانی و در برابر موج­های سهمگین، به نیروی ایمان و به مدد قطب نمای «قرآن» جهت گیری نماییم ( إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ ...) و بادبان مرکب خویش را با تغییر زاویه برخورد نسبت به جریانات مخالف تنظیم نماییم، به لطف الهی خواهیم توانست هر باد مخالفی را تجزیه کرده و به خدمت خویش درآوریم و علیرغم تمامی جریانات مخالف به سمت ساحل نجات پیش برویم.

هرگز و در هیچ دوره ی تاریخی شرایط خارجی برای کسانی که آهنگ عمل صالح و اصلاح اجتماعات کرده اند، صد در صد موافق نبوده است، سهل است در دوران حیات خود با انواع مشکلات و محرومیت ها و ناکامی ها مواجه بودهاند، سید جمال الدین که آغازگر تجدید حیات مسلمین بود در حیاتش به نتیجه ای که آرزو می کرد نرسید، میرزا کوچک خان نیز در تعقیب دشمن در تنهایی و تاریکی جنگل از سرما به ابدیت پیوست و شریعتی که نقش عمده ای در بنای فرهنگی انقلاب داشت، در آستانه آن در ناامیدی و تنهایی به سوی پروردگارش هجرت نمود و ...

این بزرگواران کوله بار امانت را تا به اینجا رسانده اند و اینک تداوم این راه در گرو همت رهروان بعدی است ...

در این راه باید از جان و مال و وقت و ... مایه گذاشت که تنها در این صورت می توان به تثبیت انفس امیدوار بود و به زیستن در ارتفاعات عادت کرد.

نفسی که استقرار و استحکامی در زمینه حق ندارد، با رگبار حوادث از موضع خود شسته می شود و از صحنه روزگار محو می گردد، اما نفسی که در اوج و بلندی قرار دارد و به پستی و دنائت تسلیم شدن به جوّ روزگار تن نمی دهد، همانند باغی است که بر پشته استوار گشته است. اگر باران تند بر آن بوزد (شرایط مساعد باشد) میوه اش دو چندان خواهد گشت، اگر هم بارانی نرسد (شرایط دشوار گردد) در هر حال نم بارانی (به دلیل رطوبت ارتفاعات) خواهد رسید. (مضمون آیات 264 و 265 سوره بقره)

وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بصیر