باسمه تعالی

دیروز، یکشنبه  2 شهریور، خبر رهگیری و مورد اصابت موشک قرار گرفتن یک فروند هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین رژیم صهیونیستی که قصد نفوذ به حریم منطقه‌ هسته ای نطنز داشت را همه شنیده ایم. هواپیمای منهدم شده پنهانکار و رادارگریز و از نوع «هرمس»بود. اینکه چه قطعاتی از آن سالم مانده و یا اندازه و توانایی آن چقدر بوده، هر چند در جای خود قابل بحث است؛ اما سئوال مهمتر این است که چرا اسرائیل در این مقطع زمانی و به چه منظوری این پهپاد را ارسال کرده و این حرکت به چه معنی است؟

طبیعتا اسرائیل مطلع است که ریسک چنین ماموریت هایی بالا است و بدون توجیه کافی اقدام به چنین کاری نمیکند. معمولا اینگونه ماموریت ها زمانی انجام میشود که قصد جدی حمله به این مراکز هسته ای وجود داشته باشد. و یا حداقل برای برآورد میزان عملی بودن حمله، این کار انجام شده است. قطعا این نکته از دید مقامات نظامی ایران مخفی نیست و وزیر دفاع اعلام کرده که هر گونه حمله ای با پاسخی کوبنده روبرو خواهد شد.

اما چرا اسرائیل باید در زمانی که هنوز مسئله غزه را حل نکرده و تبادل پراکنده آتش از لبنان و بلندی های جولان رخ میدهد و احتمال گسترش درگیری های مرزی برایشان وجود دارد، بخواهد خود را وارد معرکه ای بزرگتر بکند؟

در اینجا دو احتمال وجود دارد: احتمال اول این است که اسرائیل احتمال بدهد که با از سرگیری مذاکرات هسته ای در نیمه دوم سپتامبر بین ایران و آمریکا توافقی انجام شود که در نهایت به ضرر اسرائیل باشد. لذا به صلاح خود میبینند که قبل از اینکه این مذاکرات از سر گرفته شود، کار تاسیسات هسته ای را یکسره کرده و دنیا را در مقابل کار انجام شده قرار دهند. اگر این مطلب درست باشد، شخصا احتمال میدهم که توقف مذاکرات و موکول کردن آن به سپتامبر فقط به این دلیل باشد که هم اسرائیل را به این جمع بندی برسانند که باید حمله کند و هم منتظر شوند تا ببینند نتیجه این درگیری چه میشود تا بر اساس نتیجه های میدانی پای میز مذاکره بنشینند.

اما احتمال دوم این است که به دلیل ضعف و برخورد منفعلانه ای که دولت ایران در برخورد با تحولات منطقه در یکسال اخیر نشان داده و پیشبرد مذاکرات و نتیجه گیری از آن را به قیمت از دست دادن بسیاری از سنگرهای استراتژیک دنبال کرده، ایران را فاقد اراده لازم برای نشان دادن عکس العملی کوبنده بدانند. تحولات اخیر منطقه مانند قدرت گرفتن داعش و تلاش کردستان برای استقلال، حوادثی نیستند که فقط در یکی دو ماه اخیر رخ داده باشند و قطعا میشد از مدتها پیش کاری کرد که قضیه تا این اندازه بحرانی نشود.

این مطلب را بعضی مقامات اسرائیلی نیز بیان کرده بودند که انتظار پاسخ کوبنده از ایران و حمله به پایگاههای آمریکایی در منطقه را نباید داشت و پاسخ ایران پس از چند روز معدود خاتمه می یابد. البته امیدوارم این برآورد آنها غلط باشد.

بخش عمده ای از ماجرای تقابل ایران و صهیونیزم جهانی بیش از آنکه بر سلاح و سخت افزار تکیه داشته باشد، نبرد اراده ها است. اگر واقعا دولتمردان ایران عزم راسخ خود را برای پاسخی کوبنده دادن به دشمنان نشان دهند، احتمال اینکه کسی جرات حمله کند، کم خواهد شد.